گروه بینالملل دفاعپرس - سعید شهرابی فراهانی، تحلیلگر مسائل امنیتی؛ در واپسین پیچ تاریخ، صدای گامهایی شنیده میشود که نه بر زمین، که بر روان یک ملت فرود میآید؛ ملت رشید ایران. آنچه این روزها در سایه نظم نوین منطقهای و بازآرایی قدرتهای فرامنطقهای در جریان است، تنها یک بازطراحی ژئوپلیتیک نیست، بلکه پروژهای تمامعیار برای تضعیف، تفرقه، و تسخیر اراده ملتی است که پرچم استقلال و مقاومت را برافراشته نگاه داشته است. نقشهای چندلایه و ترکیبی علیه موجودیت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران که از جنگ نرم آغاز شده، تا خاک و خیابان امتداد دارد - اگر امروز غفلت بورزیم.
مرحله اول: تلاطم روانی، آغاز فروپاشی ادراکی
در گام نخست، دشمن با بهرهگیری از شبکهای از عوامل مأمور و مأجور، مأموریت یافته است که با فشارهای هدفمند اقتصادی، اختلال در معیشت عمومی و سیاهنمایی سیستماتیک، جامعه را به آستانه «انتحار جمعی علیه منافع ملی» سوق دهد. راهبرد اصلی نه جنگ مستقیم، بلکه واداشتن ملت به افسردگی ملی، خشم کور و قضاوتهای احساسی است.
مرحله دوم: ترکفعل خزنده با رمز عملیاتی «تعطیل»
در این فاز، ترکفعلهای هدفمند، ناکارآمدسازی ساختارهای اجرایی و خاموشی چرخه خدمات عمومی، بهصورت خزنده و بدون اعلان رسمی رخ میدهد. کلیدواژه «تعطیل» نه صرفاً یک واژه مدیریتی، بلکه رمز عملیاتی برای یک جنگ ادراکی خاموش علیه اعتماد ملی است.
مرحله سوم: تزریق مسموم رسانهای و داغکردن تنور خشم
در نیمه میانی سناریو، کشور به کورهای از التهاب و اضطراب بدل میشود. انفجار خبری اخبار یأسآفرین، تحریف نظاممند حقیقت و تسلط روایتهای جعلی، روان جامعه را برای پذیرش انفجارهای اجتماعی آماده میسازد. در این مرحله، ادراک مردم هدف اصلی دشمن است.
مرحله چهارم: همزمانی فشار درونی با ماشه خارجی
با گذشت حدود ۴۵ روز از آغاز عملیات، همزمانی فشار داخلی با فعالسازی مکانیزم «ماشه خارجی» رقم میخورد. این همزمانی، نقش «پوشش بینالمللی» برای اقدامات داخلی شبکه برانداز را ایفا میکند و اغتشاشات، واکنش به بحرانهای بیرونی جلوه داده میشوند.
مرحله پنجم: مهندسی نارضایتی تا آستانه اغتشاش
در واپسین روزهای مرداد و آغازین هفتههای شهریور، نارضایتی صنفی بهانه و خیابان، هدف میشود. اعتراضاتی که ظاهر صنفی دارند، اما با هدایت مستقیم اتاق عملیات برونمرزی، به اغتشاشاتی سیاسی و ساختارشکنانه بدل میشوند.
مرحله ششم: استیضاح، استعفا و خلأسازی ساختار حکمرانی
پس از فعالشدن فاز ماشه، سناریوی بیثباتسازی ساختار رسمی حاکمیت کلید میخورد؛ شامل استعفاهای مشکوک، استیضاحهای نمایشی، بحرانآفرینیهای ساختگی و نهایتاً، آمادهسازی روانی جامعه برای پذیرش «دولت جایگزین» یا کابینه در تبعید.
مرحله هفتم: آتش در خیابان، هدفگیری حاکمیت
در فاز نهایی اغتشاشات، دشمن از سطح اعتراض به سطح «تسخیر» میرسد. عملیات میلیشیای مسلح شهری، تحرکات تروریستی گروههای تجزیهطلب در شمالغرب، جنوبشرق و حتی پایتخت، طراحی شده تا به تسخیر مراکز کلیدی مدیریتی منتهی شود.
مرحله هشتم: حذف مرجعیت فکری و ترور معنوی
در اوج بحران، دشمن پروژه حذف فکری و فیزیکی را کلید میزند؛ ترور شخصیتها، اساتید انقلابی، چهرههای مؤثر رسانهای، روحانیت بصیر و نخبگان جبهه مقاومت. هدف، شکستن پشتوانه فکری جامعه و قطع شریانهای امید و عقلانیت عمومی است.
مرحله نهم: کابینه در تبعید و سیرک مشروعیتسازی
در آخرین گام، دشمن با حمایت مستقیم امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، از یک کابینه ساختگی و مهاجر رونمایی خواهد کرد: چهرههایی از میان سلبریتیهای بیریشه، دانشگاهیان وابسته، کارآفرینان برونمرزی و عوامل فراری. این سیرک رسانهای میکوشد «بدیل جعلی جمهوری اسلامی» را بهجای حقیقت بنشاند.
توصیه راهبردی: از قلب تهران تا دروازههای تلآویو
اکنون لحظه بازسازی فوری و هوشمندانه ساختارهای امنیتی، اطلاعاتی، رسانهای و مدیریتی کشور فرارسیده است. نقطه آغاز مقابله با جنگ ترکیبی، نه صرفاً در مرزها یا افقهای دور، بلکه در عمق پایتخت و در جغرافیای اشرافزدهای، چون نیاوران، قلهک، ولنجک و لواسانات است؛ جایی که ستون پنجم دشمن، نه در سنگر، بلکه در ویلاهای مجلل و تریبونهای پرزرقوبرق، مأوا گرفته است.
سخن آخر: فتنه ترکیبی و محاسبه دشمن این مرزوبوم را باید در نطفه خفه کرد
جامعه اطلاعاتی و امنیتی کشور، در کنار نیروهای قدرتمند و ولایی مسلح نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بیدار هستند و خواهند بود و با اشراف حداکثری، فتنه را پیش از تولد، در نطفه خفه باید کنند. برای هر «پلن دشمن»، باید «سناریوی اختصاصی مقابله» وجود داشته باشد.
انتهای پیام/ ۱۳۴