گروه سیاسی دفاعپرس، شایان میرزایی؛ تحولات یک سال گذشته در عرصه سیاست خارجی ایران نشان داده که فضای بینالمللی بار دیگر به سمت قطبیسازی پیش میرود. حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک ایران و همراهی آشکار آمریکا در این ماجرا، در کنار اعمال لایههای تازهای از تحریمها و فشارهای سیاسی، نشان داد که غرب همچنان بهجای تعامل سازنده، راه تقابل را در پیش گرفته است. در چنین شرایطی، واقعگرایی اقتضا میکند که ایران برای حفظ امنیت، ثبات اقتصادی و وزن ژئوپلیتیکی خود، راهبرد نگاه به شرق را بهعنوان ستون اصلی سیاست خارجی دنبال کند.

روسیه و چین، بهعنوان دو قدرت بزرگ اوراسیایی و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، از جایگاه ویژهای در معادلات بینالمللی برخوردارند. این دو کشور نهتنها از معدود قدرتهایی هستند که در برابر سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا ایستادهاند، بلکه در سالهای اخیر، همکاریهای خود با ایران را در حوزههای سیاسی، نظامی و اقتصادی گسترش دادهاند و در شرایطی که غرب تلاش میکند با استفاده از اهرم تحریم و فشار، ایران را به انزوا بکشاند، روابط پایدار و هوشمندانه با مسکو و پکن میتواند بهمثابه سپر راهبردی ایران در برابر این فشارها عمل کند.
در بعد سیاسی و امنیتی، عضویت دائم چین و روسیه در شورای امنیت اهمیت ویژهای دارد. تجربه سالهای گذشته نشان داده که در بسیاری از بحرانهای بینالمللی مرتبط با ایران از پرونده هستهای گرفته تا موضوعات منطقهای رأی و موضع این دو کشور نقش تعیینکنندهای در جلوگیری از تصویب قطعنامههای شدیدتر یا اعمال اقدامات تنبیهی داشته است. تداوم گفتوگو و همسویی با پکن و مسکو میتواند در موازنهسازی قدرت در سازمانهای بینالمللی مؤثر باشد و مانع از شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران شود.
در عرصه اقتصادی نیز، چین و روسیه مسیرهایی حیاتی برای عبور از فشار تحریمها فراهم کردهاند. چین همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران است و با مشارکت در طرحهای زیرساختی، انرژی و فناوری، نقش مهمی در حفظ گردش اقتصادی ایران ایفا میکند. از سوی دیگر، روسیه نیز با گسترش همکاریهای بانکی، حملونقل و انرژی در چارچوب توافقات اتحادیه اوراسیا، در حال تبدیل شدن به شریک اقتصادی مهم ایران است. تعمیق این همکاریها میتواند به شکلگیری شبکهای از تعاملات غیرغربی منجر شود که اقتصاد ایران را از انحصار نظام مالی تحت سلطه دلار خارج سازد.
افزون بر آن، نظم جهانی در حال گذار است. جنگ اوکراین، رقابت آمریکا و چین بر سر تایوان، و بحرانهای زنجیرهای در خاورمیانه، نشانههای آشکاری از فروپاشی نظم تکقطبی پس از جنگ سرد هستند. در چنین شرایطی، شکلگیری بلوک قدرتی جدید با محوریت چین و روسیه در شرق، واقعیتی غیرقابل انکار است لذا ایران، با موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز خود در اتصال خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز، میتواند در این نظم جدید نقشی تعیینکننده ایفا کند به شرط آنکه سیاست خارجی خود را از حالت واکنشی نسبت به غرب خارج کرده و با رویکردی پیشدستانه و راهبردی به سمت شرق حرکت کند.
البته نگاه به شرق نباید به معنای قطع کامل ارتباط با غرب تعبیر شود، بلکه باید بهعنوان راهبردی توازنی برای افزایش قدرت چانهزنی ایران در برابر قدرتهای غربی در نظر گرفته شود. وقتی تهران روابط خود را با پکن و مسکو مستحکم کند، در مذاکرات احتمالی با واشنگتن یا اروپا از موضع قدرت وارد گفتوگو خواهد شد. این همان منطقی است که بسیاری از کشورهای مستقل از هند گرفته تا ترکیه، برای حفظ منافع ملی خود در برابر فشار غرب به کار گرفتهاند.
اما از منظر فناوری و نظامی نیز، همکاری با چین و روسیه میتواند زمینهساز نوسازی دفاعی و صنعتی ایران باشد. در شرایطی که تحریمهای غرب دسترسی ایران به فناوریهای پیشرفته را محدود کرده است، مشارکت با شرق میتواند شکافهای فناورانه را کاهش دهد و در حوزههایی مانند پهپاد، انرژی هستهای صلحآمیز، زیرساختهای سایبری و پروژههای فضایی به پیشرفتهای قابلتوجهی منجر شود.
با این حال، تحقق این اهداف نیازمند دیپلماسی فعال، ثبات سیاسی داخلی و درک واقعبینانه از منافع مشترک است. چین و روسیه نیز سیاست خارجی خود را بر اساس منافع تنظیم میکنند و برای گسترش همکاری با ایران، انتظار شفافیت، ثبات و انسجام تصمیمگیری در سطوح حاکمیتی دارند. از این رو، سیاست نگاه به شرق زمانی ثمربخش خواهد بود که در قالب یک راهبرد کلان ملی و نه تصمیمات مقطعی و واکنشی تعریف شود.
در نهایت، ایران در نقطهای تاریخی قرار دارد که باید مسیر آینده خود را با درایت و هوشمندی انتخاب کند. ادامه رویارویی با غرب بدون پشتوانه قدرتهای شرقی میتواند کشور را در معرض فشارهای فزاینده قرار دهد، در حالی که تقویت همکاریهای راهبردی با چین و روسیه، نه تنها ابزار موازنه در برابر غرب است، بلکه میتواند بنیانهای نظم جدیدی را در منطقه بر پایه همکاری، امنیت جمعی و توسعه مشترک بنا کند.
در جهانی که هر روز بیش از پیش به سمت چندقطبی شدن پیش میرود، ایران اگر بخواهد بازیگری مؤثر و مستقل باقی بماند، ناگزیر باید جایگاه خود را در محور قدرتهای نوظهور تثبیت کند. چرخش راهبردی به شرق در این مقطع تاریخی، نه یک گزینه، بلکه شرط بقای دیپلماسی فعال و آیندهنگر ایران است.
انتهای پیام/381