گزارش گروه بینالملل دفاعپرس- سعید شهرابی فراهانی؛ جمهوری اسلامی ایران، بهرغم حجم بیسابقهای از تحریکات، تهدیدات و تجاوزات مستقیم و نیابتی از سوی نظام سلطه و رژیم صهیونیستی، طی سالیان گذشته رویکردی مبتنی بر خویشتنداری راهبردی در پیش گرفته است؛ رویکردی که مبتنی بر محاسبه عقلانی، تفوق اخلاقی، و امید به بازگشت عقلانیت به حوزه سیاست جهانی بوده است.
اما اکنون، این پرسش بنیادین پیش روی نهادهای تصمیمساز قرار دارد که: آیا زمان بهرهگیری از ظرفیتهای بازدارنده جمهوری اسلامی، برای مهار تجاوز متراکم دشمن، فرا نرسیده است؟
عبور دشمن از خط قرمزهای راهبردی
دشمنان این سرزمین، دیگر به تحریمهای اقتصادی بسنده نکردهاند. شهادت فرماندهان عالیرتبه جبهه مقاومت، ترور دانشمندان هستهای، حملات سایبری گسترده، تحریک ناآرامی داخلی، و طراحی پیوسته برای تجزیه روانی و میدانی ایران، همگی سند روشنی از عبور دشمن از مرزهای قابل تحمل راهبردیاند.
در این میان، دولتهای اروپایی – که در ادبیات دیپلماتیک، خود را به عنوان «میانجی» معرفی میکنند – اکنون در حال فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ملت ایراناند. آن هم در حالی که برجام، با خروج رسمی ایالات متحده، عملاً دچار مرگ حقوقی شده است.
پس پرسش بنیادین این است: آیا زمان آن نرسیده از حقوق بینالمللی خود در برابر رژیمهای متخاصم بهره بگیریم؟
تنگه هرمز؛ اهرمی مشروع، مغفول و پشیمانکننده
تنگه هرمز، این شریان حیاتی انرژی جهان، که ۴۲٪ نفت صادراتی جهان را در خود جای داده، از منظر حقوق بینالملل، تحت حاکمیت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
کنوانسیونهای ژنو و جامائیکا نیز، حق ایران در اعمال محدودیت بر عبور و مرور متخاصمان از این تنگه را به رسمیت شناختهاند؛ بهویژه در شرایطی که اقدامات آنها ناقض امنیت ملی ایران و تهدیدکننده صلح منطقهای است.
بر این اساس، ممانعت هدفمند و هدفدار از عبور شناورهای متعلق به آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و رژیم صهیونیستی از تنگه هرمز، نهتنها اقدامی مشروع و منطبق با حقوق بینالملل است، بلکه ضرورتی بازدارنده در برابر تجاوزات مکرر است.
مواضع رهبری، مبنای سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی تهدید رئیسجمهور وقت به بستن تنگه هرمز، فرمودند:
«سخنان رئیسجمهور، حاکی از سیاست نظام است ... وزارت امور خارجه موظف به پیگیری این مواضع است.» و شهید بزرگوار سپهبد حاج قاسم سلیمانی نیز در نامهای رسمی تأکید کرد که این مواضع، «مایه مباهات و افتخار» است.
اکنون اما، فاصلهی میان مواضع رسمی و اقدامات اجرایی، نیازمند بازنگری استراتژیک است.
هزینه بستن تنگه، کمتر از هزینه بازماندن از آن است
شبکه CNBC آمریکا پیشبینی کرده است که در صورت انسداد تنگه هرمز، بهای نفت به ۲۵۰ دلار خواهد رسید؛ رقمی که معادلات اقتصاد جهانی را درهم میریزد.
آیا دشمنی که چنین نگرانی روشنی دارد، نباید از این نقطه، دچار تزلزل در تصمیمسازی شود؟
آیا استفاده مدبرانه، موضعمحور و پلکانی از اهرم هرمز، نمیتواند چرخ معادلات را به نفع جمهوری اسلامی بچرخاند، پیش از آنکه تحرکات غربی، ضربات جبرانناپذیری به امنیت ملی ما وارد کند؟
جمعبندی و پیشنهاد اجرایی محرمانه
اکنون که سگهای متجاوز آزادانه در میدان تاختوتاز میکنند، چرا ما همچنان سنگهای بازدارندگی خویش را در غلاف نگاه داشتهایم؟
پیشنهاد مشخص این یادداشت برای مراجع عالی سیاستگذاری:
-آغاز فرآیند کارشناسی و عملیاتی برای تعریف سطوح مختلف بستن پلکانی تنگه هرمز بر اساس شدت تهدید متقابل
- تدوین چارچوب حقوقی-رسانهای برای مشروعسازی بینالمللی این اقدام
- هماهنگی منطقهای با محورهای همسو (نظیر محور مقاومت، برخی شرکای شرقی) برای کاهش فشار سیاسی
- تشکیل ستاد عالی راهبری بازدارندگی اقتصادی-نفتی در برابر فشارهای ترکیبی
نتیجه نهایی:
جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوزات فزاینده دشمن، نیازمند بازدارندگی فعال، واکنشهای هدفمند و اعمال قدرت هوشمندانه است. اگر ما از ابزار خود استفاده نکنیم، آنها از ما عبور خواهند کرد.
انتهای پیام/ ۹۸۸