گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- علیرضا برازش در یادداشتی به مناسبت ماه رجب آورده است: عدّهای معتقدند خداوند فقط نام جهنّم را برده است و توصیفاتی هم از آن ارائه کرده که من و تو را بترساند، همچنان که پدر و مادر برای بازداشتن فرزندشان از اعمال ناپسند، او را از تنبیه میترسانند، ولی مطمئناً پدر و مادر مهربان فقط میترسانند؛ در مرحلهی عمل هیچ پدر و مادری حاضر نیست فرزند خود را در آتش بیاندازد یا بسوزاند و یا مواد مذاب در حلقومش بریزد.
خدایی که صدالبته مهربانتر از مادر است چگونه ممکن است با مخلوق و آفریدهی خود چنین کند؟
نظر این گروه چنین است که: همهی اوصاف جهنّم و آیات و روایات پرتعداد فقط برای ترساندن است. در مرحلهی عمل خداوند هرگز چنین نخواهد کرد.
فرض محال که محال نیست، فرض کنید چنین باشد، چه نتیجهای حاصل میشود؟ در طول زمان، آنها که باهوشترند کمکم متوجّه میشوند این جهنّم فقط تمثیل است، فقط در حد لولوخورخوره است؛ به یکدیگر خبر میدهند، بقیه هم میفهمند؛ در آثار و ادبیات ثبت میشود، کمکم همه میفهمند که جهنّمی در کار نیست، در نتیجه همان اندک ترس هم که باید از لولوخورخوره داشته باشند، نخواهند داشت؛ فقط ممکن است اندکی روی بچهها – آن هم فقط تا قبل از اینکه حقیقت را درک کنند ـ تأثیر داشته باشد.
فرض کنید در یک واحد آموزشی دانشآموزان بفهمند که هیچیک از قوانین تنبیهی به مرحلهی اجرا در نخواهد آمد، نه اخراجی، نه تنبیهی، نه حتّی جا ماندن از قافلهی دانشگاهرفتن و نه هیچ تفاوت دیگری؛ درس بخوانی و نخوانی مدرسه و جامعه هیچ جریمهای برای درسنخوانها و بیادبها در نظر ندارد؛ ممکن است روز ثبتنام یک تعهدی گرفته باشند، ولی بخش تنبیهی قوانین را روی هیچکس پیاده نمیکنند؛ کمی تأمل کنید؛ آیا در چنین مدرسهای کسی درس میخواند؟ کسی قوانین را رعایت میکند؟ آیا آنها که درس نمیخوانند در اکثریت قرار نمیگیرند؟ آیا آنها محیط را برای همان حداقل احتمالی درسخوان، ناامن نمیکنند، آیا اجازه میدهند معلم درسش را بدهد و دانشآموز درسخوان درسش را بخواند. وقتی از هیچچیز نمیترسند چرا تا ته خط شیطنت نروند؟
کشوری را در نظر بگیرید که رانندگانش فهمیده باشند که هیچنوع جریمهی رانندگی اعمال نمیشود، نه دریافت جریمه نقدی، نه کسر امتیاز، نه انتقال به پارکینگ، نه ضبط گواهینامه و نه هیچ چیز دیگر. ممکن است همهی این مقرّرات را در روز اعطای گواهینامه یادآور شده باشند، ولی همه فهمیدهاند که در عملْ هیچ جریمهای در کار نیست. شما فکر میکنید رانندگی در جادهها و خیابانهای این کشور چگونه خواهد بود؟ رعایت حق تقدّم در چهارراهها چگونه خواهد بود؟ امنیت عابران پیاده و رانندگانی که محتاطانه میرانند تا چه حد تامین خواهد شد؟
خودتان میتوانید حدس بزنید فضا برای تنفس احدی امن نخواهد بود. چنین است اگر همهی افراد جامعه بفهمند که برای بیعدالتی، سرقت، ظلم، غصب و تجاوز هیچ جریمه و هیچ تنبیهی در کار نخواهد بود، فکر میکنید در عمل سنگ روی سنگ بند شود؟
پس این فرض را کنار بگذاریم که همهی تعریفهای جهنّم و عذابهای آن فقط تمثیل است و برای ترساندن. چون در آن صورت اوضاع جهان از این هم که هست بدتر میشود، الآن که خیلیها مثلاً به یکی از ادیان معتقدند و در همهی ادیان هم جهنّم ترسناکی ترسیم شده، وضع این است. وای به موقعی که همه بفهمند اون لولو فقط عکس و تمثیل است و واقعیّت ندارد.
حضرت علی(ع) در میانههای دعای کمیل خطاب به خداوند، مهربانی و رحمت او را یادآور میشود و مشابه فرض بالا اشاره میکند خدایا تو که این قدر مهربانی، بعید است جهنّم داشته باشی، و سزاست که همهی جهنّم را خنک و امن و ایمن کنی.
«لَجَعَلْتَ النَّارَ کُلَّهَا بَرْداً وَ سَلَاماً».
ولی بلافاصله این اصل را که نبود جهنّم باعث به هم ریختگی نظام خلقت میشود و عدالت را بیمعنی میکند به یاد میآورد و میفرماید: «لَکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُکَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْکَافِرِینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِین» یعنی: درست است که در نگاه اول از مهربانی بی حدّ و حصر تو این فرضیه در ذهنمان جولان میدهد که نباید جهنّمی باشد و اگر هم هست باید آن را سرد و خاموش و امن کنی ولی با یک نگاه جامعتر به همهی اصول و قوانین خلقت متوجّه میشوم که فرضیهی بالا غلط است چون تو "قسم خوردهای" که جهنّم داشته باشی و آنها را که سزاوار ورودند داخل کنی و آنها را که سزاوار خلود و ماندگاری ابدیاند در آن نگاهداری.
قسمخوردنِ خدا یعنی اصول قطعی و بداناپذیر و محیط بر اصول دیگر. یعنی علیرغم اینکه خداوند مهربان بلکه مهربانترین است؛ ولی اصول و قواعدی وجود دارد که خداوند مهربان هم برای حفظ آن اصول و قواعد -در عین مهربانی- جهنم میآفریند و عدّهای را روانهی آن میسازد.