گروه بینالملل دفاعپرس: طرح الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی، یکی از جنجالیترین موضوعات در سیاستهای رژیم صهیونیستی طی دهههای اخیر بوده است. این طرح، که ریشه در پروژههای تاریخی صهیونیسم برای تسلط بر کل سرزمین فلسطین دارد، در سالهای اخیر با شدت بیشتری از سوی جریانهای تندرو در اسرائیل پیگیری شده است.
در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴ (۲۳ ژوئیه ۲۰۲۵)، پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) با اکثریت ۷۱ رأی موافق در برابر ۱۳ رأی مخالف، پیشنویس طرحی نمادین را برای اعمال حاکمیت بر کرانه باختری و دره اردن تصویب کرد. در این گزارش به بررسی ابعاد این طرح، زمینههای تاریخی، پیامدها، واکنشها و چالشهای پیشرو میپردازیم.
الحاق و اشغال کرانه باختری از زمان اشغال این منطقه در جنگ ششروزه سال ۱۹۶۷، بخشی از پروژه صهیونیستی برای تسلط بر کل فلسطین بوده است. طرحهایی مانند طرح «ایگال آلون» در سال ۱۹۶۷، که پیشنهاد تقسیم بحرالمیت و الحاق بخشهایی از دره اردن را مطرح کرد، نشاندهنده تلاشهای اولیه برای تثبیت اشغالگری بود.
اما در سالهای اخیر، بهویژه پس از ارائه طرح موسوم به «معامله قرن» توسط «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا، این موضوع بار دیگر در کانون توجه همگان قرار گرفته است. این طرح، با کنار گذاشتن توافقات «اسلو» و راهحل دو کشوری، زمینه را برای الحاق رسمی بخشهایی از کرانه باختری فراهم کرده است.
تصویب طرح اخیر در «کنست»، که با حمایت ائتلاف حاکم به رهبری «بنیامین نتانیاهو» و حتی برخی احزاب مخالف مانند «اسرائیل خانه ما» انجام شد، نشاندهنده اجماع گسترده در میان جریانهای سیاسی صهیونیستی برای پیشبرد این سیاست است. این طرح، هرچند از نظر حقوقی الزامآور نیست، اما بهعنوان گامی نمادین برای آمادهسازی زمینههای قانونی و سیاسی الحاق تلقی میشود.
رژیم صهیونیستی چندین هدف را برای اجرای طرح الحاق کرانه باختری دنبال میکند که از جمله این اهداف میتوان به «تثبیت اشغالگری و گسترش شهرکسازی»، «تضعیف راهحل دو کشوری»، «تقویت موقعیت سیاسی داخلی» و «ایجاد عمق استراتژیک و امنیت» است.
نخستین هدف رژیم صهیونیستی از اجرای طرح الحاق کرانه باختری «تثبیت اشغالگری و گسترش شهرکسازی» است. رژیم صهیونیستی با الحاق کرانه باختری، بهدنبال قانونی کردن حضور بیش از ۷۲۰ هزار شهرکنشین غیرقانونی در این منطقه است که در بیش از ۱۳۰ شهرک زندگی میکنند. این اقدام با هدف یهودیسازی منطقه و تغییر بافت جمعیتی آن انجام میشود.
هدف دیگر اجرای این طرح، «تضعیف راهحل دو کشوری» است. الحاق کرانه باختری به معنای پایان دادن به امکان تشکیل دولت مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ است، که نقض آشکار توافقات اسلو و قطعنامههای بینالمللی محسوب میشود.
هدف بعدی رژیم صهیونیستی از اجرای طرح الحاق کرانه باختری «تقویت موقعیت سیاسی داخلی» است. نتانیاهو و احزاب راستگرا با پیشبرد این طرح، بهدنبال جلب حمایت جریانهای تندرو و شهرکنشینان در داخل اسرائیل هستند، بهویژه در شرایطی که نتانیاهو با چالشهای سیاسی و قضایی متعددی مواجه است.
هدف دیگر از اجرای این طرح، «ایجاد عمق استراتژیک و امنیت» است. برخی مقامات صهیونیست، مانند وزیر انرژی، «الی کوهن»، الحاق را بهعنوان ضرورتی امنیتی و بخشی از «چشمانداز ملی صهیونیسم» توجیه میکنند، با این ادعا که کرانه باختری «سرزمین اجدادی» یهودیان است.
اما اجرای طرح الحاق کرانه باختری توسط رژیم صهیونیستی پیامدهای فراوانی را به همراه خود دارد. از منظر حقوق بینالملل، اشغال کرانه باختری و قدس شرقی توسط رژیم صهیونیستی غیرقانونی است. دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در ژوئیه ۲۰۲۵ در رأیی تاریخی، این اشغال را محکوم و خواستار تخلیه شهرکهای غیرقانونی شد.
از طرف دیگر باید بگوییم که طرح الحاق کرانه باختری نهتنها نقض آشکار این رأی و قطعنامههای سازمان ملل است، بلکه تلاشی برای نهادینهسازی شهرکسازی و تغییر هویت جمعیتی و جغرافیایی این منطقه به شمار میرود. این اقدام همچنین توافقات اسلو را که بهعنوان پایهای برای مذاکرات صلح شناخته میشد، عملاً بیاثر میکند.
و در آخر، طرح الحاق کرانه باختری، گامی استراتژیک در راستای پروژه صهیونیستی برای تسلط کامل بر فلسطین اشغالی محسوب میشود. این اقدام نهتنها نقض آشکار قوانین بینالمللی است، بلکه با تضعیف راهکار دو کشوری و تشدید تنشهای منطقهای، پیامدهای گستردهای برای صلح و ثبات منطقه خواهد داشت.
انتهای پیام/ ۱۳۴