مروری بر زندگینامه شهید «علی اله دو»

بخشی از زندگی‌نامه شهید «علی اله دو» به‌مناسبت سالروز شهادتش منتشر شد.
کد خبر: ۷۷۱۴۸۹
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۲ - 20August 2025
به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان،شهید «علی اله دو» در تاریخ دوم شهریور ۱۳۴۳ در خانواده‌ای با وضع مالی متوسط در روستای باغو کناره دیده به جهان گشود. پدرش اسماعیل نام داشت نام علی را پدر و مادر وی که چهارمین فرزند خانواده بود انتخاب کردند.
 
مروری بر زندگینامه شهید «علی اله دو»
 
علی بعد از گذراندن دوران طفولیت و رسیدن به هفت سالگی در مدرسه ابتدایی قره سو نام نویسی کرد و این مقطع ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. بعد از این دوره تحصیلی در مدرسه راهنمایی یکی از روستا‌های بندر ترکمن ثبت نام کرد و دوران راهنمائی را به اتمام رساند. پس از ترک تحصیل به کشاورزی روی آورد و مشغول به کار شد. علی درسن شانزده سالگی تصمیم به ازدواج گرفت.
 
او بسیار مهربان و دلسوز بود. با شغل کارگری و کشاورزی و با سختی و مشکلات فراوان مخارج زندگی خود را تامین می‌کرد. بعد از مدتی که از زندگی آنها گذشت، فرزند اول علی به نام فاطمه به دنیا آمد. او بسیار همسر و فرزند خود را دوست می‌داشت. فرزند دوم آنها به نام صدیقه بعد از یکسال دیگر به دنیا آمد. علی فردی مومن و انقلابی بود و وقتی قرآن تلاوت می‌کرد، صدای زیبایش به همه آرامش می‌داد.
 
دوران سربازی
علی در تاریخ پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۴ عازم سربازی شد. او بعد از گذراندن دوره سه ماهه آموزشی به دلیل اینکه متاهل بود به گرگان اعزام شد، و حدود بیست ماه در لشکر ۳۰ گرگان خدمت کرد.
 
سپس دوباره از لشکر ۳۰ گرگان به منطقه کردستان اعزام شد. بعد از مدتی فعالیت در جبهه کردستان چند باری به مرخصی آمد.
 
علی در مرخصی دوم خود که پسرش نیز به دنیا آمده بود و نام او را مهدی گذاشته بود از خانواده دیدن کرد و بعد از چند روز به کردستان برای ادامه خدمت بازگذشت.
 
دوباره بعد از بیست روز از فرمانده خود مرخصی درخواست کرد تا با همسر و فرزندان خود دیداری تازه کند. در این مرخصی به زمین‌های کشاورزی می‌رفت و کار می‌کرد.
 
علی پس از آماده شدن به همسایه خود گفت: اگر وقت کردی شکر بخر و برای بچه‌های داخل کوچه شربت درست کن و به نیت پدرت که به خدا پیوست که من به او خیلی علاقه‌مند بودم خیرات کن.
 
علی می‌دانست بعد از این سفر به شهادت می‌رسد و برای اینکه همسر خود را ناراحت نکند به او چیزی نگفت.
 
سپس به جبهه کردستان رفته و بعد از چند مدت فعالیت مقدس و گرفتن کارت پایان خدمت، راس ساعت ۸ صبح در تاریخ بیست و نهم مرداد ۱۳۶۵ براثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه‌ی چشم چپ و عبور از داخل مغز سر به درجه رفیع شهادت رسید.
 
انتهای پیام /
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار