چهره‌ای از صبر و ایثار؛ دیدار با پدر شهید نوجوان دوران دفاع مقدس

پدر شهید دوران دفاع مقدس، منصور جمشیدی، خاطره فرزندش را در مدرسه شهدای اسلام‌آباد زنده کرد.
کد خبر: ۷۸۴۸۳۴
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۸ - 14October 2025

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از البرز، در سال‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بسیاری از شهرهای مرزی و حتی مرکز کشور با موشک‌باران‌های بی‌امان دشمن مواجه شدند. کرج نیز از این حملات بی‌نصیب نبود؛ مدرسه‌ها، مساجد و خانه‌ها هدف موشک‌ها قرار ‌گرفتند و امنیت و آرامش مردم زیر سایه ترس و ویرانی به خطر ‌افتاد و بسیاری از کودکان و نوجوانان در این حملات جان خود را از دست دادند و شهر پر شد از خاطرات تلخ و صحنه‌های غم‌انگیز.

در آن روزها مدارس و کلاس‌های زیادی ویران شدند و خانواده‌های بسیاری با قلبی پر از غم، شاهد رفتن فرزندانشان به آغوش شهادت بودند و امروز با افتتاح هر مدرسه ای به نام شهدا، یاد و خاطره آن روزها زنده می شود. مدرسه شهدای اسلام آباد نیز یکی از همان مکان هاست که شنیدن نامش، خاطرات آن دوران تلخ و شیرین را بار دیگر یادآور می شود؛ تلخ به خاطر از دست دادن گل های پرپر این سرزمین و شیرین بخاطر ایستادگی و مقاومت مردم ایران.

امروز برای افتتاح این مدرسه در آن حضور پیدا کردم تا مستندی از این آئین را تهیه کنم. تک تک مسئولان وارد مدرسه شدند و مسئولان قبلی به استقبال مهمان تازه وارد می رفتند. فضای مدرسه، پر از شور و هیجان دانش‌آموزان و بوی عطر ایثار و مقاومت بود. در همین حین، پدر یک شهید نوجوان جنگ تحمیلی، در حالی آرام و با قدم‌هایی لرزان وارد مدرسه شد که عکسی از فرزند شهیدش را در دست گرفته بود.

چهره‌ای از صبر و ایثار؛ دیدار با پدر شهید نوجوان دوران دفاع مقدس

همه چیز تغییر کرد، همه مسئولان به استقبال این پدر شهید رفتند و دستانش را به گرمی فشردند و به او خوش‌آمد گفتند. سن و سال این پدر داغدیده کم نبود اما کمرش خم نبود و استوار گام برمی داشت، خسته می شد اما گلایه نمی کرد. آرام به او نزدیک شدم و از او خواستم در مورد تصویری که در دست دارد برایم توضیح دهد.

با لبخند جواب داد: «پسرمه» ناخودآگاه نگاهم به نام پایین عکس افتاد، نوشته بود شهید «منصور جمشیدی»، سن و سالی نداشت و تصویر هم جدید به نظر نمی آمد. گفتم پدر جان، فرزندتون شهید جنگ 12 روزه است؟ پاسخ داد: «نه، شهید همین منطقه و موشک باران جنگ تحمیلیه». یک لحظه سکوت کردم، نمی دانستم چه بگویم.

چهره‌ای از صبر و ایثار؛ دیدار با پدر شهید نوجوان دوران دفاع مقدس

فکرش را هم نمی کردم با چنین موضوعی مواجه شوم. سریع از او خواستم در مورد نحوه شهادت فرزندنش بیشتر برایم بگوید، او نیز که گویی منتظر کسی بود که صحبت های دلنشینش را بشنود، با صدایی پر از حسرت و غرور، برایم روایت کرد و اظهار داشت: او فقط 12 سال داشت و در موشک باران کرج شهید شد.

پدر شهید جمشیدی توضیح داد: با شهادت این بچه، دنیایم کوچک اما دلم بزرگ شد. امروز که این دانش آموزان را در این مدرسه می‌بینم، احساس می کنم او در کنار من ایستاده و لبخند می‌زند. امیدوارم این دانش‌آموزان بدانند چه کسانی راه آینده آن‌ها را هموار کرده اند و چگونه باید مسیر شهدا را ادامه دهند؟

این پدر پیر در صحبت هایش گفت: آن زمان کارگر شرکت پارس مینو بودم و شب قبل از موشک باران منصور اصرار می کرد که فردا او را با خود به محل کار ببرم اما به دلیل شرایط کاری نتوانستم این خواسته او را برآورده کنم. دلیل اصرارش را پرسیدم و او ادامه داد: منصور دائم می گفت: فردا صدام اینجا را موشک باران می کند.

چهره‌ای از صبر و ایثار؛ دیدار با پدر شهید نوجوان دوران دفاع مقدس

وی اضافه کرد: فردا بعد از اتمام کار و برای سرکشی به زمین شمال، راهی سفر شدم که خبر رسید، اسلام آباد مورد اصابت موشک های رژیم بعثی قرار گرفته است. باور نمی کردم، خودم را به کرج رساندم و دیدم قسمت های وسیعی از این منطقه تخریب و خانه ما هم به ویرانه ای تبدیل شده است.

جمشیدی به وجود سگ های تربیت شده برای جستجوی پیکرهای شهدا اشاره و مطرح کرد: وقتی برای شناسایی فرزندم به سردخانه بیمارستان رفتم، پاشنه پاهایش را دیدم که از بین رفته و صورتش سیاه بود، توان ایستادن روی پاهایم را نداشتم. مدام حرفش در گوشم تکرار می شد که «بابا منم با خودت ببر سرکار، فردا صدام اینجا رو موشک بارون می کنه.»

امروز حضور این پدر شهید در مدرسه، نه تنها یاد شهیدش را زنده کرد، بلکه برای همه معلمان، دانش‌آموزان و مسئولان، درس صبر، ایثار و وفاداری به وطن را به ارمغان آورد. تصویر خندان آن نوجوان 12 ساله، نمادی از امید، شجاعت و عشق به میهن شد که امروز، در کنار خاطره پدرش، الهام‌بخش نسل جدید است.

در تمام طول مراسم، تصویر منصور به رویم لبخند می زد، گویی هنوز امید در چشمانش برق می زد و دلش می خواست آن روزهای پرنشاط کودکی بازگردد و در کنار همکلاسی هایش در حیاط مدرسه بازی کند. وقتی سالن را ترک کرد، صدای لبخند دانش‌آموزان و نگاه مهربان مسئولان مدرسه، گواهی بود بر این حقیقت که یاد شهدا، همچنان زنده است و حضور خانواده‌های آنان، چراغ راه نسل‌های آینده باقی خواهد ماند.

چهره‌ای از صبر و ایثار؛ دیدار با پدر شهید نوجوان دوران دفاع مقدس

گزارش: صدیقه صباغیان

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها