به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، سوم ارديبهشت ۱۳۴۵ در شهر برازجان از توابع شهرستان دشتستان به دنيا آمد. پدرش ابول، فروشنده بود و مادرش شکر نام داشت. دان شآموز چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم مجروح شد. شانزدهم ارديبهشت ۱۳۶۶ در بيمارستانهاي مشهد بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسيد. پيکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

متن وصیت نامه شهید:
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»
کشتهشدگان در راه خدا را مرده مپندارید که آنان زنده و در نزد خداوند خویش روزی میخورند. (آلعمران، آیه ۱۷۰)
سوگند به خدا، علاقهٔ پسر ابوطالب به مرگ بیشتر است از علاقهٔ طفل به پستان مادرش. (علی علیهالسلام)
دیگر ما را از مرگ چه باک است که مرگ سرخ بهتر است از زندگی ننگین؛ رهبر شیعه چنین مرگی را در آغوش میگیرد. روزگار سر آمد و من به آرزوی خود که همانا شهادت بود رسیدم؛ آرزویی که برای رسیدنش ثانیهشماری میکردم و رسید آن روزی که راحتی عمرم در آن خلاصه میشود. آنچه مرا میترساند و مرا به یاد روزی میاندازد که خدا نکند کار از کار بگذرد، قیامت است؛ قیامتی که روزی نامهٔ اعمالمان را در دست میگیریم و با آن نامه با دقت و تعجب بنگریم؛ زیرا خداوند متعال از هیچگونه کار کوچک و بزرگ فروگزار نمانده و همه را ثبت و ضبط کرده است.
من از قیامت میترسم، زیرا وسوسههای شیطان مرا لحظهبهلحظه به لبهٔ پرتگاه جهنم نزدیک میسازد. هیچچیز جز به خدا توسل و جهاد کردن نیست و هیچ چارهای جز قیام در راه خدا نمیبینم؛ زیرا همهٔ امیدم، انتظارم، معشوقم و معبودم به اوست و اوست که مرا یاری میدهد. ما ایرانیان شیعه تا پرچم «لا اله الا الله و محمد رسولالله (ص)» را به جهان صادر نکنیم از پا نخواهیم نشست تا به جهانیان نشان دهیم که ایران زنده است، اسلام زنده است و تا ابد خواهد ایستاد.
من به آخرت اعتقاد دارم؛ چون به آخرت اعتقاد دارم دست و پایم را جمعوجور کردهام تا از گناهان دور بمانم. من از زمانی میترسم که در برابر خداوند و فرشتگان و پیامبرانش از جمله نبی اکرم خاتمالنبیین حضرت محمد (ص) و ائمهٔ شیعه از جمله قائم آل محمد (عج) و شهدای اسلام از صدر تا کنون و پیش شما مردم حزبالله و امت حزبالله و امام امت سرِ پایین باشم.
اکنون من در مسیر از قیام تا شهادت هستم. هیچچیز جز شهادت آرزوی من نیست و هیچچیز جز شهادت نمیتواند گلوی تشنهٔ مرا سیراب کند؛ میخواهم مسیر از لجن تا روح خدا را طی کنم و آنگاه شهادت دهم. امیدوارم که درخت اسلام با خون من و برادران حزباللهی سیراب شود. بدانید که کسی مرا مجبور نکرده تا مکتب شهادت را برگزیند؛ من تنها مسئولیتی را که بر عهده داشتم برای رضای خدا انجام دادهام. پس از شما مردم حزبالله دشتستان میخواهم که با قاطعیت تمام جلوی مزدوران داخلی و خارجی که مخالف روحانیت و اسلام هستند را بگیرید و برای امام دعا کنید. ضمناً قدر امام جمعهٔ خود را بدانید و همیشه و هر روز جمعیت خود را برای گوش فرا دادن به بیانات امام جمعه افزایش دهید؛ شما مردم، توی دهان گروهکهایی بزنید که اگر بخواهند به امام جمعهٔ شهرستان تهمت یا بدگویی نمایند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حسن نیکنام
عضو بسیج محمد رسولالله (ص)
انتهای پیام/