وصیت نامه/شهید خسروآزادشهرکی؛

تا جان در بدن دارم خود را فدای دین و قرآن می‌کنم

شهید «خسرو آزاد شهرکی» در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: من تا آخرین قطره خون و تا جان در بدن دارم، خود را فدای دین و قرآن به رهبری امام خمینی می‌کنم و تا نابودی کافران و صدام و صدامیان که علیه دین و قرآن بپا خواسته‌اند، دست از جنگ برنمی‌داریم و تا آخرین نفس می‌جنگیم.
کد خبر: ۷۶۷۸۱۸
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۶ - 04August 2025
به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید خسرو آزاد شهرکی هفدهم بهمن ۱۳۳۷ در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. پدرش صفر، کارمند نیروی دریایی بود و مادرش خدیجه نام داشــت. تا سوم متوسطه درس خواند. فروشنده بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در شهرستان بوشهر به خاک سپردند.
تا جان در بدن دارم خود را فدای دین و قرآن می‌کنم
 وصیت‌نامه شهید:
«ثم إن ربک للذین هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا إن ربک من بعد‌ها لغفور رحیم»
خداوند به کسانی‌که علیرغم رنج‌ها و مشکلات، به میدان جهاد می‌روند و در راه پایداری قانون خدا ایستادگی و مقاومت می‌کنند، پاداش رحمت خویش را داده است و خداوند بخشنده و مهربان است.
 
اینجانب خسرو آزاد شهرکی، اعزامی از بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر، هستم که به جبهه‌های حق علیه باطل آمده‌ام تا اسلام عزیز را در این برهه از زمان یاری کنم. ان‌شاءالله بتوانم خدمت کوچکی، تا آنجا که از دستم برمی‌آید، به انقلاب اسلامی بکنم.
 
ان‌شاءالله به‌زودی زود ضربات آخر رزمندگان اسلام به پیکر پوسیده صدامیان و حامیان جنایتکارشان وارد خواهد شد.‌ای لشکر حزب‌الله، عازم به میدان شو، تسلیت‌گو باش بر خمینی در جماران.
 
به خانواده‌ام می‌گویم که اگر لیاقت داشتم و شهید شدم، در مرگ من بی‌تابی نکنند؛ چرا که اجر و منزلتی که خدا برای آنها در برابر صبری که می‌کنند در مقابل این مصیبت در نظر گرفته، از بین خواهد رفت؛ و خواهش می‌کنم که در برابر چشمان دشمنان اسلام و امام و دشمنان انقلاب، گریه نکنند که آنها خوشحال شوند؛ بلکه جلوی آنها خدا را نیز شکر کنند؛ و از پدر و مادرم می‌خواهم که اگر احیاناً سعادت شهادت را پیدا کردم، خودشان هر دوتایی با دست خودشان مرا در قبر بگذارند و به تمام مخالفان انقلاب نشان بدهند که خودتان با دست خودتان ما را به جهاد فرستادید و در راه خدا فدا کردید و برای ما هیچ مسئله‌ای نیست.
 
هر جا که پدر و مادرم صلاح می‌دانند مرا دفن کنند، فرقی نمی‌کند آبادان باشد، بوشهر باشد یا اهواز، برای ما هیچ فرقی ندارد؛ هر جایی که خودشان مایل باشند؛ و از آنها می‌خواهم که به جان امام دعا کنند و او را تنها نگذارند؛ و همچنین اجازه بدهند که سعید هم وارد بسیج و بعد اگر خواست، وارد سپاه شود، همچنین رضا.
 
سلام یکایک همه را می‌رسانم به تمام دوستان و آشنایان.
 
«السلام علیک أی‌ها الشهید الصدیق»
 
البته بیشتر از این صحبت نمی‌کنم، به‌خاطر اینکه می‌دانم لیاقت شهادت ندارم، وگرنه نوار‌ها پر می‌کردم.
به‌هرحال، ما با تمام برادران و عزیزان، صدرا …، جبری، سیاوش پاکار، محسن چکاه، کامران شیروانی، محمد فرد، محمد خمیس، مهراب چنداقم و علی چنداقم، از بچه‌های خوب نیروگاه هستیم که در کنارشان هستم. امیدوارم با امید به خدا پیروز شویم.
 
از خدا می‌خواهم که ظهور امام زمان (عج) را هرچه سریع‌تر نزدیک بفرماید.
 
دیگر هیچ حرفی ندارم.
از خانواده‌ام خداحافظی می‌کنم.
سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان برسانید.
 
والسلام علی من اتبع الهدی
 
خسرو آزاد شهرکی 
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار