گروه استانهای دفاعپرس- «محسن تقوی» فعال رسانهای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی برجام را «خسارت محض» خواندند و واقعیت تاریخی نیز نشان میدهد که بسیاری از نقاط ضعف این توافق، از همان ابتدا پنهان مانده بود. سازندگان برجام، در تبلیغات رسمی و مذاکرات، واقعیتهایی مانند امکان خروج یکجانبه آمریکا، وجود مکانیسم ماشه و عدم لغو کامل تحریمها را نادیده گرفتند یا کمرنگ جلوه دادند. تجربه این توافق ثابت کرد که دلبستن به وعدههای غرب، حتی در قالب یک توافق رسمی بینالمللی، نمیتواند امنیت اقتصادی یا سیاسی را برای ایران تضمین کند و برعکس، فشارها و محدودیتهای جدیدی به کشور تحمیل میشود که اثرات آن تا امروز ادامه دارد.
امروز، مکانیسم ماشه هرچند تهدیدی واقعی و حقوقی برای ایران محسوب میشود، اما در مقایسه با تحریمهای فعلی آمریکا، توان تخریب و آسیب آن کمتر از آن چیزی است که رسانهها و برخی تحلیلها نشان میدهند. این واقعیت، فرصتی استثنایی ایجاد میکند تا ایران مسیر سیاست مستقل خود را تثبیت کند و با تمرکز بر اتحاد داخلی، توان ملی را تقویت نماید. اتحاد ملت و نخبگان، که از اختلافهای داخلی عبور کنند و در برابر فشار خارجی مقاومت کنند، کلید عبور موفقیتآمیز از بحرانهای بینالمللی است.
نگاه به جهان واقعی، یعنی اقتصادهای بزرگ، جمعیتهای گسترده و کشورهای قدرتمند که در نظم نوین جهانی نقش محوری دارند، به جای دلبستن به سه کشور اروپایی، یک ضرورت استراتژیک است. چین، روسیه و دیگر کشورهای عضو پیمان شانگهای و بریکس فرصتهای اقتصادی، فناوری و تکنولوژیک قابل توجهی ارائه میدهند که ایران میتواند از آنها بهرهبرداری کند. این همکاریها میتواند ایران را از وابستگی به تکنولوژی و شرکتهای غربی رها کند، مسیر توسعه فناوری و تولید داخلی را هموار کند و در نهایت، توان اقتصادی و علمی کشور را تقویت نماید.
تجربه برجام نشان داد که اعتماد به وعدههای توخالی، حتی با پایبندی کامل ایران، هیچ تضمینی برای کاهش تحریمها یا بازگشت به شرایط عادی ایجاد نکرد. تعلیق سه ساله غنیسازی، وعدههای نسیه و ابزارهای ناکارآمد مانند اینستکس، نمونههای بارز این شکست هستند. جان دانشمندانی که در مسیر توسعه دانش هستهای از دست رفتند، یادآور هزینههای سنگین اعتماد بیپایه به غرب است. اکنون زمان آن است که این تجربهها به درسهای عملی و راهبردی تبدیل شوند تا مسیر توسعه مستقل و پایدار ایران تثبیت شود و کشور در برابر فشارهای بینالمللی مقاوم بماند.
حملات برخی جریانهای داخلی به سیاست خارجی مستقل ایران، به ویژه نسبت به روابط با چین و روسیه، هدفی جز محدود کردن پیمانهای راهبردی کشور و ایجاد سردرگمی عمومی ندارد. این هجمهها، اگرچه ظاهراً سیاسی و رسانهای جلوه میکنند، در واقع تلاشی برای فشار خارجی و کاهش اعتماد مردم به مسیر مستقل ایران است. کشور باید این هجمهها را به فرصتی برای تقویت اتحاد داخلی، تمرکز بر راهبردهای واقعی اقتصادی و سیاسی و شفافسازی واقعیتها برای مردم تبدیل کند. تنها از طریق آگاهی عمومی و اتحاد ملی میتوان از تهدیدهای خارجی عبور کرد و مسیر توسعه را محقق ساخت.
مکانیسم ماشه، اگرچه تهدیدی جدی محسوب میشود، اما میتواند نقطه آغاز یک حرکت تاریخی برای ایران باشد. این تهدید فرصتی فراهم میکند تا ایران وابستگی خود به کشورهای بدعهد را پایان دهد، مسیر توسعه فناوری، خوداتکایی اقتصادی و استقلال سیاسی را تثبیت کند و با قدرت ملی، در عرصه جهانی نقش موثری ایفا نماید. همانطور که شهید حاج قاسم میگفت: «فرصت واقعی در دل تهدیدها نهفته است.» اکنون ایران میتواند از این تهدید، فرصتی بسازد برای بازگشت به مسیر توسعه، پیمانهای راهبردی با اقتصادهای بزرگ جهان و ایجاد آیندهای مستقل، مقتدر و پیشرو در عرصه جهانی.
این مسیر، مستلزم تصمیمگیریهای هوشمندانه، تمرکز بر اتحاد داخلی و استفاده از فرصتهای جهانی است. هر تهدید خارجی، اگر با هوشیاری داخلی مدیریت شود، میتواند به سکوی پرتابی برای توسعه، خوداتکایی و پیشرفت ملی تبدیل شود. مکانیسم ماشه، تهدیدی که روزی عامل نگرانی و فشار بود، اکنون میتواند نمادی از فرصت تاریخی ایران برای تثبیت استقلال، قدرت و جایگاه بینالمللی کشور باشد.
انتهای پیام/