گروه استانهای دفاعپرس- «محمود خدری» فعال فرهنگی و سیاسی؛ هشتم ربیعالاول، سالروز شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام، یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت، تنها یادآور غم فراق آخرین امام حاضر برای شیعیان نیست؛ بلکه نقطه عطفی است برای درک عمیقتر فلسفه «غیبت» و شناخت راهکاری که ائمه معصومین (ع) برای ادامه هدایت امت در این دوران ترسیم کردهاند: «ولایت فقیه».

امام حسن عسکری (ع) در دوران عمر کوتاه، اما پربار خویش، تحت شدیدترین فشارهای حکومت عباسی قرار داشت. هدف خلافت عباسی منقطع کردن خط امامت و ناامید کردن شیعیان بود. شهادت مظلومانه ایشان، جامعه شیعه را در آستانه یکی از بزرگترین و سرنوشتسازترین آزمایشات تاریخ خود قرار داد: چگونه میتوان در دوران «غیبت» امام دوازدهم (عج)، وحدت را حفظ کرد، احکام دین را زنده نگاه داشت و از انحراف و پراکندگی جلوگیری کرد؟ پاسخ این پرسش بنیادین، سالها پیش از آغاز غیبت، توسط خود ائمه اطهار (ع) در قالب مفهوم «نیابت عامه» و «ولایت» ترسیم شده بود.
امام حسن عسکری (ع) در طول امامت خویش و در گفتارهای مختلف، جایگاه علمای راستین و فقهای پارسا را تبیین و تقویت کردند. ایشان در حدیث روشنگر، معیار تشخیص فقیه شایسته از ناشایست را بیان میفرمایند: «فأما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلدوه»، اما از میان فقها، کسی که نگهدار نفس خویش، حافظ دینش، مخالف هوای نفسش و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند.
این بیان، سنگ بنای نظریه «ولایت فقیه» است. امام (ع) به صراحت اعلام میکنند که در غیبت امام معصوم، این فقیهان عادل و عالم هستند که باید مرجعیت دینی و رهبری جامعه را عهدهدار شوند.
سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) تنها یک مناسبت سوگواری نیست، بلکه فرصتی برای بازخوانی وصیت و دغدغه آخرین امام حاضر برای آینده امت است. ایشان با معرفی فقهای عاملی که «مطیع امر مولا» هستند، راه نجات از حیرت غیبت را نشان دادند. امروز، تمسک به ولایت فقیه که تجلیبخش ادامه حرکت انبیا و اولیای الهی است، تنها راه حفظ انسجام جامعه، مقابله با دشمنان و زمینهسازی برای ظهور منجی عالم بشریت است.
در گستره تاریخ، چراغ ولایت همواره به عنوان فروزندهترین راهنما برای اهل ایمان بوده است. این چراغ، که نماد پیمان ازلی انسان با آسمان است، ریسمان محکمی است که مؤمنان در دوران سختیها و فتنهها به آن تمسک میجویند. در دوران غیبت حجت الهی، زمین بیپناه نمانده و امامان معصوم (ع) راه نجات را نشان دادهاند؛ راهی که به «ولایت فقیه» ختم میشود تا دلهای حیران در تلاطم روزگار، سکاندار داشته باشند.
امام حسن عسکری (ع) با بیانی روشنگر، شرط اساسی این اطاعت را تبیین میفرمایند: «تقلید از فقیه بیتقوا، همانند پیروی یهودیان از عالمان فاسقشان است؛ نکوهیده و سرانجامی جز گمراهی ندارد.»، اما اگر فقیهی نگهبان دین خویش بود، اسیر هوای نفس نشد و فرمان مولایش را اطاعت کرد، آنگاه او چراغ راه مردم است؛ کسی که میتوان در طوفانها به او پناه برد. این بیان نشان میدهد که ولایت فقیه یک مسئولیت آسمانی و ودیعهای الهی است که تنها بر دوش پاکان نهاده میشود.
امام زمان (عج) نیز در تبیین این راهکار فرمودهاند: «در رخدادهای نو، به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا.» این سخن، عهد و پیمانی است که در دوران غیبت، زمین را بیسرپرست نمیگذارد. فقیه جامعالشرایط، در حقیقت، دست کشیده شده از سوی حجت خداست و صدای آرام ولیّ زمان که از پس پرده غیبت، امت را هدایت میکند.
امام صادق (ع) با صراحت بینظیر در بیان جایگاه فقیه میفرمایند: «هر که حدیث ما را روایت کند، در حلال و حرام ما بنگرد و احکام ما را بشناسد، او را به حکمروایی بپذیرید، چرا که من او را حاکم بر شما قرار دادهام.» سپس هشداری کوبنده میدهند: «و هر که حکم او را نپذیرد، حکم ما را کوچک شمرده و ردّ بر ما کرده است؛ و ردّ بر ما، ردّ بر خداست و این هممرز با شرک است.» این بیان، خط قرمزی ترسیم میکند که بیاعتنایی به حکم ولیّ فقیه را هممرز با بیاعتنایی به خداوند میداند.
بر این اساس، ولایت فقیه در دوران غیبت، نه یک اختیار برآمده از رأی مردم که یک عهد الهی ثبت شده در کلام معصومان (ع) است. این ولایت، همچون فانوس بر ساحل، کشتی امت را در ظلمت شبهای غیبت به سوی نجات رهنمون میسازد. ولایت، پیوند ناگسستنی با آسمان است؛ هر که به آن چنگ زند در امان است و هر که از آن روی بتابد، در گرداب فتنهها غرق خواهد شد.
کلام سه امام معصوم (ع) امام عسکری (ع)، امام زمان (عج) و امام صادق (ع) همچون سه ستاره درخشان، راه را به یک حقیقت نشان میدهند: اطاعت از ولی فقیه، عین اطاعت از امام زمان (عج) و اطاعت از امام، عین اطاعت از خدای متعال است.
انتهای پیام/