روایتی از شک نیروهای اطلاعاتی به شهید «عاملو»

دوره کوتاه زندگی شهید عاملو پُر است از احوالات خاص و عرفانی ویژه‌ای که شنیدنش هر شنونده‌ای را متعجب و میخکوب می‌کند، تا جایی که حتی ممکن است برای بعضی‌ها قابل باور نباشد. نمونه‌اش دیدار وی با امام زمان علیه‌السلام است و حرف‌هایی که بیان می‌کرد و به «خلسه‌ها» معروف شد.
کد خبر: ۷۷۴۸۰۴
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۶ - 03September 2025

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «کاظم عاملو» بیست و دوم تیر ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش غلامرضا و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارمند اداره مخابرات بود. از سوی بسیج به جبهه رفت. هفتم اسفند ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است. اویکی بود مثل خود ما و از ما، اما حوالات عجیبی داشت، در ادامه برشی از کتاب «سه ماه رویایی» که زندگینامه این شهید را در بر دارد، می‌خوانید.

اطلاعات سپاه به رفتار‌های او شک کرد/ مثل نورافکن می‌درخشید

کاظم یک ثانیه هم بدون وضو نبود. حتی از خواب هم بیدار می‌شد می‌رفت دوباره وضو می‌گرفت بعد می‌آمد و می‌خوابید. دقت عمل در نماز و واجباتش بیست بیست بود. ما فقط استفاده می‌کردیم. مثل اینکه شما همسایه من باشی و گل بکاری و ما استفاده کنیم. دقیقا مثل این. رابطه‌اش هم با بچه‌ها و بالعکس عاشقانه بود. دوست داشتیم فقط بغلش کنیم.

گاهی که پا می‌گذاشتم توی اتاق، حس می‌کردم نورش فرق می‌کند، حس می‌کردم نور اتاق از بقیه جا‌ها بیشتر است. این درک من بود. شاید به واسطه حضور کاظم بود که این حس را می‌کردم. اصلا آنجا یک دنیای دیگری بود. یک شب که خوابید و بیدار شد، دیدم چهره اش اصلا یک چیز دیگری شده. همینطور خیره شدم به صورتش.

صبح بهم گفت: دیشب چرا اون طوری نگاهم می‌کردی؟ خندیدم و گفتم: باور کن مثل «نورافکن» شده بودی! اگر یک مدت نمی‌دیدیمش واقعا یک گمشده داشتیم. اگر یکی از بچه‌ها خطا می‌کرد، توی خواب به کاظم می‌گفتند و او به ما گوشزد می‌کرد. در مدتی که در بانه بودیم شب تا صبح صحبت می‌کرد. برای خیلی‌ها عادی شده بود و دیگر می‌رفتند می‌خوابیدند.

اشتباهات را گوشزد می‌کرد و ما هم می‌پذیرفتیم. مثلا می‌گفت فلان کار را نکنید. بیت‌المال از بین می‌رود. تذکر می‌داد؛ مثلا فلانی فلان کار را کرده و اشتباه کرده. فلانی سر سفره اسراف کرده همه را اینطور می‌گفت. ما هم قبول کرده و می‌پذیرفتیم. این قضیه اگر درست درک نشود خراب می‌شود.

درست مثل اینکه کسی اهل قرآن نباشد و بخواهد برای مردم کشور دیگری که قرآن را نمی‌شناسند آن را معرفی کند. خواهی نخواهی خراب می‌شود. درباره این مسائل حتی اطلاعات سپاه هم شک کرد و آمد ببینند چه خبر است؟ ولی چیزی دستگیرشان نشد. آخر‌های دوره بود. او طبق معمول در خلسه بود و ما نشسته بودیم بالا سرش، توی همان حال گفت: همه هستند؟

گفتیم فلانی و فلانی خوابند. از آن طرف بهش گفتند: آن‌هایی که خوابند را بیدار کنید. خودش حرف‌های آن طرف را تکرار می‌کرد. می‌گفت: «بیدارشان کنند؟ دیگه این شب‌ها بر نمی‌گرده؟ بیدار بشن؟» صحبت‌هایش در این حالت به صورتی بود که دقیقا می‌توانستی بفهمی که دارد با یک کسی در عالم معنا و از طرف حرف می‌زند.

صحبت هایش به شکل گفتگویی بود که تو فقط یک طرف آن را می‌شنیدی. ولی می‌توانستی حدس بزنی که او چه چیز می‌گوید و چه می‌شنود. مثل همین جا که بهش گفتند بقیه بیدار کنید که دیگر این چیز‌ها گیرتان نمی‌آید... توی خواب بهش گفتند که این بچه‌ها انتخاب شده‌اند که از سمنان بیایند بانه.

گفتند: از آنجا که می‌آمدید با حساب و کتاب آمده‌اید... قضیه خواب و خلسه‌های کاظم، اوج عجیبی داشت؛ که دیگر گفتنی نیست.

فراز‌هایی از وصیت نامه شهید عاملو

پروردگارا مشتاقان لقایت را بنگر که چگونه امید به دیدار تو دارند و در راه حراست دینت، جانبازی و جانفشانی می‌کنند. جسم و جان بی مقدارم آن چنان ارزشی ندارد که برای رضایت آن را فدا کنم.... اینجا بوی گلاب می‌آید، این چه لباسیه تنتونه؟ عجب لباسیه؟ یعنی منم بیام این لباسو تنم می‌کنم؟... این میوه‌ها همش پیش شماست؟ وای چه میوه ایه؟ ... این لباس‌ها خیلی نورانیه! این لباسو بدین تنم کنم تا وقتی میام پیش شما به این لباس‌ها عادت کنم، این لباس مخصوص شماست؟ بابا خیلی مقامتون زیاده! اگه من بیام باید اون آخر آخر‌ها بایستم...

زمان جان! اون کیه اون که اون گوشه ایستاده کیه؟ آقاست؟ جلوتر نمیاد؟ بگو بیاد جلوتر،‌ای آقا جان قربونت برم بیا جلو تا زودتر ببیمنت، آقا یادته میون لودر‌ها دیدمت جرات نکردم بهت نزدیک بشم؟ بیا جلو آقا بیا جلوتر ...

اینها مختصر کلامیست که رزمنده‌ای از خطه کویر سمنان، مدتی قبل از شهادتش به زبان آورد، حالت او مکاشفه و مخاطبش شهدا و امام زمان (عج) هستند و این نقطه شروع اتصال او با آسمانیان بود و در همین دیدار بود که تاریخ شهادتش را به او گفتند.

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار