شعر/ مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو

شعری زیبا در وصف حضرت علی (ع) منتشر شد.
کد خبر: ۷۸۷۲۹
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۷ - 20April 2016

شعر/  مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، به مناسبت فرا رسیدن 13 رجب فرخنده سالروز ولادت مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام در زیر شعری را می خوانیم از "علی موسوی گرمارودی" به همین مناسبت سروده است:

خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران
 که تو را آفرید
 از تو در شگفت هم نمی توانم بود
 که دیدن بزرگی ات را، چشم کوچک من بسنده نیست
 مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد
 یا بر خشتی خام
 تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت
 و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت
 
***
 پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته ای
 و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته
 ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می شکنی
 و در جیب جبرئیل می نهی
و یا به فرشتگان دیگر می دهی
به همان آسودگی که نان توشه ی جوین افطار را به سحر می شکستی
یا، در آوردگاه،
به شکستن بندگان بت، کمر می بستی

***
چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای
در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،
و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم،
و در بازارِ تنگِ کوفه...؟

***
پیش از تو، هیچ اقیانوسی را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد...
پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم
که پای افزاری وصله دار به پا کند،
و مَشکی کهنه بر دوش کشد
و بردگان را برادر باشد
آه ای خدای نیمه شبهای کوفه ی تنگ
ای روشن ِ خدا
در شبهای پیوسته ی تاریخ
ای روح لیلة القدر
حتّی اذا مَطلعِ الفجر
اگر تو نه از خدایی
چرا نسل خدایی حجاز «فیصله» یافته است...؟
نه، بذرِ تو، از تبار مغیلان نیست...

***
هنگام که به همراه آفتاب
به خانه ی یتیمکان بیوه زنی تابیدی
وصَولتِ حیدری را
دستمایه ی شادی کودکانه شان کردی
و بر آن شانه، که پیامبر پای ننهاد
کودکان را نشاندی
و از آن دهان که هَرّای شیر می خروشید
کلمات کودکانه تراوید،
آیا تاریخ، به تحیّر، بر دَرِ سرای، خشک و لرزان نمانده بود؟
در اُحُد
که گلبوسه ی زخم ها، تنت را دشتِ شقایق کرده بود،
مگر از کدام باده ی مهر، مست بودی
که با تازیانه ی هشتاد زخم، برخود حدّ زدی؟

***
کدام وامدار ترید؟
دین به تو، یا تو بدان؟
هیچ دینی نیست که وامدار تو نیست

***
دری که به باغ ِ بینش ما گشوده ای
هزار بار خیبری تر است
مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو
شعر سپید من، رو سیاه ماند
که در فضای تو، به بی وزنی افتاد
هر چند، کلام از تو وزن می گیرد
وسعت تو را، چگونه در سخنِ تنگمایه، گنجانم؟
تو را در کدام نقطه باید به پایان برد؟
تو را که چون معنی نقطه مطلقی
الله اکبر
آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟
فتبارک الله، تبارک الله
تبارک الله احسن الخالقین
خجسته باد نام خداوند
که نیکوترین آفریدگاران است
و نام تو
که نیکوترین آفریدگانی

منبع:خراسان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار