گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- رسول حسنی؛ سینما و تلویزیون ما به لحاظ مضمون چنان پتانسیلی دارد که حتی در خلق داستان هم با بحران مواجه نیست. هم تاریخ ایران و هم تاریخ اسلام که اشتراکات فراوانی دارد آنقدر از داستانهای غنی پر است که نویسنده حتی نباید زحمت دراماتیزه کردن آن را به خود بدهد. همچنین داستانهای قرآنی علاوه بر اعجاز در خلق معانی و ظاهری کلمات، داستانهای غنی مخاطب پسندی دارد که میتواند به عنوان بنیادی ترین منبع الهام هنرمندان قرار بگیرد. در این میان فرج الله سلحشور پیشروترین و متاسفانه تنهاترین هنرمندی بود که بی هراس سخن چینان قدم در این راه گذاشت. نقد مغرضانه آثار سلحشور فقط به بهانه ساختار ضعیف نشان از نفهمیدن این زبان ساده و روان دارد.
بعد از نظام پوشالی فرهنگی پهلوی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جامعه سینمایی کشور شاهد متلاشی شدن هویتی شد که از ابتدای شکل گیری آن نه با اعتقادات مردمش همسو بود نه در آنچه که میگفت صاحب اندیشه بود. انقلاب که به قصد برهم زدن نظام فرهنگی پوشالی پهلوی بوجود آمده بود چارچوب سینمایی را هم برهم زد. سینما به عنوان یک کالای مهم فرهنگی نمیتوانست از سیاست فرهنگی ما حذف شود. بر همین اساس نیازمند پایگاهی بود تا خط مشی انقلاب را که امام خمینی(ره) به روشنی ترسیم کرده بودند نمود عینی داشته باشد تا هم برای شهروند ایرانی و هم شهروند غیر ایرانی به درستی روشن شود که حقیقت و ذات این انقلاب چیست.
در شرایطی که هنرمندان مشهوری که انتظار داشتند جمهوری اسلامی رفتاری قهری با آنها داشته باشد، متحیرانه شاهد بودند که فضای کار برای آنها فراهم است اما مشکل اینجا بود که این هنرمندان نمیدانستند باید با کدام دستور زبان فیلم بسازند.
در این فضا بود که جمعی از هنرمندان جوان آن روزگار حول مقام معظم رهبری گرد آمده بودند و به دنبال ایجاد و احیای نهضت فرهنگی اسلام بودند. هنرمندانی چون شهید مرتضی آوینی، مرحوم قیصرامینپور، مرحوم طاهره صفارزاده، مرحوم ابوالفضل عالی، مرحوم سید حسن حسینی و ... که فرج الله سلحشور جزو آنان بود با تاسیس نهادی به نام «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» که بعدها به حوزه هنری تغییر نام داد از اقدامات موثری در ترسیم مختصات هنر اسلامی بود.
مشکل روشنفکرمآبان با سلحشور چیست؟
زنده یاد «فرج الله سلحشور» با تسلطش بر قرآن به عنوان یک کتاب راهنما برای پدیدآوردن آثار هنری اقدام به آفرینش آثاری کرد که آنها را میتوان تفسیر تصویری قرآن محسوب کرد. سلحشور حتی در آثاری که به عنوان بازیگر در آنها حضور دارد وجه دینی آن را میتوان مشاهده کرد.
سلحشور با ساخت سه سریال «ایوب پیامبر»، «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» که همگی مورد استقبال مخاطبان و رهبر انقلاب قرار گرفت توانست نوعی از زبان هنری را پدیدآورد که سابقه نداشت. از مهم ترین ویژگی این زبان همه فهم بودن آن است و این مورد دقیقا همان چیزی است که منتقدان روشنفکرمآب با آن مشکل داشتند و چون این زبان را نمیفهمیدند صاحب زبان را مورد حمله قرار میدادند.
سلحشور حتی در حین کار از پیش تولید گرفته تا تولید و مراحل بعد از آن، منش قرآنی داشت و خصیصه صداقت در گفتار باعث شده بود که حرفهایش در ذهن مخاطب نفوذ کند. همچنین سلحشور در تولید آثار هنری بر حقیقت داستانی تاکید داشت. او معتقد بود به جای خلق داستانهای بیریشه، می بایست قرآن را مبنا قرار داد و آن را با زبان هنر به مخاطب عرضه کرد. این مسئله ابدا منافاتی با به کارگیری تخیل ندارد. سلحشور در پاسخ به اینکه چرا نام سریال «مردان آنجلس» را «اصحاب کهف» نگذاشت گفته بود: درست است که این داستان از متن قرآن گرفته شده اما چون تخیل هم در آن نقش داشته خواستم بیننده بداند که این قصه را کسی روایت کرده که ممکن است دچار اشتباه هم شده باشد(نقل به مضمون).
علیه سریال های سلحشور
جدای از این سلحشور تاکید مفرطی داشت که دربرآورد بودجه دقت لازم به عمل آید و در خرج کردن آن هم همین رویه را پیش میگرفت و بر خلاف سریالهای دیگر که با کمبود بودجه مواجه میشدند در سریالهایی که این فیلمساز تولید کرده بود قسمتی از بودجه اضافه میآمد که سلحشور آنها را میان کسانی که بیشترین زحمت را میکشیدند تقسیم میکرد.
بدخواهان سلحشور مدام ضعف ساختاری سریالهای او را به رخ میکشیدند و اینکه به سرعت فراموش خواهند شد. در صورتی که ذات سریال سازی چنین رویهای را میطلبد. با این وجود سریالهای سلحشور فراموش نشدند و با تکرار چند باره آن هنوز مخاطبان خود ر از دست نداده است. در مقابل بسیاری از آثار تولید شدهای بودند که در سینماها اکران شدند و با همه اقبال منتقدان از آنها دیده نشدند و خود مخطبان اندکش آن را فراموش کردند. رسانه های متعلق به طیفی خاص، شبیه کاهنان معبد در فیلم یوسف پیامبر (ع) هر روز عصبانی تر از پیش به دنبال دلایلی برای زدودن نام و یاد «یوسف سینمای ایران» می گردند (که به ناحق مورد تهمت برادران سینمایی قرار گرفت) آخرین هجمه رسانه ای آنها به مرحوم فرج الله سلحشور در سرمقاله روزنامه آفتاب یزد نمود یافت.
متاسفانه جز شهریار بحرانی که سریال ارزشمند «مریم مقدس(ص)» را ساخت. فرج الله سلحشور در این وادی تنها بود و مدام از سوی منتقدانی که به غرب نظر داشتند تکذیب و تحقیر میشد که نمونه آن را در جریان تهمت سرقت فیلمنامه «یوسف پیامبر» شاهد بودیم که در آخر هم راه به جایی نبرد.
سنگک نرم و کباب اگر بگذارد
نمیخواهیم داد دریغ سر دهیم که به سلحشور نیاز داریم. ما به تفکر سلحشورانه فرج الله سلحشور نیاز داریم. هر ساله در تقبیح پیامبران الهی فیلمهایی تولید میشود که ساخت سریال «موسی کلیم الله» میتوانست پاسخی کوبنده عیله آنان باشد. این پرچم نباید به زمین بیفتد و کسانی دیگر باید آن را به انجام برسانند.
تاکید مقام معظم رهبری بر حفظ یادگارهای سلحشور گواهی دیگر بر این است که وظیفه هنرمند در این زمان چیست. سلحشور فقط به انجام وظیفه فکر میکرد و با همه توان آن را پی میگرفت و این مسئله که ولی فقیه اش چه نظری درباره کارش دارد مهم بود.
ادامه این راه چندان هم ساده نیست. به قول حضرت امام خمینی(ره) «قم بدکی نیست از برای محصل/ سنگک نرم و کباب اگر بگذارد»