ناگفته‌های سازنده مجسمه آرش در «ساطور»/ ماجرای عجیب دفن مجسمه ۷ متری شاه عباس در اصفهان

مجسمه سازی که با ساخت مجسمه آرش برای میدان ونک به شهرت رسیده، فرزند هنرمند نامدار دیگری است که او را از کودکی در فضای این هنر بزرگ کرده، دهقان محمدی از سانسور‌هایی می‌گوید که حتی در حوزه هنر او نیز دست و پای هنرمندان را می‌بندد.
کد خبر: ۷۸۷۶۰۴
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۹ - 24October 2025

به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، دهقان محمدی مجسمه‌سازی که با ساخت مجسمه آرش کمانگیر به شهرت رسید، با حضور در برنامه «ساطور» در گفت‌و‌گو با منصور ضابطیان درباره سانسور در رشته هنری خود اظهار کرد: خانواده من ایتالیا زندگی می‌کردند و بعد از انقلاب به ایران می‌آیند تا مملکتشان را بسازند. آن زمان پدرم که در چینه چیتای روم برای خودش عظمتی داشت، به خاطر قدغن بودن مجسمه‌سازی در ایران بیکار بود و حتی برای امرار معاش شومینه می‌ساخت. بخش عمده‌ای از جایگاهی را که پدرم دارد مدیون مادرم است که در این شرایط کنار او بود.

ناگفته‌های سازنده مجسمه آرش در «ساطور»/ ماجرای عجیب دفن مجسمه ۷ متری شاه عباس در اصفهان

آقای خامنه‌ای به ساخت مجسمه چراغ سبز دادند
وی افزود: گذشت تا اینکه آقای خامنه‌ای در فتوایی، با ذکر شرایطی که تندرو‌ها هم راضی باشند، مجسمه سازی را آزاد اعلام کردند. با دادن چراغ سبز توسط ایشان بعد از ۱۵ سال بیکاری، اولین مجسمه فیگوراتیو پس از انقلاب توسط پدر من به یاد رفتگرانی ساخته شد که در خیابان‌ها تصادف کرده و کشته می‌شوند. این مجسمه زیر پل گیشا که چنین واقعه‌ای همانجا رخ داده نصب شده و حالا نیاز به مرمت دارد.  

ماجرای عجیب دفن مجسمه ۷ متری شاه عباس در اصفهان!
او با اشاره به مجسمه ۷ متری شاه عباس سوار بر اسب که در دروازه شیراز اصفهان نصب شده است، گفت: او در ۲۳ سالگی برای ساخت این مجسمه انتخاب شد و سپس برای ادامه تحصیل به آکادمی رم می‌رود که میکل آنژ هم همانجا تحصیل کرده است. او وقتی به ایران برمی گردد با شهرداری مواجه می‌شود که شور حسینی داشته و می‌گوید شهری که آسفالت ندارد مجسمه می‌خواهد چکار؟! این تجمل گرایی است. معاون شهردار برای محافظت از مجسمه دستور می‌دهد یک چاله بکنند و این مجسمه ۷ متری ۶ تنی خاک می‌شود.

هنوز کسی از جای آن مجسمه خبری ندارد
محمدی با اشاره به اینکه سال‌ها بعد پدرش این مرد بازنشسته را در زمان خاتمی پیدا کرده، ادامه داد: او از پدرم خواست مجوز ساخت آن مجسمه را برایش ببرد تا نشانی جایی که دفن شده را به او بدهد. پدرم موفق شد نامه‌ای بگیرد تا این اثر را از زمین بیرون بیاورند. آن زمان محمود پاک نیت هم نقش شاه عباس را در سریالی بازی می‌کرد. وقتی به خانه آن معاون شهردار سابق می‌رسند مراسم سوم او در حال برگزاری بوده است! مدتی بعد پدرم پیش خانواده اش می‌رود و آنها هم اظهار بی اطلاعی می‌کنند. خلاصه آن اثر زیر خاک مدفون شده است!  

این مجسمه ساز یادآور شد: این روز‌ها اصفهان استاندار فرهنگی دارد که این داستان را شنیده و اخیرا با من تماس گرفت. او از من خواست به اصفهان بروم تمام امکانات را در اختیارم بگذارند تا این مجسمه را پیدا کنیم قرار است بروم ببینم چه می‌شود! برخی نشانی‌هایی داده‌اند و ممکن است مجسمه در یک پادگان باشد!

مجسمه کاوه هم از آن پایه نفرین شده پایین آمد
او با مقایسه این رویداد با ساخت مجسمه ستارخان در ایتالیا که ناتمام باقی ماند، اما ایتالیایی‌ها سال‌ها آن را نگهداری کردند، تاکید کرد: بعد از این پدرم مجسمه ۷ متری کاوه آهنگر را ساخت که روی پایه همان مجسمه مفقود شاه عباس نشست. انگار آن پایه نفرین شده بود، چون کمتر از یک سال بعد در نماز جمعه به مجسمه کاوه اعتراض کردند و آن را شبانه پایین آوردند! انگار گروه سیاسی هم آن زمان فعالیت می‌کرده که اسمشان کاوه بوده است. اگر اسم آن مجسمه کامران بود اینقدر حساسیت برانگیز نمی‌شد! کار را چند سال در زیرزمین گذاشتند و بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد سر جایش برگرداندند.

شانس شما است که فلان مدیر چقدر فرهنگی است یا چقدر از قیافه‌تان خوشش می‌آید؟  می‌گفتند سعدی سنی بوده چرا میخواهید مجسمهاش را نصب کنید؟!

محمدی درباره مجسمه سعدی که خودش ساخته و سختی‌های این کار گفت: همه چیز کاملا شانسی است و هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد. بستگی به شانس شما دارد که فلان مدیر چقدر فرهنگی است یا چقدر از قیافه شما خوشش می‌آید؟ آن مدیر در خانه اش کتاب می‌خوانده یا نه؟ درباره مجسمه سعدی باید بگویم نمی‌خواستند آن را نصب کنند، چون یکی آمده بود گفته بود طبق اسناد این شاعر سنی است. من دخالتی در این قضیه نکردم و به مدیران میانی که زبان آن آدم را بلد بودند سپردم قضیه را پیش ببرند. او در جای مهمی بود، اما توانستند قانعش کنند و مجسمه را نصب کنند.

وقتی مسئول تایید مجسمه‌های شهری نابینا بود!

این مجسمه ساز درباره مجسمه آرش گفت: مجسمه‌ای از حضرت مسیح یا مریم مقدس در لبنان ساخته بودند که در جنگ با داعش نابود شد. اگر آن را کنار بگذاریم آرش بزرگترین مجسمه فیگوراتیو خاورمیانه است. من شمیران بزرگ شده‌ام، اما خانه مادربزرگ و مدرسه‌ام ونک بود و خیلی دوست داشتم آنجا کاری داشته باشم، اما به من این کار را نمی‌دادند. به پدرم گفتم گفت نه اصلا قبول نمی‌کنم. گفتم امسال ۸۰ ساله می‌شوی، بیا با هم این کار را انجام بدهیم و بالاخره او راضی شد و به ایران آمد. او یک ماکت کوچک ساخت و من آن را بزرگ کرده‌ام. در مراحل مختلف هم استاد می‌آمد و نظارت می‌کرد و تنها جایی که من هم نظری دادم و او کوتاه آمد عضلانی بودن مجسمه بود. گفت مگر آرش بدنساز است؟ من هم گفتم باید مطابق استاندارد‌های بچه‌های امروزی که اونجرز می‌بینند این کار را ساخت.  ‌

می‌گفتند مجسمه آرش تحریک‌کننده است!
وی درباره تغییر و تحولات مدیریتی بعد از پایان ساخت مجسمه اظهار کرد: مدیر جدیدی آمد که کار را دید و گفت من اصلا این را نمی‌خواهم. گفت این بدنش ۶ تکه و تحریک کننده است! چیزی درباره دستش گفتند که اصلا رویم نمی‌شود توضیح بدهم. کار را ۶ ماه خواباندند. از دفتر آقای چمران زنگ زدند و گفتند خجالت بکشید این کار‌ها چیست؟ دیگر با اکراه گذاشتند کار نصب شود. من تا لحظه آخر هم فکر نمی‌کردم کار نصب شود ولی بعد از آن جنگ شروع شد. مهدی تدینی یک استوری گرفت و پخش شد. ناغافل در ماهواره به شبکه معاندی رسیدم و دیدم دارد بیوگرافی مرا پخش می‌کند! در جنگ ۱۲ روزه هم کار به یک نماد تبدیل شد. زمانی که صداوسیما را زدند من روی داربست بودم تا نصب را تمام کنیم! بعد پدرم را به نوشهر رساندم و خودم برای کار به تهران برگشتم. حالا که کار نماد جنگ ۱۲ روزه و مقاومت شده هم دیگر کسی آن را پایین نمی‌آورد. البته آن آقای مدیر الان در تلویزیون سمت مهمی دارد و تعیین میکند بچه‌های ما چه چیز‌هایی تماشا کنند.  

با آقای زاکانی که در تلویزیون از من تشکر می‌کند حرف دارم
محمدی درباره تجربه ساخت آثاری که مدیران ابتدا با آن مخالفت کنند و بعد از موفقیت صاحب آن شوند، گفت: بسیار پیش آمده. با همین آرش عکس‌های یادگاری زیادی گرفتند. امیدوارم یک روز آقای زاکانی را ببینم و به او بگویم شما که لطف می‌کنید و در تلویزیون از من تشکر می‌کنید همان فردای بمباران که پدر من در منزل بود شهردار منطقه به کسی گفته بود برو خلاف بساز تا جنگ است. این مثل احتکار تا زمان جنگ می‌ماند. یک خانواده تا صبح از ترس بمب خوابشان نمی‌برد و کسی که مسئول آرامش مردم است در آن زمان اجازه ساخت خلاف را بدهد. همان‌ها آمدند و با کار من عکس یادگاری گرفتند. مهم نیست و آن کار برای شهر می‌ماند.

وی با بیان اینکه از ساخت مجسمه آرش خیلی خوشحال است گفت: بدون دروغ در خواب هم نمی‌دیدم این کار اینقدر بگیرد و من هم معروف‌ترین مجسمه ساز ایران شدم. البته اشتباه نشود، من بهترین نیستم صرفا کاری را ساختم که برای اغلب مردم قابل فهم بود و به واسطه رسانه دیده شد. همزمانی جنگ و بودن این مجسمه در میدان ونک هم عواملی بود که دست به دست هم داد تا کار در این سطح دیده شود.

 این مجسمه ساز در پاسخ به اینکه اگر هیچ سانسوری وجود نداشت، چه مجسمه‌ای را برای کجا می‌ساخت، توضیح داد: دوست دارم مجسمه آریو برزن که مقابل اسکندر ایستاده را بسازم. از بین شاعران هم به خیام علاقه دارم، اما آقای صدیقی نسخه درجه یک آن را ساخته است.  

تناولی مریض احوال است
محمدی در پایان با مرور آثاری از ابوالحسن صدیقی، غلامرضا ارژنگ، ایرج محمدی و حسین عماد، در خصوص پرویز تناولی گفت: ایشان قدری مریض احوال هستند و امیدوارم سلامتی شان را به دست بیاورد. او نگین تاریخ هنر تجسمی ایران است.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار