به گزارش گروه بین الملل دفاع پرس، از سال 1978که معاهده صلح میان مصر و رژیم تل آویو تحت نام کمپ دیوید به امضای انور سادات و مناخیم بیگن رسید بسیاری از واژگان متداول در ادبیات عرب شروع به تغییر کرد.
سازش که بعدها در لغت نامه دولتهای عربی به صلح مصر و رژیم صهیونیستی مشهور شد ضربهای سنگین به انسجام و اتحاد جبهه عربی در برابر رژیم صهیونیستی وارد کرد و به دنبال آن مصر از اتحادیه عرب اخراج شد.
واژه «سازش» که تا آن زمان برای عدم تحققش پنج جنگ میان اعراب و رژیم صهیونیستی در گرفته بود و هوادارانش خائن به امت عربی معرفی می شدند جایش را به «صلح» داد و آرمان «جنگ تا نابودی رژیم صهیونیستی و رهایی فلسطین» نیز جایش را به پروژه «زندگی مسالمت آمیز با رژیم صهیونیستی» داد.
شعرا و شعرهای حماسی نیز جای خود را به شعرا و شعرهایی در وصف صلح دادند و همینطور شعله جهاد و مقاومت نیز به خاموشی گرایید.
در همه این تغییر و تحولها مصر و رهبرانش نقش عمده و محوری داشتند. چه انور سادات که هدف ترور جریان های ملی - اسلامی این کشور قرار گرفت و کشته شد و چه حسنی مبارک که پس از او به قدرت رسید و راه او را ادامه داد و به دست همین جریان های ملی - اسلامی از قدرت خلع گردید.
مصر مهد نخستین تمدنهای بشری بوده و آثار سکونت بشر در کنار رود نیل موید آن است. اساسا مصر بواسطه برتری تاریخ و تمدنش بر سایر دولتهای عربی و هم بواسطه نقش تولید کننده اندیشه درمیان جهان عرب نقشی تاثیرگذار در قیام و قعود ملت های عربی در برابر چالش های زمانه داشته و همچنان دارد. جامعه مصر برخلاف دیگر جوامع جهان عرب از پویایی و نشاط اجتماعی برخوردار بوده و در طول یک سده اخیر الهام بخش افکار و ایدههای ملی گرایی(جنبش ناصریسم) و اسلام گرایی (جنبش اخوان المسلمین)بوده است. غنای فرهنگی و علمی مصرهمواره الهام بخش جوامع پیرامونی این کشور چه در منطقه عربی غرب آسیا و چه در شمال آفریقا بوده است. در مقایسه با سایر کشورهای عربی - آفریقایی مصر بیشترین تعداد برندگان جایزه نوبل در قاره آفریقا و جهان عرب را دارا است.
جایگاه کم نظیر «جغرافیای سیاسی» و «جغرافیای استراتژیک» مصر به علاوه وسعت سرزمینی و جمعیت مناسب و تاریخ و تمدن کهن، شرایط بالقوهای را برای تاثیرگذاری مصر بر تحولات پیرامونی خود بویژه جهان عرب و خصوصا تحولات فلسطین به وجود آورده است تا جاییکه او را مسئول پرونده فلسطین در جهان عرب قلمداد می کنند.
مصر با این سطح از اهمیت تاریخی و جغرافیایی اما (قیام و قعود) فراز و فرودهای متعددی به خود دیده و همواره مورد طمع دشمنان و رقبای خود بوده است.
عربستان در کنار رژیم صهیونیستی یکی از جمله رقبایی است که نگران بازیابی نقش تاریخی مصر است. در دوره ای که مصر به دلیل تحولات درونی از ایفای نقش رهبری جهان عرب باز مانده و منطقه عربی تحولات سرنوشت سازی را تجربه می کند عربستان در قامت رهبری جهان عرب بنا دارد قضایای مهم امت عربی از جمله قضیه فلسطین و رابطه با رژیم صهیونیستی را به سرانجامی رهنمون کند.
سعودیها برای این منظور در صدد یکسره سازی در سطح دولت های عربی و بعضا اسلامی هستند. ایجاد اتحاد و ائتلافهای جدید عربی و اسلامی با اسامی جدید از مصادیق این رفتار سعودی هاست. ورود مستقیم به تحولات یمن، فلسطین، بحرین و سوریه، همچنین تنبیه مالی لبنان و عراق، تشویق مالی کشورهایی همچون ترکیه، سودان و جیبوتی و... و خرید دو جزیره استراتژیک صنافیر و تیران مصر با وعده چشمگیر مالی از جمله اقداماتی است که سعودی ها در کنار تداوم روابط آشکار و پنهان با رژیم صهیونیستی صورت داده اند. تعداد کشورهای تشویق شده مالی و حجم بالای رقم تشویقی از سوی سعودی ها زمزمه خرید آرای مثبت آنان در قبال رژیم صهیونیستی را افزایش داده است.
بویژه توافق اخیر او با مصر بر سر خرید این دو جزیره استراتژیک پیام های واضحی را از ریاض به دولت های غربی و سایر کشورهای عربی از یک سو و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر با خود به همراه دارد.
دربارسعودی با تجمیع این اقدامات تحقق دو هدف را منظور دارد:
یکی اینکه به هم پیمانان غربی و قدرت غیر قابل پیش بینی شرقی خود که اخیرا مواضعی غیر همسو با عربستان در تحولات منطقه ای اتخاذ کرده اند اعلام نماید هرگونه گفتمان با دنیای عرب در آینده از طریق نماینده جدید آنان یعنی عربستان خواهد بود و ترسیم آینده منطقه بدون مشارکت ریاض میسر نخواهد بود و یا دست کم اینکه هیچ قدرتی نمیتواند آینده منطقه را رقم بزند مگر اینکه سهم ریاض را در نظر بگیرد.
دوم اینکه، سعودیها از یک سو از ولع بی حد و حصر رژیم صهیونیستی برای عادی سازی روابط با جهان عرب آگاهند و از سوی دیگر به خوبی از توان لابی گری او درغرب مطلع اند و لذا با چینش مجموعه ای از رفتارهای همسو با منافع تل آویو در سطح منطقه استعداد خود را برای عادی سازی روابط با این رژیم و استفاده از توان لابیگری او با غرب برای تامین امنیت و سهم عربستان در اینده منطقه اعلام می کند.
از این روست که رژیم صهیونیستی به رغم حساسیت بالا بر امورات جزایر مصری صنافیر و تیران اما با انتقال مالکیت این دو جزیره راهبردی از مصر به عربستان و ایجاد پل های متعدد میان عربستان و مصر از روی جزایر یاد شده هیچ مخالفتی نشان نداد زیرا این اقدام را به مثابه پلی برای ارتباط و عادی سازی روابط با دنیای عرب به رهبری عربستان می بیند و شاید این «پل» پایانی باشد بر دوران اجباری «دیوار» کشی این رژیم به دور خود.
سعودی ها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دو طرح را پیش روی خود دارند؛ یکی طرح «خاورمیانه جدید» پیشنهادی شیمون پرز رییس رژیم صهیونیستی در سال 1996که معطوف به ایجاد منطقه آزاد تجاری میان رژیم صهیونیستی و دولت های عربی است که نظر به وضعیت کنونی کشورهای عربی و طراحی غرب وسوسه انگیز است و دیگری طرح ملک عبدالله بن عبدالعزیز شاه سابق سعودی است که در سال 2002 در جریان اجلاس سران عرب در بیروت پیشنهاد شد اما با مخالفت های عربی اسلامی روبرو شد. طرح اخیر، دولت های عربی را مجاب می کند در صورت عقب نشینی رژیم صهیونیستی از مرزهای اشغالی 1967 و دریافت مشوق های مالی با این رژیم روابط خود را عادی نمایند.
تلاش برای عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و اسلامی با رژیم صهیونیستی موضوع تازه ای نیست چه اینکه طرح های ذکر شده در بالا موید این تلاش طی دست کم سه دهه اخیر بوده است اما نکته اینجاست که بی شک این پروژه نمی تواند بدون اطلاع مقامات غربی هم اتحاد با رژیم صهیونیستی و عربستان صورت گرفته باشد و بی شک طرح یاد شده بخشی از پازل طراحی غرب برای اینده منطقهای است که ایران نیز در آن حضور دارد. نگرانی از این روست که نظر به مواضع شفاف جمهوری اسلامی ایران در خصوص رژیم صهیونیستی و قضیه فلسطین چه طراحی پیچیده ای ممکن است برای وارد کردن ایران به این طراحی از سوی غرب و سعودی ها صورت گیرد و چه نقشی ممکن است برخی ها در داخل برای تلطیف مواضع تهران در همسویی با این طراحی پیچیده برعهده گیرند. همانهایی که در سمپاتی با اقدامات اخیر سعودی ها بی اعتنا به تئوری انسانی امام راحل (ره) در خصوص فلسطین و قدس برای «تولد رژیم صهیونیستی»جشن میگیرند و تئوری به نرخ روز مینویسند.
به زعم سعودی ها شرایط کنونی منطقه فرصت مناسبی برای اجرای یکی از این دو طرح و یا تلفیقی از طرح های یاد شده است. در این پیش بینی سعودی ها اما عامل تحرکات مردمی و امتی در نظر گرفته نشده است عاملی که سبب ساز فروپاشی بسیاری از دولت های استبدادی و سرنگونی بسیاری از پادشاهان ستمگر در طول تاریخ شده است. این پل های شکننده قادر به شکستن دیوار اراده ملت ها نخواهند بود.