گروه استانهای دفاعپرس، «لیلا گودرزیانفرد» نویسنده حوزه ادبیات پایداری: چندروزی که نه، چند ماهی میشود، یک عکس و یک نوشته زیر آن عکس ما را برای چند لحظهای در بهت و حیرت فرو میبرد، خیره میشویم به عکس و زیر لب میگویم:"انا لله وانا اليه راجعون ".
نمیدانم این آیه چه برکتی دارد که آرامت میکند و آبی میشود بر آتش وجودت. انگار خداوند دلداریت میدهد آن لحظه و میگوید؛ "آرام باش! جایش کنار من امن است. "
اشک هایت بی محابا فرو میریزد روی صورت داغ شده ات و میگویی:"شهادتت مبارک "
در این یک سال اخیر بارها این صحنهها برایمان تکرار شده است، شهید رئیسی، شهید هنیه، شهید یحیی سنوار و شهید حسن نصرالله و دهها بار دیگر و دهها شهید دیگر.
این چندروز، اما درست یادم نمیآید از بس تکرار شد این حال واحوال برایم. آخریاش همین دیروز بود برای من.
عکسی از سردار شهید علی شادمانی و همان نوشتهی زیر عکس که بعدش همان حالات تکرار شد از بهت و حیرت گرفته تا آخرش که ختم شد به اینکه خیره شوم به عکسش و بگویم:شهادت مبارک، سلام مرا به رفقای شهیدت برسان، به حاج حسین همدانی، علیرضا حاجی بابایی، حبیب مظاهری، مهدی فریدی، محمود شهبازی و به آنکه فرمانده خطابش میکردی شهید «تقی بهمنی»، چقدر خوشحال شدی وقتی شنیدی قرار است برایش کتابی نوشته شود.
باهمهی مشغلههای کاری، کتابی که نوشته بودم را خواندید و نکاتی را متذکر شدید. یک صوت فرستادید مو به مو برایم شرح دادید آن روزها را.
امروز برای آرامش دلم یک بار دیگر آن صوت را گوش دادم. یادگاری ارزشمندی از شما که مظلومیت شهدای جبههی غرب را به خوبی بیان کرده بودید.
از مرداد ۵۸ و فرمان امام، از سختیهایی که رزمندگان اسلام با آن دست وپنجه نرم میکردند و خم به ابرو نمیآوردند. از شهدا گفته بودید از حیات طیبهی شان، از اینکه زندگی حیات طیبه دارد که صرفا مادی نیست ودستاوردهایی دارد. زندگی که باید به نسلهای بعد به عنوان الگو منتقل و معرفی شود. اینکه انسانهای بزرگ مثل شهدا، بزرگی شان به این است که حیات شان، حیات طیبه است.
امروز که ۴۶ سال از تابستان ۵۸ میگذرد، شما پوتین از پا در نیاوردید و لحظهای استراحت نکردید برای حفظ آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی، برای حفظ این آب وخاک و ذرهای در ارادهی راستینتان خللی وارد نشد، یعنی اینکه همهی عمر نزدیک به ۷۰ سالهی تان را حیاتی داشتید، طیب و پاک. مسیر شما همان مسیر شهدای سال ۵۸ است و سال هاست پای عهدتان با رفقای شهیدتان ماندید. یک زمان در غرب، زمانی دیگر در جنوب و حالا درست در قلب ایران. برای یک سرباز انقلاب فرقی نمیکند، خوب میداند کجا باید باشد، کجای جغرافیا در کدامین تاریخ و جانش را سپر بلای مردم کند و جان فدای رهبر و اعتقاداتش باشد.
گوارای وجودتان این لباس مقدس، لباس سرخ شهادت بعد از یک عمر پوشیدن لباس مقدس سبز پاسداری از اسلام و انقلاب.
انتهای پیام/