گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: بیرقها برافراشته و سربندهای سرخ «یا حسین (ع)» و یا شاید هم مادرش حضرت زهرا (س) بر پیشانیها محکم، و اسلحهها در دست، سوی میدان پیکار با شیطان در دنیای تقابل حق و باطل؛ میروند تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرند، میروند تا انتقام گودال قتلگاه بگیرند، آنها که شمرهای زمانه خود را خوب میشناسند، میروند تا در طریقالقدسها راه کربلا را باز کنند برای آیندگان که میخواهند قدس را آزاد کنند و زمین را که میراث بندگان صالح خداست را از غده سرطانی صهیونیسم پاک کنند؛ آری! آن مردان خدایی که دیروز رفتند تا مسیر کربلا را باز کنند و به قدس برسند، امروز تصاویر آنها روی کولهپشتیهای زائرانی است که به برکت خون آن شهیدان، در مسیر عشق قدم نهادهاند و درحالی که از غرور غرش موشکهای یادگار طهرانی مقدمها بر سر صهیونیسم، میبالند، به هدف آزادی قدس، و به نیابت از آن مردان خدایی، عمود به عمود را طی میکنند، تا به حرم دوست برسند.
ساعت از ظهر گذشته و آفتاب سوزان مسیر نجف به کربلا، پیادهروی را برای زائران سخت کرده است؛ بنابراین عدهای داخل موکبها رفته و استراحت میکنند و اما عدهای هم ترجیح دادهاند که در همان گرمای شدید هوا پیادهروی کنند؛ برای همین حوالی عمود ۲۸۵ که برای استراحت در موکب امامرضا (ع) کمی توقف کردهام، جوانی عراقی را میبینم که شیلنگ در دست گرفته و روی زائران آب میپاشد، تا شاید آنها کمیکمتر احساس گرما کنند و در همین حال برای شوخی هم که شده، درحالی که تلفن همراه در دست دارم و از صحنههای حماسی راهپیمایی اربعین عکاسی میکنم، مقداری آب هم روی من میپاشد.
زائران همینطور قدمزنان مسیر عشق را طی میکنند و هرکدام یک پیام خاص بههمراه دارند؛ از پرچم سهرنگ ایران گرفته تا پرچم یا حسین (ع) و تصاویر شهدایی که بهنیابت از آنها در این مسیر پای نهادهاند؛ از جمله فرماندهان شهید اقتدار که اخیراً در حمله رژیمصهیونی به شهادت رسیدهاند؛ بنابراین دوربین خود را بهطرف برخی از این کولهپشتیهای مزین به تصاویر شهدا میگیرم تا خاطرات زیبایی از راهپیمایی اربعین امسال را برای خودم ثیت و ضبظ کنم؛ اما در این میان زائری را میبینم که تصاویر شهدای همراهش کمی با دیگر تصاویر شهدا متفاوت است؛ نه اینکه پوستر زیباتری روی کولهپشتی خود چسبانده باشد؛ بلکه از روی سادگی تصاویر مشخص است که خودش آن را چاپ کرده و انگار نسبتی با این شهدا دارد؛ درست است! حدسم درست از آب آمده؛ چون وقتی با او همقدم میشوم و درباره آنها سوال میکنم، متوجه میشوم که او همرزم این شهیدان والامقام است.
خود را «محمدرضا فردایی» معرفی میکند؛ یکی از زائران مسیر عشق و جامانده قافله شهدا که به نیابت از دو دوست شهیدش یعنی «سید عبدالله و سید حمدالله عزیزی سوق» از شهدای مظلوم عملیات «کربلای پنج» در این مسیر قدم میزند؛ شهدای والامقامی که وقتی درباره آنها برای من روایتگری میکند، میگوید این شهیدان والامقام کسانی بودند که تا لحظه آخر، در دفاع از دین و ناموس و کشور، مقاومت کردند و صبح روز نوزدهم دی سال ۱۳۶۵، در حالی که مورد حمله شیمیایی دشمن قرار گرفتیم، آنها مجروح شده و بعد از چند روز، بهدلیل شدت جراحات، یکی از آنها در بیمارستان بقیةالله تهران و دیگری نیز در مسیر انتقال از اهواز به تهران به شهادت رسیدند.
این زائر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که خود نیز جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس است، ادامه میدهد: «سید حمدالله» دانشجوی دانشگاه تهران و «سیدعبدالله» هم مهندس شرکت گاز بود که دقیقاً در موقع آغاز عملیات، حکم رسمی شدن او در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صادر شده بود و برای کارهای استخدامش باید به تهران میرفت اما در آن شرایط به همه تعلقات دنیوی خود پشت پا زد و گفت که برای دفاع از دین و ناموس خود، همینجا میمانم.
بدونشک نمیتوان انکار کرد که امروز راهپیمایی عظیم اربعین حسینی مرهون خون شهیدانی است که روزگاری آمال آنها باز شدن راه کربلا بود؛ همرزم شهیدان «عزیزی سوق» نیز دقیقاً به همین موضوع اعتقاد دارد؛ چراکه وقتی از او دراینباره سوال میکنم، میگوید: اگر جانفشانی و خون این شهدا نبود، به هیچ عنوان امکان نداشت که ما در امنیت کامل و با عزت در راهپیمایی اربعین حضور پیدا کنیم؛ ما در تمامی مجالس توسل و توکل که در جبههها میگرفتیم از خدا میخواستیم که راه کربلا را باز کند؛ بنابراین آنهایی که به شهادت رسیدند، به آرزوی خود رسیدند و ما هم جاماندیم، امروز شاکر هستیم که به برکت خون شهدا داریم به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) میریم و دِینی که من بر گردن خود احساس میکنیم، این است که ما باید راه شهدا را همینگونه ادامه دهیم.
انتهای پیام/ 113