گروه بینالملل دفاعپرس - «امیر فتحی» کارشناس روابط بینالملل؛ در شرایطی که درگیری نظامی جریان دارد طرفین درگیر اغلب به مذاکرات روی میآورند تا اهداف خود را از طریق ابزارهای دیپلماتیک پیش ببرند.
در ادامه به بررسی ۵ منطق و زیرمجموعه و اهداف مذاکرات حین جنگ با توجه به نمونههای مختلف آن میپردازیم:
۱) کاهش تلفات و آسیبهای انسانی و اقتصادی:
جنگها هزینههای انسانی و اقتصادی سنگینی به همراه دارند. طرفین درگیر ممکن است برای کاهش این هزینهها به مذاکره روی آورند:
الف) حفاظت از غیرنظامیان:
مذاکرات میتواند برای ایجاد آتشبس موقت یا ایجاد کریدورهای امن برای تخلیه غیرنظامیان انجام شود.
ب) کاهش خسارات اقتصادی:
زیرساختهای حیاتی و اقتصاد کشور را تخریب کند. مذاکرات میتواند برای محدود کردن این خسارات انجام شود.
۲) دستیابی به اهداف استراتژیک و امنیتی:
طرفین درگیر ممکن است از مذاکرات برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود استفاده کنند. به عنوان مثال طرفی که دستاوردهای نظامی داشته ممکن است بخواهد این دستاوردها را از طریق مذاکرات به رسمیت بشناساند.
۳) مدیریت بحران و کاهش تنشها:
درگیریهای نظامی نیز میتوانند به سرعت از کنترل خارج شوند. مذاکرات میتواند به عنوان ابزاری برای مدیریت بحران عمل کند:
الف) پیشگیری از تشدید درگیری:
مذاکرات میتواند برای جلوگیری از افزایش سطح درگیری و تبدیل آن به یک جنگ تمام عصری و یا جلوگیری از گسترش جنگ به مناطق دیگر یا درگیری بازیگران بینالملل بیشتر انجام شود.
ب) ایجاد فضا برای دیپلماسی:
مذاکرات میتواند دالانی برای گفتوگو و یافتن راه حلهای دیپلماتیک ایجاد و آن را باز نگهدارد.
۴) کسب مشروعیت بینالمللی و جلب حمایت:
طرفین درگیر ممکن است از مذاکرات برای بهبود موقعیت بینالمللی خود استفاده کنند.
الف) کسب حمایت دیپلماتیک:
مذاکرات میتواند حمایت دیپلماتیک کشورهای دیگر یا نهادهای بینالمللی را جلب کند.
ب) بهبود تصویر بینالمللی:
مشارکت در مذاکرات میتواند تصویر یک طرف منطقی و متمدن را برای کشورهای دیگر و یا دیپلماسی عمومی جهانی ارائه دهد.
۵) آماده سازی برای دوران پساجنگ:
مذاکرات حین جنگ میتواند پایهای برای ترتیبات پساجنگ باشد:
الف) تعیین چارچوب صلح آینده:
مذاکرات میتواند چارچوبی برای توافقنامه صلح نهایی تعیین کند.
ب) ایجاد سازو کارهای اعتمادساز:
مذاکرات میتواند به ایجاد اعتماد بین طرفین درگیر کمک کند.
انتهای پیام/ ۱۳۴