گروه سیاسی دفاعپرس، شایان میرزایی؛ در جریان مذاکرات اخیر میان ایران و سه کشور اروپایی که روز جمعه برگزار شد، رسانهها از طرح پیشنهادی طرف غربی برای تعویق در اجرای مکانیسم ماشه خبر دادند. این پیشنهاد در حالی مطرح شد که علیرغم پایان رسمی محدودیتهای تسلیحاتی بر اساس بندهای «غروب برجام»، کشورهای غربی با استناد به سازوکارهای داخلی خود تحریمهایی را علیه برنامههای موشکی و پهپادی ایران اعمال کردهاند. اکنون پرسش اصلی این است که چرا غرب با وجود امکان اجرای رسمی مکانیسم ماشه و بازگرداندن کامل تحریمهای سازمان ملل، ترجیح داده آن را به تعویق بیندازد و از سوی دیگر چرا ایران حاضر به پذیرش چنین پیشنهادی نشده است؟
پاسخ به این پرسشها را میتوان در دو عامل جستوجو کرد، اول استفاده غرب از تهدید به بازگرداندن تحریمها بهعنوان یک ابزار فشار دیپلماتیک و دوم عدم تمایل ایران به باقیماندن در وضعیت نامشخص و پرابهام که عملاً آن را در سایه تهدید دائمی قرار میدهد.
طبق منطق دیپلماسی قدرت، آنچه مهم است نه لزوماً استفاده از ابزارهای تنبیهی، بلکه حفظ تهدید به استفاده از آنها برای کسب امتیاز در مذاکرات است. مکانیسم ماشه که امکان بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت را فراهم میکند، دقیقاً در همین چارچوب قرار میگیرد. اگرچه اجرای این مکانیسم برای غرب میتواند پیام روشنی از شکست برجام و عبور نهایی از مسیر دیپلماسی باشد، اما در عمل تعویق آن میتواند برای کشورهای اروپایی سودمندتر باشد.
تهدید به اجرای اسنپبک در حقیقت نوعی فشار روانی و سیاسی مداوم ایجاد میکند بدین صورت که ایران، در این شرایط هر اقدامی در حوزههای هستهای، نظامی یا سیاست خارجی انجام دهد، زیر سایه خطر بازگشت تحریمهای بینالمللی تحلیل میشود. این وضعیت، عملاً دست ایران را در بسیاری از تصمیمات محدود میکند و ابزار فشار غرب را همواره فعال نگه میدارد بدون آن که هزینههای حقوقی و سیاسی اجرای واقعی مکانیسم ماشه را برای غرب به همراه داشته باشد. از سوی دیگر با حفظ تهدید و تعویق اجرا، طرفهای غربی میتوانند فرصت بیشتری برای مذاکره، هماهنگی داخلی و حتی همراهسازی متحدان منطقهای و بینالمللی خود داشته باشند. این رویکرد نوعی مدیریت زمان است که هم فشار را حفظ میکند و هم راههای دیپلماسی را باز نشان میدهد.
موضع ایران در قبال این پیشنهاد قابل پیشبینی بود زیرا جمهوری اسلامی ایران از آغاز مذاکرات بارها اعلام کرده حاضر به پذیرش توافقی نیست که فشار و تهدید را در قالب جدیدی حفظ کند. پیشنهاد تعویق مکانیسم ماشه از دید ایران به معنای پذیرش تلویحی اصل این تهدید و ماندن در موقعیت تعلیق و بلاتکلیفی است؛ در منطق ایران یا باید تحریمها لغو شود و سازوکارهای فشار از میان برداشته شود یا اساساً ادامه مذاکرات معنا و فایدهای ندارد یعنی باقیماندن در وضعیت تهدید دائمی، عملاً مزیتی برای ایران ندارد چرا که نه دستاورد اقتصادی حاصل میشود و نه فضای سیاسی کشور از فشار خارج میشود. افزون بر این پذیرش چنین پیشنهادهایی میتواند بهعنوان عقبنشینی تعبیر شود که با راهبرد کشور در شرایط پس از جنگ با رژیم صهیونیستی در تناقض قرار میگیرد. از این رو جمهوری اسلامی ایران ترجیح میدهد شرایط روشن شود یا غرب باید تصمیم نهایی خود را بگیرد و مسیر تقابل کامل را انتخاب کند یا راهی روشن و بدون ابهام برای بازگشت به توافق ارائه دهد؛ حالت سوم، یعنی تعویق تهدید بدون لغو آن برای ایران قابل قبول نیست.
میتوان گفت به طور کلی پیشنهاد تعویق اجرای مکانیسم ماشه از سوی غرب، بیش از آن که نشانهای از عقبنشینی یا تمایل واقعی به توافق باشد نوعی تاکتیک برای حفظ فشار، مدیریت زمان و آمادهسازی فضاست. طرف غربی ترجیح میدهد ایران را در وضعیت تهدید دائمی نگه دارد و از این اهرم در ادامه بازی دیپلماتیک استفاده کند. در مقابل، ایران با درک این رویکرد، تلاش میکند خود را از فضای تعلیق و تهدید خارج کرده و موضع روشن و شفافتری در قبال آینده مذاکرات اتخاذ کند. تقابل این دو منطق، نشان میدهد که چالشهای دیپلماتیک میان ایران و غرب وارد مرحلهای پیچیدهتر و حساستر شده است.
انتهای پیام/381