به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از رشت، «سمیه اقدامی» فعال رسانهای استان گیلان؛ مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مد ظله العالی) میفرمایند: بدانید امروز در هیچ جای دنیا زنانی مثل این مادران شهدای ما، که مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید باشند، نیستند.
وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظهی شهادت، اوّلِ راحتِ او است، امّا برای پدرمادر و همسر، اوّلِ رنجِ آنها است. شهید وقتی از این دنیا میرود، در ملکوت اعلیٰ میهمان خود خدا است، رزق او را خود خدا عنایت میکند، اوّلِ راحتیِ او است؛ امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟ وقتی اینها میشنوند که عزیزشان به شهادت رسیده، رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود؛ گذران زندگی خیلی از چیزها را از یاد انسان میبرد؛ آنچه از یاد انسان نمیرود داغ عزیزان است، به این شکل و به این صورت. [وقتی]انسان این کتابهایی را که دربارهی شهدا نوشته شدند میخواند، آنجا میفهمد که بر پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید چه گذشته است.
این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند. این رنج، علوّ درجات را میآورد؛ این رنج پیش خدای متعال بیحسابوکتاب نیست؛ قدرت تحمّل این رنج به انسان عظمت میبخشد.
صبری که پدرو مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کردهاند ــ که [وقتی]انسان میخواند شرح حال اینها را، میبیند چه کشیدند وقتی خبر شهادت عزیزشان به اینها رسید و چه صبری کردهاند، چه تحمّلی کردهاند ــ این صبر بالاترین صبرها است.
خدای متعال در مورد افراد صابر از قبیل این عزیزان میفرماید: اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة... و خدا میداند که صبر در مقابل داغ عزیزترین کس یعنی فرزند چقدر سخت و طاقت فرساست.
امروز پس از چهل و اندی سال از سالهای دفاع مقدس در دومین اجلاسیه زنان دفاع مقدس گیلان وقتی در جای جای سالن اجلاسیه چشم میدوختی میدیدی که از هر گوشه و کنارش عکس و یک شاخه گل رز محمدی قرمز در دستان پیر و چروکیده مادر و همسر و خواهر شهیدی فضای مجلس و محفل را عطر آگین کرده است.
در دستان مادران گیل زمین که از تبار صبوری و استقامتاند و دلهاشان پر از داغ، اما نگاهشان پر از وقار و سادگی و متانت؛ سالهاست که شهیدشان را به خاک میهن سپردهاند، اما هنوز هم وقتی قاب عکسشان را بر روی سینه میگذارند همانند کودکی که بر سینه خود میچسبانند به گونهای که میخواهند عکس را در قلب خود جای دهند که درستش هم همین است؛ مگر میشود غیر از این هم باشد؟ مادری که عکس فرزندش را میبوید و گلی تازه روی قاب عکسش میگذارد؛ و با نوای مادرانهاش قربان صدقه نگاه فرزندش میرود و با گویش گیلکی با او حرف میزند و تو گویی که هنوز هم فرزند شهیدش صدای ماری جان خود را میشنود.
داغ فرزند جوان دیدن خیلی سخت است، داغ شهید دیدن کمر پدر و مادر را خم میکند، اما دلشان را نه! هر کس که طعم مادری را چشیده خوب میداند که عطر و بوی فرزند در هر سن و سالی که باشد مادر را مست میو مجذوبش میکند؛ فرقی نمیکند که فرزند چند ساله باشد.
مادران شهدا هر خط چین روی صورتشان، حکایتیست از رنجهایی که در طول زندگی بر صورتشان حک شد. سختیها کشیدند و غصهها خوردند، اما در مقابل با دشمن لحظهای خم نشدند و به یاد شهیدشان با صبر و استقامت پای خونهایی که دادند ایستادند.
مادران گیلان زمین اگر چه داغ تک فرزند، دو فرزند و سه فرزند و چهار فرزند شهید را دیدند، اما استوار، چون کوههای شمال و دل قوی، چون دریای شمال ایستاندند. همانانی که امروز در سالن اجلاسیه عطر و بوی حضورشان محفل را آراسته بود و به واقع زمانی که برای اندکی استراحت در ردیف صندلیهای مادران و همسران و خواهران شهدا نشستم چنان مست عطری شدم که وقتی از بغل دستیام که خواهر شهیدی از آستانه اشرفیه بود و گل رز سرخی در دست داشت گفتم این عطر گلی که در دست دارید است یا عطر شهدا برای من میآید.
وقتی خواهر شهید این جمله را از من شنید گلش را سمت بینی من گرفت تا من ببویم، اما دیدم گل سرخ به جز زیبایی هیچ عطری ندارد و دوباره باز نفسم را پایین دادم و بالا آوردم و سرمست آن عطر شدم و به خواهر شهید موروثی گفتم این عطر مطمئنا عطر شهداست و شهدا در این مجلس حضور دارند.
سنگینی و اعتبار این اجلاسیه به واقع از حضور این خانوادهها بود. خانوادههایی که عزیزترین کس خود را دادند تا انقلاب بماند. تا درخت انقلاب تناور باشد.
در کنارم دست در دستان مادر شهیدی گذاشتم که فرزندش شهید صفرپور از صومعهسرا بود و مادر دلتنگ یک تکه استخوان از فرزند شهیدش بود. میگفت من در حال مرگم و پدر شهید هم در بستر بیماری. آرزویمان این است که خبری از گلمان به ما برسد. دستم را در دستان مادر فشردم و گفتم ان شاءالله که خبری از فرزند عزیزت به شما میرسد خدا بزرگ است و به راستی که خدای همه ماها بزرگ است.
خدای این مادر پیر و آن خواهر شهید و همسر شهید. ان شاءالله که بتوانیم ادامه دهنده راه و مسیر شهدا باشیم و شرمنده شهدا نشویم. دومین اجلاسیه زنان دفاع مقدس گیلان به پایان رسید، اما راه و مسیر شهدا و راه شهادت همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام/