دلنوشته/معصومه پاداش ستوده
سجده بر مقام مادر؛ لحظهای ناب از تعظیم به مقام مادر شهید
سرهنگ حبیبی بیتردید خود را به زیر پای مادر شهیدان رساند، آمده بود لوح و تندیس را تقدیمش کند... پیشانی بر خاک نهاد، همانجا که قدمهای مادر شهید بود؛ و سپس چادر خاکیاش را بوسید؛ چادری که مثل پرچمی مقدس بوی ایثار میداد.
به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از رشت، «معصومه پاداش ستوده» فعال رسانهای استان گیلان؛ هزاران تیتر میشود از این صحنه ناب بیرون کشید؛ لحظهای که سرهنگ پاسدار حسن حبیبی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان با اشک در چشمانش، زیر پای مادر شهیدان محمود و مهدی نهی قناد سجده کرد و چادر مقدسش را بوسید؛ این بوسه تجلی صداقت، ایثار و عشق به مادران بزرگ این سرزمین بود.
این صحنه، حکایتی است از تمام ارزشهایی که در کلمات نمیگنجد؛ جایی که احترام، وفا و ادب به شکوهی بیبدیل پیوند میخورد و یادآوری میشود که قدرت واقعی در فروتنی است و عظمت در سپاس بیکران.
هزاران عنوان، هزاران پیام میتوان از این تصویر جاودانه نوشت؛ اما هیچکدام نمیتواند کاملتر از نگاه سرهنگ و بوسهای باشد که بر چادر مادر افتاد.
چادری که قصهی بهترینها را در دل دارد.
در میان شور صلواتها، صلابت و اقتدار، سربازی سبز پوش از جنس عشق و احترام با گامهایی سنگین از بغض و افتخار، سکوی رسمی مراسم را پشت سر گذاشت. نه برای تشریفات و نه برای سخنرانی، بلکه برای بوسهای که جهانمان را تکان داد.
مادر شهیدان محمود و مهدی نهی قناد، بر صندلی چرخدار سادهای نشسته بود؛ اما هیبتش، شکوه تمام میدانهای نبرد را در خود داشت. دستانی که دو پارهی جان را تقدیم کرده بودند، حالا لرزان بر دستههای ویلچر آرمیده بودند.
سرهنگ حبیبی بیتردید، خود را به زیر پای مادر شهیدان رساند، آمده بود لوح و تندیس را تقدیمش کند... پیشانی بر خاک نهاد، همانجا که قدمهای مادر شهید بود؛ و سپس چادر خاکیاش را بوسید؛ چادری که مثل پرچمی مقدس بوی ایثار میداد.
لحظهای بعد؛ سکوتِ سالن، صدای گریهی دلها را در خود گرفت. آن لحظه، نه یک تجلیل ساده، که تعظیمی بود از قامت رشادت و لباسی بود از جنس خاک که به پای عظمت آسمان افتاد.ای مادر شهید. تو نه بر صندلی چرخدار که بر تختی از افتخار نشستهای و این بوسه، نه از یک سرباز وطن که از دل یک امت بود بر دامان پاک تو.
انتهای پیام/