روان‌شناسی توحش در جامعه جعلی «اسرائیل»

ترومای تاریخی دستکاری‌شده، پروپاگاندای نظامی و گسست اخلاقی، جامعه اسرائیل را به ماشینی از خشونت تبدیل کرده که در آن کشتار فلسطینیان نه تنها عادی‌سازی می‌شود، بلکه لذت‌بخش جلوه می‌کند.
کد خبر: ۷۶۴۱۲۴
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۳:۱۵ - 22July 2025

گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: مفهوم «قوم برگزیده» در یهودیت و تأثیرات روانی و اجتماعی آن در مناقشه اسرائیل-فلسطین موضوعی پیچیده و چندوجهی است که نیازمند بررسی عمیق الهیاتی، روان‌شناختی و سیاسی است. این مفهوم، در یهودیت از متون مقدس عبری، به‌ویژه کتاب تثنیه (Deuteronomy) و خروج (Exodus)، سرچشمه می‌گیرد که در آنها قوم یهود به‌عنوان «عام سگولا» (قوم گنجینه) و «گوی کادوش» (قوم مقدس) توصیف شده‌اند. این اصطلاحات به رابطه‌ای خاص و پیمانی بین خداوند و قوم یهود اشاره دارد که از طریق عهد ابراهیم و موسی شکل گرفته است. برخلاف برداشت‌های سطحی که این مفهوم را به برتری قومی تعبیر می‌کند، متون ربانی و تفاسیر فلسفی یهودیت، مانند آثار فلاسفه‌ای، چون مایمونیدس، تأکید دارد که این «برگزیدگی» نه به معنای برتری ذاتی، بلکه به معنای مسئولیت اخلاقی و معنوی برای اجرای احکام الهی و ترویج عدالت است. با این‌ حال، در برخی جریان‌های افراطی صهیونیستی، این مفهوم به‌گونه‌ای تفسیر شده که حس برتری قومی یا حق انحصاری بر سرزمین را تقویت می‌کند. این تفسیر انحرافی، به‌ویژه در بستر سیاسی و اجتماعی مدرن رژیم صهیونیستی، زمینه‌ساز توجیه اقدامات خشونت‌آمیز علیه فلسطینیان شده است.

از ترومای ساختگی تا خشونت واقعی / چرا اسرائیلی‌ها از کشتن فلسطینیان لذت می‌برند؟

بدین ترتیب این تفسیر خاص از «قوم برگزیده» با عوامل روانی و اجتماعی متعددی ترکیب شده و به تشدید رفتار‌های خشونت‌آمیز منجر شده است. ترومای تاریخی و جمعی قوم یهود سبب شده است تا حس عمیقی از ناامنی و نیاز به بقا در جامعه اسرائیل نهادینه شود. روان‌شناسی اجتماعی، به‌ویژه نظریه هویت اجتماعی تاجفل و ترنر، نشان می‌دهد که هویت گروهی قوی، به‌ویژه در جوامعی با پیشینه تروما، می‌تواند به «دگرسازی» منجر شود. در این فرآیند، فلسطینیان به‌عنوان «دیگری» و تهدیدی برای بقای گروه دیده می‌شوند، که همدلی نسبت به آنها را کاهش می‌دهد و خشونت علیه آنها را توجیه می‌کند. این پدیده با پروپاگاندا و شرطی‌سازی اجتماعی تقویت می‌شود. رسانه‌های اسرائیلی اغلب فلسطینیان را به‌عنوان تهدیدی امنیتی به تصویر می‌کشند و این روایت‌ها، همراه با آموزش و گفتمان سیاسی، به عادی‌سازی خشونت و کاهش حساسیت اخلاقی منجر شده‌اند. نظریه سوگیری تأییدی نیز نشان می‌دهد که افراد اطلاعاتی را می‌پذیرند که باور‌های موجودشان را تأیید کند و این امر به بی‌تفاوتی نسبت به رنج فلسطینیان دامن زده است.

این سوگیری و قدرت نفوذ بالای پروپاگاندای رسانه‌های رژیم صهیونیستی سبب بروز اختلالات روانی ریشه داری در سراسر سرزمین اشغال شده است. این اختلالات در واقع سکان‌دار هدایت حجم بالای وحشی گری حاکم بر آن منطقه است. مفهوم «گسست اخلاقی» که توسط «آلبرت بندورا» مطرح شده، توضیح می‌دهد که چگونه افراد می‌توانند از طریق مکانیسم‌هایی مانند غیرانسانی‌سازی دشمن، توجیه اخلاقی، یا سرزنش قربانی، رفتار‌های غیراخلاقی خود را توجیه کنند. در حملات بی رحمانه رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین، غیرانسانی‌سازی فلسطینیان از طریق استفاده از اصطلاحات تحقیرآمیز یا معرفی آنها به‌عنوان تهدیدی یکپارچه، به شهرک نشینان اجازه داده است که اقدامات خشونت‌آمیز را به‌عنوان «لازم» یا «عادلانه» تلقی کنند. این مکانیسم‌ها در برخی موارد حتی به لذت بردن از رنج دیگران منجر شده است. علاوه بر این، مفهوم «ترومای انتقالی» نشان می‌دهد که اثرات روانی تروما، مانند تجربایت تاریخی ساختگی، می‌توانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند و حس نیاز به دفاع پیش‌دستانه را تقویت سازد. این حس ناامنی، همراه با فرهنگ نظامی‌گری در اسرائیل، به کاهش حساسیت نسبت به رنج دیگران و عادی‌سازی خشونت کمک کرده است. خدمت اجباری سربازی و حضور مداوم ارتش در زندگی روزمره، به‌ویژه در مناطق اشغالی، به کاهش همدلی و تقویت حس قدرت در برابر فلسطینیان منجر شده است.

از ترومای ساختگی تا خشونت واقعی / چرا اسرائیلی‌ها از کشتن فلسطینیان لذت می‌برند؟

روحیه نظامی‌گری در رژیم صهیونیستی، ریشه در فرهنگ پادگانی این رژیم غاصب داشته و نقش مهمی در این چرخه خشونت دارد. قرار گرفتن مداوم در محیط‌های نظامی به‌ویژه در مناطقی چون کرانه باختری و غزه، می‌تواند به کاهش حساسیت نسبت به رنج دیگران منجر شود. این پدیده که به‌عنوان «از دست دادن حس همدلی» شناخته می‌شود، به‌ویژه در میان سربازان و شهرک‌نشینانی رواج دارد. این عوامل روانی و اجتماعی، در ترکیب با تفسیر‌های افراطی از مفهوم «قوم برگزیده» به ایجاد یک ذهنیت تهاجمی منجر شده که در آن خشونت علیه فلسطینیان به‌عنوان بخشی از دفاع از هویت و سرزمین توجیه می‌شود.

گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، مانند سازمان ملل متحد، عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، تصویر تکان‌دهنده‌ای از پیامد‌های این خشونت‌ها ارائه می‌دهند. طبق گزارش‌های وزارت بهداشت غزه، از اکتبر ۲۰۲۳ تا نوامبر ۲۰۲۴، بیش از ۵۸ هزار فلسطینی به شهادت رسیده‌اند که بیش از نیمی از آنها زنان و کودکان بوده‌اند. این جنایات فقط به کشتار عظیم فلسطینیان محدود نشده و حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی، مناطق وسیعی از غزه را ویران ساخته و حدود ۹۰ درصد از جمعیت را آواره کرده است. در کرانه باختری نیز از اکتبر ۲۰۲۳ تا اکتبر ۲۰۲۴، ۷۱۹ فلسطینی فلسطینی به شهادت رسیده‌ که اغلب به دلیل استفاده بیش از حد از تجهیزات و حملات کشنده، از جمله حملات جنگنده‌ها و پهپاد‌ها، بوده است. این آمار نشان‌دهنده شدت بالای خشونت حاصله از اختلالات روانی مضمن و تأثیر آن بر غیرنظامیان بی‌گناه است.

علاوه بر تلفات، گزارش‌ها به بازداشت خودسرانه هزاران فلسطینی و بدرفتاری‌هایی که در برخی موارد به شکنجه می‌رسد، اشاره دارند. خشونت شهرک‌نشینان نیز در سال ۲۰۲۳ به اوج خود رسیده و به طور متوسط روزانه ۳ حادثه گزارش شده است، که اغلب با حمایت یا چشم‌پوشی نیرو‌های امنیتی اسرائیل همراه بوده است. این خشونت‌ها نه‌تنها به اموال فلسطینیان، بلکه به اماکن مذهبی، از جمله بیت‌المقدس شرقی، آسیب رسانده است.

این خشونت‌ها تنها به کشتار با تجهیزات و نیرو‌های نظامی خلاضه نمی‌شود. بحران بشردوستانه در فلسطین ابعاد فاجعه‌بار گسترده‌ای دارد. گزارش‌های سازمان ملل و عفو بین‌الملل نشان می‌دهند که تقریباً تمام جمعیت غزه با ناامنی غذایی شدید یا قحطی مواجه هستند. اسرائیل متهم به استفاده از گرسنگی به‌عنوان سلاح جنگی شده، و سیستم توزیع کمک‌های نظامی‌شده به کشته شدن صد‌ها نفر در نزدیکی محل‌های توزیع کمک منجر شده است. کمبود سوخت، که عملیات بیمارستان‌ها، سیستم‌های آب و فاضلاب، و نانوایی‌ها را مختل کرده، به همراه دسترسی محدود به آب (کمتر از ۵ لیتر در روز برای هر نفر) به یک فاجعه بهداشت عمومی منجر شده است. حدود ۸۴ درصد از مراکز بهداشتی در غزه تخریب یا آسیب دیده‌اند، و محرومیت زنان باردار از مراقبت‌های کافی به افزایش ۳۰۰ درصدی سقط جنین منجر شده است. این گزارش‌ها به‌طور هماهنگ نشان می‌دهند که محرومیت از نیاز‌های اساسی، نتیجه تصادفی درگیری نیست، بلکه به‌عنوان بخشی از یک استراتژی محاسبه‌شده برای فشار بر غیرنظامیان فلسطینی به کار گرفته شده است.

این ملقمه‌ای از تفسیر‌های افراطی مفهوم «قوم برگزیده»، ترومای تاریخی، فرهنگ نظامی‌گری، و مکانیسم‌های روانی مانند گسست اخلاقی و غیرانسانی‌سازی، سبب تشدید خشونت در مناقشه اسرائیل-فلسطین شده است. گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی نشان‌دهنده عمق فاجعه انسانی و نقض گسترده حقوق بشر هستند. این وضعیت نه‌تنها نیازمند توجه فوری جامعه جهانی است، بلکه نیاز به بازنگری عمیق در روایت‌ها و سیاست‌هایی دارد که این چرخه خشونت را تداوم می‌بخشند. آگاهی از ریشه‌های روانی و اجتماعی این مناقشه و تلاش برای ایجاد گفتمان‌هایی مبتنی بر همدلی و عدالت می‌تواند گامی در جهت کاهش این بحران باشد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار