به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس؛ آذر ۱۳۶۷عراقی ها تصمیم گرفتند اسرا را به زیارت کربلا و نجف ببرند.این برای حزب بعث عراق که سال ها اسرای ایرانی را به وحشیانه ترین وجه شکنجه و آزار و اذیت می کرد موقعیت خوبی بود تا برای خودش تبلیغات کند.
عراقی ها با این استدلال که اسرای ایرانی میهمان هستند،تصمیم گرفتند این موقعیت را فراهم کنند.اما به نظر می رسداین پیشنهاد از جانب اسرای ایرانی مطرح شده باشد. پیش تر سیدعلی اکبر ابوترابی این درخواست را به صلیب سرخ داده بود و به همراه دیگر اسرا پی گیر این خواسته شده بود.
«به درخواست حجت الاسلام ابوترابی از صلیب سرخ مبنی بر زیارت بردن اسرای ایرانی و اصرار ایشان و دیگر برادران بر اجرای این درخواست،بالاخره تصمیم گرفته شد تعدادی از برادران را به زیارت اماکن متبرکه ببرند که از فضل الهی ما در یک مسافرت ۲۴ساعته به زیارت قبور مطهر حضرت امام علی (ع)و حضرت امام حسین بن علی(ع)و حضرت ابوالفضل(ع)نائل آمدیم.البته یکی از شروط ما این بود که رژیم عراق از زیارت ما استفاده تبلیغاتی نکنند که مورد قبول واقع شد.»
اسرای ایرانی در برخی اردوگاه ها برای اینکه تعهد عراقی ها مبنی بر غیر تبلیغاتی بودن سفر عتبات را داشته باشند،از آنها تعهدنامه کتبی گرفته بودند .از آنجا که می دانستند عراقی ها حتی به تعهد کتبی خودشان اعتنایی ندارند،از روی آن کپی تهیه و امضای آن را جعل می کردند.این کار بسیار موفقیت آمیز بود و در یکی از کاروان های اعزامی به عتبات توانستند جلوی فعالیت های تبلیغاتی عراقی ها را بگیرند.
اسیران زائر مهر و تسبیح و جانمازهایی که با تصویر قدس درست و تزیین کرده بودند،بین زنان و مردانی که در خیابان بین الحرمین و پشت حفاظ های فلزی و با چشمانی گریان ایستاده و نظاره گر بودند، پخش می کردند.
روز شنبه ۲۱آذر ۱۳۶۷پیش از آمار عصر گاهی خبر این سفر معنوی در اردوگاه پیچید و سروصدای اسرا را در اردوگاه کوچک تکریت ۵بلند کرد.
اسرای تکریت پنج اولین کاروان اعزامی بودند که به این سفر می رفتند.آنان تا شب نشده غسل زیارت کردند وآماده شدند.البته آنها این سفر را به شرط عدم کارهای تبلیغاتی از جانب عراقی ها پذیرفته بودند و وقتی سید علی اکبر ابوترابی گفته بود که: «مسئولیت همه چیز را برعهده می گیرم و تبلیغاتی در کار نیست؛خدا می خواهد به ما پاداش بدهد و چه پاداشی بهتر از این.»با خیال راحت مهیا شدند.
هر چند که یکی، دو نفر خود را از این فیض محروم کردند.اما برای دیگر اسرا حال و هوایی ایجاد شده بود.بیشتر آنان به شوق زیارت تا سحر نخوابیدند و به ذکر و دعا نشستند. پیش از این سیدعلی اکبر برایشان سخن گفته بود.
«بسم الله الرحمن الرحیم.انبیای الهی بالاخص وجود نازنین حضرت خاتم الانبیاء رسول گرامی (ص)و ائمه معصومین(ع)،در دوران زندگی پر افتخارشان ملجأ و پناه و راهنمای صادقی بودند که در خدمت ،دریغی نداشته و سرآمد همه خدمت گزاران مخلص به این امت و بشریت محسوب می گردند و ما معتقدیم آنان را حیات و مرگی نیست و اگر اصحاب شان از برکات وجود آن بزرگواران معصوم بهره مند بودند،امروز ما نیز از این برکات و الطاف و دعای خیرشان برخورداریم.لذا اگر به زیارت شان مشتاقانه عشق می ورزیم، به همین جهت است که آنان در نظر ما زنده اند و در زیارت شان می گوییم:اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی وانک هی عند ربک تزرق فاسئل ربک و ربی فی قضاءحوائجی ..
آن شب گذشت و سحرگاهان ،پیش از اقامه نماز صبح،اسرا با تدابیر شدید امنیتی و سه اتوبوس از تکریت عازم سفر کربلا و نجف شدند.آن روز هوای کربلا بارانی بود.اتوبوس ها پس از۴۵دقیقه که در پس و پیش آنها ماشین های حفاظتی قرار داشتند و بالای سر آنها بالگردهای عراقی در پرواز بودند، به کربلا رسیدند.