مروری بر زندگینامه شهید «قاسم غریب»

بخشی از زندگی‌نامه شهید «قاسم غریب» به‌مناسبت سالروز شهادتش منتشر شد.
کد خبر: ۷۶۱۸۲۴
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۴ - 12July 2025
به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان،شهید «قاسم غریب» در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی قاسم طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال در جامعه رشد پیدا کرده بود.
قاسم دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا و برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول تحصیل شد.
 
مروری بر زندگینامه شهید «قاسم غریب»
 
وی در سال ۱۳۷۹ بعد از اخذ مدرک دیپلم، در کنکور دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسماً به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد. وی ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴ در شهر قم ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر است.
 
قاسم بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و در این شهر زندگی می‌کرد. طی این سال‌ها او در میدان رزم با گروه‌های انحرافی پژاک و منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک چشم خود را از دست داد و همچنین ۴ ترکش نیز در بدن وی جاخوش کرد.
 
بعد از جانباز شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنید، وی به زادگاهش گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان‌های تکاور تیپ مردم پایه سپاه نینوا پیوست.
 
وی با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری‌های مزدور، آهنگ سوریه کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به این کشور رهسپار شد.
 
قاسم به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری‌ها پرداخت و این دومین مرحله‌ای بود که وی برای دفاع از حریم حضرت زینب (س) به سوریه می‌رفت و آخرین باری بود که وطن را می‌دید و در ۲۱ تیر سال ۹۴ همزمان با ماه مبارک رمضان در ارتفاعات تلمور سوریه به شهادت رسید.
 
به گواه اکثر همرزمان، دوستان، هم محلی‌ها و خانواده‌اش قاسم را جز با «شربت شهادت» نمی‌شد سیراب کرد و آنقدر ذوب در ولایت و دوستدار ائمه اطهار (ع) بود که ذره‌ای از تلاش برای نجات مسلمین بر نمی‌داشت. وی مداحی بود که آخر مداحی‌هایش جمله «شهادت آرزومه» را زمزمه می‌کرد و در آخر هم به این مقام نایل شد.
 
قاسم خلبان هلی‌کوپتر نیز بود و تصویری زیر در سال ۸۷ در جمع یگان ویژه پاسداران در معیت رهبر معظم انقلاب اسلامی و سرلشکر «عزیز جعفری» فرمانده کل سپاه پاسداران و «سید یحیی صفوی» مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است.
 
وصیت نامه شهید
مدتی است که توفیق نصیب بنده شده است که در صف مدافعان حرم قرار گرفته‌ام و از این بابت خداوند منان را شاکرم و از‌ام المصائب حضرت زینب (س) ممنونم که بنده حقیر را به عنوان سربازی کوچک در محضرش پذیرفته است.
 
پدر و مادر عزیزم؛ در دلم همیشه آرزوی خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی موج می‌زد و آرزوی شهادت لحظه لحظه زندگی‌ام را پر کرده است. اگر خداوند متعال منت بر سرم نهاد و این بنده حقیر را به درگاهش قربانی نمود، ناراحت و غمگین نباشید و کسی را ملامت و سرزنش نکنید، چون که من به شهادت ابدی رسیده‌ام و در جوار آقا و امیرالمومنین و اربابم حسین (ع) آرام خواهم گرفت و نزد خدای خود روزی خواهم خورد.
 
مادر عزیزم؛ بار‌ها به شما گفته‌ام خداوند به شما پنج فرزند داده است؛ از من که یکی از آن پنج نفر هستم بگذر و نفست را قربانی کن، شاید هنوز نتوانسته باشی با این موضوع کنار بیایی، تو را به فرق شکافته امیرالمومنین و چشمان دریده قمربنی هاشم قسمت می‌دهم که با این موضوع کنار بیایی و نزد بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) رو سفید شوی و حرفی برای گفتن در مقابل مادران سایر شهدا داشته باشی.
 
سلام رفقا، سلام همرزمان عزیزم در گلستان و تهران و سایر نقاط کشور؛ اکنون که در حال نوشتن این مطالب هستم همان افکار مقدس و خوب و خوشبینانه را دارم که در بدو ورود به سپاه داشته‌ام و ذره‌ای از انگیزه‌ام در جهاد و خدمت به نظام و آرزوی شهادت کم نشده است. خدایا دوست دارم که در جایی خدمت کنم که بیشترین کار و مشغله و سختی را داشته باشم تا مبلغی که بابت آن به ما می‌دهند کاملا حلال باشد. رفقا دنیا خیلی کوچک و زودگذر است نکند که متعلقات و زر و زیور‌های دنیوی بین شما و شهادت فاصله بیندازد.
 
دوستان و همسنگران عزیزم؛ اگر آرزوی شهادت دارید نباید وابستگی به دنیا داشته باشید و خط مشی شما خط ولایت باشد و افکار گروه‌های منحرف و ضدولایی در وجود و فکر شما تاثیر نگذارد. همسنگران عزیزم، هرچه بیشتر آموزش ببینید در میدان رزم حرف بیشتری برای گفتن دارید. انشالله باید تا نابودی کامل استکبار جهانی، اسرائیل و آمریکا به پیش برویم و پرچم مقدس انقلاب اسلامی را به دست رهبر عزیزمان [به]آقا امام زمان برسانیم. خداوندا امروز روزیست که شیپور جنگ در این میدان نواخته شده است، کمکم کن که مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم. خداوندا به زانوان کم توانم توان بخش و به چشم جانبازم نور بده که در این لحظات مبارزه علیه دشمنان پست دین و قرآن و اهل بیت (ع) شرمنده نشوم...
 
پدر و مادر عزیزم همچنان صبور باشید و عشق به ولایت فقیه در وجودتان موج بزند مبادا حرف‌های دیگران شما را از خط ولایت دور کند. پدر و مادر عزیز اکنون که به این جایگاه رسیده‌ام از شما ممنونم، چون با تشویق شما و دعای خیر شما بوده است که سر به راه مانده‌ام و نوکر اهل بیت شده‌ام. اگر نسبت به شما بدی کرده‌ام حلالم کنید و حال که به سن پیری رسیده‌اید در رسیدگی به شما کوتاهی کرده‌ام حلالم کنید. اجرتان با حسین (ع) و زینب (س).
 
همسرم؛ اکنون حرمین شریفین در خطر تخریب به دست داعشیان ملعون و پست مسلمان نماست و تکلیف بر این است که چمران گونه از شهر و دیار و زن و فرزند و زندگی خود دل بکنم و برای یاری ناموس شیعه حرم اهل بیت به آن دیار بروم باشد که مورد قبول درگاه احدیت قرار گیرد. همسرم همان‌گونه تا بحال مومن و محجبه بوده‌ای همواره در همین مسیر حق باقی بمان و پشتیبان ولایت فقیه باش و فرزدانم را نیز ولایی تربیت نما. مواظب باش تا در مسیر انحراف قرار نگیرند و از خط ولایت دور نشوند. به امورات تحصیلی آنان توجه کن تا بتوانند فرد مفیدی برای جامعه شوند.
 
فرزندانم؛ امیر عباس و محمد امین جان، امیدوار زندگی سرشار از معنویت داشته باشید و به گفته رهبر عزیزمان به سه امر تحصیل و تهذیب و ورزش بپردازید. از خط ولایت جدا نشوید و درسختی و ناملایمات جامعه گوش به فرمان رهبر عزیزمان خامنه‌ای بزرگ باشید.
 
برادران عزیزم؛ سنگر مرا خالی نگذارید، مسجد، محراب و هیئت را فراموش نکنید. گام‌هایی که روی زمین می‌گذارید از روی غرور نباشد.
 
انتهای پیام /
نظر شما
پربیننده ها