گروه سیاسی دفاعپرس، شایان میرزایی؛ یکی از مهمترین خاصیت بروز هر جنگی در جهان ایجاد همبستگی و اتحاد ملی بین مردم درگیر جنگ است. اتحاد ملی که در این برهه شکل میگیرد به صورت فزاینده و موقت است به طوریکه پس از پایان جنگها رفته رفته کاهش مییابد؛ در پی همین موضوع یکی از ضرورتهای روزهای پس از جنگ تلاش در جهت حفظ انسجام ملی و وحدت اجتماعی و کاهش شکاف بین ملت و حاکمیت است.
جنگ دوازده روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، اگرچه در عرصه نظامی با ایستادگی و ابتکار عمل نیروهای مسلح به پایان رسید، اما مهمترین دستاورد آن یعنی احیای انسجام ملی و شکلگیری وحدت اجتماعی در برابر تهدید خارجی فراتر از میدان نبرد بود. در روزهایی که کشور با یک حمله تمامعیار روبهرو بود، همبستگی کمنظیری در میان مردم، جریانهای اجتماعی و نهادهای حاکمیتی شکل گرفت؛ فضایی که نمونهای از آن فقط در سالهای دفاع مقدس نیز تجربه کرده بودیم.
اما حالا با فروکش کردن آتش در میدان جنگ، سؤال مهمتری پیش روی ماست که آیا میتوان این سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کرد، یا آن را بهسادگی در کشاکش روزمرگیها و اختلافات فرساینده از دست میدهیم؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با مسئولان قوه قضاییه به این نکته مهم اشاره کردند که باید از وحدت ملی، اعتماد عمومی و روحیهای که در پی مقاومت و پیروزی در جنگ اخیر شکل گرفته، حراست و صیانت کرد. معظمله تأکید داشتند که همافزایی مسئولان، همدلی جریانها و پرهیز از حاشیهسازی سیاسی از لوازم حفظ این انسجام ملی است لذا این رهنمود روشن، وظایف مشخصی را بر عهده دولت، جناحهای سیاسی و دیگر ارکان کشور قرار میدهد.
دولت از یک سو موظف است با تدابیر مؤثر اجتماعی و اقتصادی، زمینه نارضایتی عمومی را کاهش دهد و از طرف دیگر جناحهای سیاسی و شخصیتهای فعال در عرصه عمومی باید در این برهه حساس، منافع ملی را بر رقابتهای سیاسی مقدم بدارند. چون وحدت ملی بدون پشتوانه معیشتی و احساس عدالت اجتماعی، شکننده خواهد بود و در شرایطی که به نظر میرسد دشمنان ایران همچنان به دنبال تشدید شکاف داخلی هستند، کوچکترین ضعف در تأمین نیازهای مردم، پاسخگویی مسئولان یا رسیدگی به مطالبات عمومی، میتواند به از بین رفتن سرمایه اعتماد و اتحاد منجر شود. بدین معنی که هر چند جنگ ممکن است تمام شده باشد، اما صحنه اصلی امروز، میدان حفظ آرامش و تابآوری داخلی است که با برآورده کردن انتظارات مردم محقق میشود.
دعواهای بیپایان سیاسی، تلاش برای امتیازگیری جناحی و استفاده ابزاری از مسائل ملی برای تخریب رقیب، نهتنها کمکی به اداره کشور نمیکند، بلکه دقیقاً همان چیزی است که دشمنان بیرونی بهدنبال آن هستند؛ یعنی شکستن وحدت داخلی از طریق جنگ روانی و تفرقه سیاسی.
اکنون که جامعه در برابر تهدید بیرونی انسجام نشان داده، انتظار بهجایی است که نخبگان سیاسی نیز بلوغ خود را در قالب همکاری و همدلی نشان دهند؛ البته این به معنای پایان رقابتهای سیاسی نیست، اما به معنای آن است که این رقابتها نباید به بحرانآفرینی، تضعیف نهادهای رسمی، یا ترویج ناامیدی منجر شود.
نکته مهم دیگر آن است که این انسجام و اتحاد، صرفاً محصول فضای امنیتی یا تهدید نظامی نیست؛ بلکه اگر نهادینه شود، میتواند پایهای برای بازسازی اقتصادی، اصلاحات اجتماعی و حضور مؤثر ایران در معادلات منطقهای و بینالمللی باشد. لازمه این نهادینهسازی، طراحی سیاستهایی است که هم مردم را در تصمیمسازیها مشارکت دهد و هم تصویر منسجمی از دولت و حاکمیت در برابر ملت ترسیم کند.
بنابراین، اگر جنگ، انسجام ملی را بهطور طبیعی فعال کرد، حفظ آن نیازمند عقلانیت سیاسی، عملکرد مسئولانه و اولویتبخشی به منافع عمومی است. در غیر این صورت، سرمایهای که در یک لحظه تاریخی بهدست آمد، ممکن است در کشاکش رقابتهای بیحاصل، فساد، ناکارآمدی یا بیتدبیری از دست برود.
پس در نهایت، همه جناحها و مسئولان باید بدانند که در این مقطع حساس، اگر اتحاد به تفرقه و همدلی به رقابت ناسالم تبدیل شود بزرگترین تهدید برای کشور نه از بیرون، بلکه از درون میتواند باشد. کشور، پس از یک مواجهه موفق با تهدید خارجی، اکنون به همراهی نخبگان، تدبیر دولت و بلوغ سیاسی جناحها نیاز دارد؛ تا این فرصت تاریخی به تهدیدی جدید بدل نشود.
انتهای پیام/381