نقش شهید دستواره در تشکیل سپاه مریوان

شهید دستواره گفت: برای ما نه گرفتن اسیر و نه گرفتن غنیمت مطرح نیست، برای ما یک‌چیز مطرح است و آن عظمت اسلام است. برای ما یک‌چیز مسئله است و مهم است و آن دفع تجاوز است و دفاع از ناموس و دفاع از کیان و دفاع از دین برای ما مطرح است.
کد خبر: ۷۵۹۹۸۲
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵ - 04July 2025

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «سید محمدرضا دستواره» ۱۸ اسفند ماه ۱۳۳۸ مصادف با ماه مبارک شعبان در گود مرادی، واقع در جنوب تهران، دیده به جهان گشود. وی با وجود داشتن مشکلات مالی، سه سال راهنمائی را در مدرسه شاه، واقع در باغ آذری گذراند. سپس وارد مقطع دبیرستان شد، اما به دلیل فشار زندگی و فقر، برای کمک به معیشت خانواده، ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران مشغول به کار شد.

نقش شهید دستواره در تشکیل سپاه مریوان

مدتی بعد دوباره به تحصیل ادامه داد و در کنار آن، کار کرد تا چرخ زندگی شان هم بچرخد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد شد. سال ۱۳۵۶ با شروع اولین جرقه‌های انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، همراه دوستانش در خیابان شوش و اطراف آن علیه رژیم شاه دسته‌های تظاهرات راه می‌انداخت و خود یکی از نیرو‌های محرک بود که متن شعار‌ها را آماده می‌کرد.

دستواره در آبان ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به عنوان عضو سپاه تهران، در پادگان ولی عصر (عج) مشغول به خدمت شد. دوره آموزشی را نیز در پادگان امام حسین (ع) گذراند و بعد از پایان دوره آموزشی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود، همراه دانشجویان پیرو خط امام، به حفاظت از لانه جاسوسی پرداخت.

وی مدتی بعد به مناطق غرب کشور اعزام شد و در روانسر به پاسداری از انقلاب پرداخت. سپس برای اجرای عملیاتی عازم شهرستان پاوه شد و به احمد متوسلیان، رضا چراغی و حسن زمانی ملحق شد. در سلسله عملیات هائی که برای تامین شهرستان مریوان انجام گرفت، همچنین در پاک سازی روستا‌های مریوان از وجود گروه‌های ضد انقلاب و خارج کردن کوه‌های سر به فلک کشیده مریوان از دست شورشگران، کارنامه موفقی از او بر جای مانده است.

او در تشکیل سپاه مریوان نقش موثری داشت و تا پایان مهرماه ۱۳۵۹، یعنی تا یک ماه بعد از هجوم سراسری ارتش عراق، در مریوان حضور داشت. سپس به مناطق عملیاتی گیلا نغرب رفت و برای شناسائی منطقه و مین گذاری، تپه‌های مشرف به مرز ایران و عراق را بررسی کرد. مدتی هم به عنوان فرمانده پاسگاه شهدا، در منطقه دزلی فعالیت داشت تا اینکه در عملیات «کاوه زهرا» که در حد فاصل شهرستان مریوان و پاوه انجام شد، مجروح و حدود ۷ ماه بستری شد.

وی بعد از بهبودی، همراه احمد متوسلیان، محمود شهبازی و حاج همت، تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) را تشکیل داد و به عنوان مسئول نیروی انسانی تیپ انتخاب شد. همچنین بعد از شهادت «ابراهیم همت» در عملیات خیبر –که «عباس کریمی» فرماندهی لشکر ۲۷ را برعهده گرفت- جانشین فرمانده لشکر شد و تا زمان فرماندهی «محمد کوثری» بر لشکر ۲۷ که در پی شهادت عباس کریمی در عملیات بدر، عهده دار این سمت شد، همچنان در سمت جانشینی فرمانده لشکر باقی ماند.

وی در نبرد‌های بدر، والفجر ۸ و کربلای ۱ نیز در سمت معاون اول، قائم مقام و جانشین فرمانده لشکر، نقش بسیار موثری ایفا کرد. سرانجام سید محمدرضا دستواره پس از مجاهدت‌های فراوان در کردستان و در پاک‌سازی شهرستان‌های مریوان و پاوه و نقش‌آفرینی در همه نبرد‌های یگان محمد رسول‌الله (ص) از فتح المبین تا کربلای ۱، در سپیده‌دم جمعه ۱۳ تیرماه ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۱، براثر اصابت گلوله خمپاره ۱۲۰ در کنارش، به شهادت رسید و روحش در پائین ارتفاعات قلاویزان آرام گرفت.» ۱

گریه دستواره برای رفتن به منطقه
راوی: سردار شهید احمد غلامی

«ما در شهر‌های بانه، سنندج و مریوان نیرو داشتیم و می‌بایست پیش نیروهایمان حضور پیدا می‌کردیم. هر زمان پیش نیرو‌ها می‌رفتیم، چند روز می‌ماندیم. یکی، دو نوبت برای پاک‌سازی با آنها رفتم که ببینم مشکلاتشان چیست. بعد به تهران برگشتیم و مشکل اعزام نیرو را حل کردیم، چون نیرو‌ها را باید در فاصله‌های معینی عوض می‌کردیم. گاهی هم خود فرماندهان از آنجا می‌آمدند و درخواست نیروی بیشتری می‌کردند؛ یا نیروهایمان مجروح می‌شدند، مثل رضا دستواره که در مریوان مجروح شد. ما نمی‌گذاشتیم به منطقه برود. دستواره گریه می‌کرد.
گفتم با این پا نمی‌توانی کاری بکنی. گفت، نه من حاضرم آنجا بروم. می‌روم کار اداری می‌کنم. تعهد داد کار رزمی نکند.» ۲

من عقب نمی‌روم

«در جریان عملیات بدرکه سید رضا دستواره که پس از شهادت عباس کریمی، فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، به‌طور موقت فرماندهی این یگان را عهده‌دار بود، برای گزارش آخرین وضعیت لشکر ۲۷ در قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) حاضر شد. دستواره که از ناحیه پهلو ترکش‌خورده بود و بر اثر شدت جراحت، توان زیادی برای حرف زدن نداشت؛ گفت: مسئول واحد اطلاعات عملیات و تقریباً همه نیرو‌های کادر این واحد زخمی شده‌اند و کادر لشکر نیز اغلب زخمی هستند. وی با وجود جراحات شدید به محسن رضایی گفت: من عقب نمی‌روم، می‌مانم و کاری می‌کنم.» ۳

فرازی از بیانات شهید

شهید محمدرضا دستواره در آستانه شروع عملیات کربلای ۱ در تاریخ ۹/تیر/۱۳۶۵ سخنان حماسی، آتشین و شورآفرینی را برای رزمندگان اسلام ایراد کرده‌اند که به مناسبت سالروز شهادت ایشان منتشر می‌شود: «ما اگر امروز دستمان به ضریح ظاهری امام حسین (ع) نمی‌رسد، ولی خدا شاهد است که با جنگیدنمان و با ادای تکلیف کردن در مقابل خون شهدا، در دامن آقا امام حسین (ع) قرار داریم و امام حسین (ع) می‌گوید حالا که شما در کربلا نیستید، من می‌آیم به کربلای شما. خداوند انشا الله به این مردم و به این امت حزب‌الله، توفیق عنایت کند که چقدر زیبا، حسین (ع) را رهبر قرار داده و چقدر زیبا در پشت سر حسین (ع) و حسین زمان گام برمی‌دارند. اگر ما رسالت خودمان را خوب به انجام برسانیم، زمینه ظهور امام زمان (عج)، زمینه عدل، زمینه داد، زمینه حرکت حقه اسلام را فراهم کرده‌ایم و اگر سستی کنیم و اگر تعلل کنیم، زمینه حکومت کفر و استکبار را فراهم کرده‌ایم.

برای ما نه گرفتن اسیر و نه گرفتن غنیمت مطرح نیست، برای ما یک‌چیز مطرح است و آن عظمت اسلام است. برای ما یک‌چیز مسئله است و مهم است و آن دفع تجاوز است و دفاع از ناموس و دفاع از کیان و دفاع از دین برای ما مطرح است. ما مدیون بسیجی‌ها هستیم. جنگ را اینها می‌گردانند. فقط اسم ما بزرگ است ولی کار بزرگ را آنها می‌کنند. مایی که در این ایران عامل و باعث بروز چنین انقلابی بوده‌ایم، باید سعی بر رشد عوامل به وجود آورنده انقلاب بنماییم. پیروی بی‌چون‌وچرا از ولایت‌فقیه و اطاعت محض از ایشان در تمام ابعاد زندگی‌مان باید باشد. بایستی لب فروبندیم و چشم باز کنیم، ببینیم رهبری چه چیزی را می‌فرمایند و دقیقاً پشت سر این رهبر به حرکت خودمان ادامه دهیم.

شهادت مزد و اجر کسی است که در راه خدا قدم برمی‌دارد. انقلاب ما انقلابی است در تداوم انقلاب پیامبر گرامی اسلام. به همین دلیل دشمنی هم که این انقلاب را تهدید می‌کند، دشمنی است منحصر‌به‌فرد که دنائت، پستی و زذالت این دشمن نسبت به این انقلاب، از تمامی انقلابات بیشتر است. سپاهی هستیم و ان‌شاءالله که این توفیق را به ما بدهد در همین لباس جان بسپاریم و این لباس به‌عنوان کفن برایمان در بیاید. ما به‌واسطه درس و خطی که از امام گرفته‌ایم، امروز این‌گونه اعمالمان را نباید ایثار بنامیم، چراکه ما در مقابل خدای بزرگ، خودی را نمی‌بینیم که ایثار کنیم. کسی که در جبهه حضور پیدا نکند و کسی که در جهاد فی سبیل الله قدم برندارد و فرار کند، بنده هوی و هوس و بنده شیطان است.» ۴

منابع:

۱-شیری، حجت، اطلس لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، ۱۴۰۰، ص ۱۹۷،
۲-مژدهی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ از ری تا شام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، ۱۳۹۸، صص ۹۱ و ۹۲،
۳-جمعی از نویسندگان، روزشمار جنگ ایران و عراق؛ بازگشت به هور (کتاب سی و پنجم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، ۱۳۹۹، ص ۷۰۷،
۴-حاجی خداوردی خان، مهدی، مهران در تحولات جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۸۹، صص ۴۵۱، ۴۵۲

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها