به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس علیرضا برازش کارشناس مذهبی و مدرس دانشگاه طی یادداشتی می نویسد:
همهی کسانی که من را میشناسند میدانند من این حدیث فاطمی را خیلی دوست دارم و سخت معتقدم همین یک حدیث میتواند زندگی ما را از این رو به آن رو کند، بیشتر از هر حدیث دیگری برای مخاطبهای خودم آن را خوانده ام و محتوای آن را بیش از هر درخواست دیگری از خداوند درخواست کردهام و موفّقیتها و عدم موفّقیتها را در گرو عمل کردن یا نکردن به قاعدهی اعلام شده در این روایت میدانم.
عصاره ی مفهوم این سخن فاطمی این است: تشخیص راه خوشبختی و دریافت کردن آن در دستان توست؛ ولی رایگان نیست. این تویی که اوّل باید کاری انجام بدهی تا درمقابل، چنین هدیهی ارزشمندی به تو داده شود.
حضرت زهرا(س) این حقیقت را با این الفاظ به ما یادآوری میکند: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الیه أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه» یعنی: خداوند بهترین مصلحتها را فقط برای کسانی ارسال میکند که آنها قبلاً خالصترین عبادتها را به سوی خدا روانه کرده باشند.
نکته کلیدی حدیث این است: مصلحت و انتخاب بهترینها قابل دستیابی است، ولی رایگان داده نمیشود.
آن چیزهایی که باید رایگان داده شود قبلاً داده شده است. الآن هرکسی هدایت یا مصلحت یا فرقان (قوّه تشخیص) میخواهد، باید بداند؛ اینها را دیگری باید بدهد و آنکه باید بدهد میگوید: اوّل تو باید یک کاری انجام بدهی.
به عبارتی: «نوبت توست». ابن تویی که باید عبادت خالص بفرستی تا او برایت مصلحتسنجی کند.
عبادت خالص فقط این نیست که عبادات ظاهری ات از جمله نماز و روزه خالص باشد. عبادت خالص یعنی زندگی ات سراسر عبادت خالص باشد. و این مفهوم از منظر روایات قرابت بسیارزیادی با مفهوم تقوی دارد که درجای خود قابل اثبات است.
امام صادق(ع) می فرماید: «بالاترین و کاملترین درجهی تقوی آن است که: به هرچیز که میدانی عمل کنی و در پی آموختن نادانستهها باشی.»
و در یک عبارت دیگر در پاسخ کسی که از تفسیر تقوی پرسید فرمودند: «هرجا خدا گفت باش، غایب نباش و هر جا گفت نباش، دیده نشو»
یعنی اگر خدا را قبول داریم و اگر پیامبر(ص) را به واسطهبودن بین خداوند و خودت قبول داریم، هرچه از دستورات قرآن و پیامبر و جانشینانش میدانی عمل کن، و در پی آموختن آنچه نمیدانی باش. این میشود تمام تقوی. حالا خدا و پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و بقیهی معصومین تضمین میکنند هرچه برایت پیش میآید خوب باشد و عین مصلحت.
ممکن است بعضیها برایشان سؤال پیش بیاید که آیا قضیه صفر و صد است؟
یعنی یا تقوی داریم یا نداریم؛ نمرهی ما در ارسال عبادت خالص یا صفر است یا صد؟ و یا خداوند بهترین مصلحتها را برای ما می فرستد یا اصلاً مصلحتی نمیفرستد؟
باید به طور قطع و یقین بگویم که خیر؛ ریزش مصلحت صفر و صد نیست؛ هم مصلحتها هزاران درجه و رتبه دارد، هم تقوی و عبادت خالصِ ما. ولی نکتهی مهم این است که این دو بال متناسب با هم حرکت میکنند.
فرض کنید امتیازات از 100 باشد؛ اگر بر مبنای تعریف بالا، امتیاز تقوا یا عبادت خالص شما 50 باشد نتیجه این میشود که در تشخیص خیرها، به دل افتادن انتخابهای بهتر و راهنماییشدنها و بارش مصلحتها، نیمه ی بهتر را از دست میدهیم؛ یعنی اگر شریکهای احتمالی زندگی آیندهمان ده مورد باشند، پنج تا بهترینش از دستمان میرود، و ششمی نصیبمان میشود، در انتخاب شغل، انتخاب رشتهی تحصیلی، انتخاب استاد، انتخاب دوست، و خلاصه همهی انتخابها و به دل افتادنها، نیمهی اوّلِ بهترینها از دستت میرود. یا به دلت نمیافتد، یا به دلت میافتد تو مقاومت میکنی، یا متوجّه نمیشوی که این بهتر است، یا قبلاً یکی دیگر میزند و میبَرَد و یا به هر شکل دیگری که بتوانی تصوّر کنی از دستت میرود.
راه دریافت بهترین مصلحتها دردستان خود توست. امتیاز عبادت خالصت را بالا ببر مطمئن باش وضع بهتر میشود؛ تا سرحد توان بالا ببر مطمئن باش وضع بهترین میشود. راه دیگری نیست و کلید این راه منحصر به فرد هم در دستان توست.