اربعین؛ وصال یار در کربلای معلی

هر قدمی که زائران برمی‌دارند، یاد امام حسین (ع) و یارانش در دل‌شان زنده می‌شود و همه زائرانی که با عشق و ارادت به سوی حرم می‌روند، احساس می‌کنند که همه یک خانواده‌ هستند؛ این پیوندها و محبت‌های بی‌انتها تنها در این مسیر حس می‌شود.
کد خبر: ۷۷۰۴۰۱
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۵ - 17August 2025

گروه جامعه دفاع‌پرس: داستان رفتن به کربلا و پیاده‌روی اربعین، داستان دل‌های عاشقی است که برای دیدن یار پر می‌کشد؛ دل من هم مثل هر سال برای دیدن یار پر می‌کشد. تلفن به صدا درآمد و خبر آمد که مرخصی شما برای رفتن به کربلا تایید شده و من از اوج خوشحالی گریه کردم، چون می‌دانستم دیدار با یار چه سختی‌هایی دارد.  

با مترو خودم را به خانه رساندم. هر آنچه یک زائر اربعین نیاز دارد را سریع جمع کردم. کوله را برای سفر آماده کردم و با ماشین شخصی و ترافیک‌ها زیاد و سختی‌های مسیر، خودم را به مرز مهران رساندم. در مرز مهران هوا بسیار گرم بود؛ اما مردمی را دیدم که با شور و هیجان و اشتیاق فراوان در حال عبور از گیت هستند تا خود را به مراسم پیاده‌روی اربعین برسانند. موکب‌هایی که از مسافران اربعین پذیرایی می‌کردند و سپس زائران یکی‌یکی از زیر قرآن عبور می‌کردند تا به سمت عراق بروند.

من هم مثل بقیه از زیر قرآن رد شدم و به سمت گیت مرزبانی رفتم. در گیت عراق مهر خروج به گذرنامه‌ام زده شد. دل تو دلم نبود، چون می‌خواستم هرچه سریع‌تر به نجف برسم. در مسیر مرزبانی ایران و عراق، موکب‌هایی دایر شده بود که با عشق و علاقه از زائران پذیرایی می‌کردند. یکی غذا توزیع می‌کرد، یکی شربت و دیگری چای... گاهی هم افرادی شیلنگ به دست روی سر زائران آب خنک می‌پاشیدند تا شدت گرما را کمتر کنند.

در این بین دختری ۷ ساله عراقی آب‌ معدنی پخش می‌کرد و با خواهش از من می‌خواست تا از آن بردارم. آب را برداشتم و از دختر با زبان عراقی (شکراً) تشکر کردم و مسیر را ادامه دادم تا به گیت عراق برسم. در گیت عراق مهر ورود زده شد و با هیجان به سمت ماشین‌ها حرکت کردم تا به نجف بروم.

وصال یار در کربلا/ آرامش قلب است حسین (ع)

راننده‌ها صدا می‌زدند نجف - کربلا حرکت؛ من هم سوار اولین ماشین شدم تا از وقت استفاده کنم و هر چه سریعتر به نجف برسم. بعد از پرشدن ماشین، راننده به سمت نجف حرکت کرد. بعد از ۶ تا ۷ ساعت به نجف رسیدم و انگار هوای تازه استشمام کرد‌ه‌ام.  

بعد از کمی استراحت در موکب و استحمام به سمت حرم امام علی (ع) حرکت کردم. وقتی چشمم به گنبد و ایوان نجف افتاد، بی‌اختیار از چشمانم اشک جاری شد و زیر لب زمزمه کردم (ایوان نجف عجب صفایی دارد). وضو می‌گیرم و وارد حرم می‌شوم. همه حیدرحیدر فریاد می‌زنند و به سمت ضریح مطهر حرکت می‌کنند. من هم با زائران همصدا می‌شوم و حیدر حیدر می‌گویم و ضریح را زیارت می‌کنم. حرم بسیار شلوغ است و جای سوزن انداختن نیست، به سختی جای برای نماز خواندن پیدا می‌کنم و ۲ رکعت نماز حاجت می‌خوانم و برای ملتمسین دعا می‌کنم.

وصال یار در کربلا/ آرامش قلب است حسین (ع)

کمی دعا می‌خوانم و با امام درد و دل می‌کنم و از مشکلات می‌گویم و از او کمک می‌خواهم.

هوا بسیار گرم است، به موکب برگشتم و منتظر شدم کمی هوا خنک شود تا در هوای بهتر به سمت کربلا حرکت کنم.

آماده حرکت می‌شوم. در دل شب، وقتی که ستاره‌ها یکی یکی در آسمان می‌درخشند و نسیم ملایم به صورتم می‌خورد، قدم‌های من در مسیر کربلا به جلو می‌روند. اینجا جاده‌ای است که میلیون‌ها دل عاشق را به هم پیوند می‌زند؛ جاده‌ای که هر سنگ آن قصه‌ای از عشق و وفاداری را در خود نهفته دارد.

هر قدمی که برمی‌دارم، یاد امام حسین (ع) و یارانش در دلم زنده می‌شود. اینجا، در میان زائرانی که با عشق و ارادت به سوی حرم می‌روند، احساس می‌کنم که ما همه یک خانواده‌ایم. هر چهره‌ای داستانی دارد؛ داستانی از درد و رنج، از امید و عشق. در این جمع، غم‌ها و شادی‌هایمان را به اشتراک می‌گذاریم و با هم گام برمی‌داریم.

چشمم به دوردست‌ها خیره می‌شود، جایی که نور کربلا در افق دیده می‌شود. احساس می‌کنم که هر قدم به آن نور نزدیک‌تر می‌شوم. دلتنگی‌ام برای حرم، برای آن آرامش بی‌نظیر، برای بوسه بر ضریح امام حسین (ع) بیشتر و بیشتر می‌شود. اینجا، در این مسیر، تمام دنیا فراموش می‌شود و فقط عشق به اهل بیت (ع) باقی می‌ماند.

صدای زائران دیگر را می‌شنوم که با هم دعا می‌کنند و ذکر می‌گویند. این صدا‌ها مانند نغمه‌ای روحانی در گوشم طنین‌انداز است. هر بار که از کنار کسی رد می‌شوم، لبخندی بر لب دارم و او نیز با محبت جوابم را می‌دهد. این پیوندها، این محبت‌های بی‌دریغ، تنها در این مسیر حس می‌شود.

در اربعین، نه تنها مسافران با جسم خود به کربلا می‌روند، بلکه روحشان نیز در این سفر معنوی به اوج می‌رسد. هر قدمی که برمی‌دارند، یادآور فداکاری‌ها و ایثارگری‌های یاران امام حسین (ع) است. زائران در طول مسیر، با همدلی و محبت، چهره‌ای از انسانیت را به نمایش می‌گذارند که در آن، هیچ مرزی میان قومیت‌ها و ملیت‌ها وجود ندارد.

در هر گوشه‌ای از راه، موکب‌هایی برپا شده که زائران را با آب و غذا پذیرایی می‌کنند. این مهمان‌نوازی‌ها نشان وحدت، عشق به امام حسین (ع) و همبستگی دارد. اینجا هیچ کس غریبه نیست؛ همه ما با یک هدف آمده‌ایم؛ تجدید عهد با امام حسین (ع) و یادآوری اینکه هنوز هم برای حق و حقیقت باید ایستاد.

وصال یار در کربلا/ آرامش قلب است حسین (ع)

تصاویر غرورآفرین شهدای مدافع حرم در طول مسیر به عمود‌ها و موکب‌ها نصب شده است، در بین تصاویر عکس شهید حاج قاسم هم است؛ شهیدی که برای امنیت کشورمان از جان خود گذشته است.

وقتی زائران ایرانی برای استراحت به موکب‌های عراقی می‌رفتند، آنها با ذوق و هیجان از آنها استقبال می‌کردند و می‌گفتند ایران در جنگ ۱۲ روزه، اسراییل و پایگاه آمریکا را موشک باران کرد و آنها را شکست داد. عراقی‌ها با شعار «الموت لاسرائیل و الموت لامریکا» به استقبال زوار ایرانی می‌آمدند.

وقتی به کربلا نزدیک‌تر می‌شوم، قلبم تندتر می‌زند. احساس می‌کنم که تمام درد‌ها و رنج‌هایم در این سفر محو شده‌اند. به یاد یاران امام حسین (ع) که برای آرمان‌هایشان جان دادند، عزمم را جزم می‌کنم تا در زندگی‌ام نیز پیرو راه آنها باشم.

کم‌کم به حرم نزدیک می‌شود، با چشمان پر از اشک شوق گنبد زیبای امام حسین (ع) را می‌بینم. زبانم قاصر از بیان احساس است. نزدیک‌تر می‌شوم، ازدحام جمعیت بسیار زیاد است. این سیل خروشان مرا بی‌اختیار به سمت ضریح سوق می‌دهد.

وصال یار در کربلا/ آرامش قلب است حسین (ع)

 آرامش قلب است حسین (ع)

دل پر میزند برای یار. برای ارباب حسین. برای آقایی که دل و جانمان فدای اوست. همه یک صدا فریاد می‌زنند (لبیک یا حسین). چشمان زوار اشک شوق می‌ریزند، چون وصال یار محقق شد.

در این مدت که در کربلا حضور داشتم بر خلاف تمام رسانه‌های بیگانه که تلاش می‌کردند که اربعین را کمرنگ جلو دهند، اما اربعین حسینی بسیار پر شورتر و با کم‌نظیرتر از سال‌های قبل برگزار شد. مردم عراق بیش از پیش همبستگی و وحدت را به نمایش گذاشتند. در این مراسم معنوی از کشور‌های همچون (پاکستان، هند، نیجریه، افغانستان، ترکیه و آذربایجان...) حضور پرشور داشتند و همبستگی خود را با مسلمانان نشان دادند.

در این سفر، یاد پسربچه‌ای می‌افتم که در موکب نزدیک حرم ابوالفضل العباس (ع) با نوای زیبای خود، از ساقی دشت کربلا می‌خواند و دلها را روانه ظهر عاشورا می‌کند. 

اربعین سفری است به عمق وجود؛ سفری برای یافتن خود و اتصال به منبعی از عشق و ایمان. امیدوارم روزی بتوانم به یاد امام حسین (ع) و درس‌هایی که از ایشان آموخته‌ام، زندگی کنم و در راه خدمت به انسانیت گام بردارم.

انتهای پیام/ 261

برچسب ها: کربلا ، اربعین ، محرم ، شهدا
نظر شما
پربیننده ها