گروه بینالملل دفاعپرس - سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بینالمللی ضدصهیونیستی؛ تحولات ماهها و هفتههای اخیر نشان میدهد که محیط تهدید علیه جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله جدیدی شده است؛ مرحلهای که با افزایش تحرکات آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولتهای غربی و چهار کشور عربی همراه شده و شواهد فراوانی از آغاز «فاز مهندسی صحنه عملیات ترکیبی» را آشکار میسازد.

این وضعیت بهروشنی بیان میکند که دشمن در تلاش است همزمان از فشارهای بیرونی و بسترهای داخلی برای تضعیف بازدارندگی ایران و جبهه مقاومت استفاده کند.
در چنین شرایطی، آمادگی شبانهروزی جامعه اطلاعاتی همیشه بیدار و نیروهای مسلح مقتدر و غیور کشور - بهویژه در حوزههای هوافضا، زمین و دریا - ضرورتی انکارناپذیر و بنیادین است. تجربه سالهای اخیر نیز ثابت کرده است که حتی یک لحظه غفلت در چنین شرایطی میتواند به خساراتی منجر شود که جبرانپذیر نباشد.
۱. نشانههای بیرونی: تغییر اولویتهای آمریکا و فعالسازی پروکسیها
تعلل چندماهه آمریکا در حمله به ونزوئلا در ظاهر به معنای تعویق یک عملیات است، اما در واقع نشانه تغییر اولویتها و انتقال تمرکز راهبردی واشنگتن به منطقه غرب آسیاست. این رویکرد معمولاً زمانی رخ میدهد که یک عملیات بزرگتر، پیچیدهتر و حساستر در دستور کار باشد.
به موازات این روند، افزایش هماهنگیهای پنهان میان تیم ترامپ و شبکههای تروریستی همچون جریان جولانی نشان میدهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی در حال آمادهسازی یک کمربند فشار میدانی از سوریه تا شمال عراق هستند.
این کمربند میتواند خطوط تماس محور مقاومت را ناامن کرده و ایران را در چند جبهه سرگرم کند.
همزمان، تسلیح گروهکهای ضدانقلاب و افزایش تحرکات آنان در مرزهای غربی و شرقی کشور بخش دیگری از طرح دشمن برای مشغولسازی امنیت داخلی و کاهش تمرکز ایران بر تهدیدات بیرونی است.
۲. فشار سیاسی ـ حقوقی: قطعنامه آژانس و تلاش برای اجماعسازی
صدور قطعنامههای سیاسی علیه ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخشی از مرحله «تدارک فشار چندلایه» است. این قطعنامهها سه کارکرد اصلی دارند:
ایجاد فشار روانی و رسانهای
فراهمکردن پوشش سیاسی برای اقدامات سختتر
آمادهسازی افکار عمومی جهانی برای تنشهای آینده
این الگوی رفتاری در سالهای گذشته نیز وجود داشته و همیشه پیشدرآمد افزایش فشار میدانی بوده است.
۳. اقدامات رژیم صهیونیستی: ترور فرمانده حزبالله و پیامدهای آن
ترور یکی از فرماندهان برجسته حزبالله لبنان توسط رژیم صهیونیستی اقدامی عادی یا واکنشی نیست؛ بلکه یک پیام مستقیم عملیاتی است. اسرائیل تنها زمانی دست به این سطح از اقدامات میزند که بخواهد میدان را از حالت ایستا خارج کند یا مقدمات ورود به سطح جدیدی از نزاع را فراهم سازد.
این اقدام، همراه با افزایش تحرکات آمریکا و برخی دولتهای عربی، نشاندهنده تکمیل شدن «چینش صحنه میدان» برای فشارهای گستردهتر است.
۴. فشارهای داخلی: بحران آب، افزایش قیمتها و عملیات ادراکی
در جنگ ترکیبی، دشمن از هرگونه چالش داخلی برای عملیات روانی و ادراکی استفاده میکند. بحران آب، افزایش قیمتها، مشکلات معیشتی و نارضایتیهای اجتماعی - even اگر ریشه داخلی داشته باشند - به ابزارهایی برای تحریک، تشدید تنش ذهنی و ایجاد گسست اجتماعی تبدیل میشوند.
رسانههای وابسته به سرویسهای خارجی در این دوره تلاش میکنند:
- نارضایتی را برجستهسازی کنند
- اعتماد اجتماعی را تضعیف کنند
- احساس ناامنی عمومی را افزایش دهند
- جامعه را نسبت به تهدیدات بیرونی کمتوجه سازند
در کنار این مسائل، تحرکات برخی چهرههای سیاسی نیز - اگر با زمانبندی عملیات دشمن همخوان باشد - میتواند به بخشی از جنگ ادراکی تبدیل شود.
۵. جمعبندی وضعیت: نزدیکشدن به فاز فشار همهجانبه
بررسی مجموع این نشانهها نشان میدهد که دشمنان ایران در حال ورود به «فاز فشار همهجانبه» هستند. این فاز شامل:
- عملیات ادراکی و رسانهای سنگین
- فشار دیپلماتیک و حقوقی
- تحرکات میدانی در سوریه، لبنان، عراق و خلیج فارس
- حملات سایبری
- فعالسازی جریانهای تروریستی و تجزیهطلب
- تحریک ناآرامیهای داخلی میشود.
هدف این فاز نه آغاز جنگ فوری، بلکه تضعیف تدریجی بازدارندگی ایران و آمادهسازی صحنه برای اقدامات احتمالی بعدی است.
۶. ضرورت آمادگی دائمی نیروهای مسلح و جامعه اطلاعاتی
در چنین شرایطی، تنها راهبرد موفق، آمادگی کامل و بیوقفه است:
- در هوافضا: آمادهباش پدافندی، سامانههای هشدار زودهنگام، پهپادها و قدرت بازدارندگی موشکی
- در زمین: کنترل مرزها، مقابله با نفوذ، پاکسازی محورهای تهدید
- در دریا: حفاظت از خطوط انرژی، امنیت سکوها و کشتیرانی
- در بخش اطلاعاتی: رصد دائمی تهدیدات ادراکی، سایبری، امنیتی و میدانی
کشور باید بدون توجه به تنشهای سیاسی داخلی، اختلافات جناحی یا حواشی رسانهای، تمام توان خود را برای حفظ امنیت ملی بهکار گیرد.
پیام بازدارنده پایانی
در پایان باید با صراحت و بر اساس واقعیتهای میدان، توازن قوا و تجربیات سالهای اخیر تأکید کرد که:
هرگونه تهدید، اقدام خصمانه یا حمله مستقیم از سوی رژیم صهیونیستی، ایالات متحده، متحدان غربی آنان و چهار کشور عربی همپیمان - آغاز روندی خواهد بود که در آن منافع، تجهیزات، زیرساختها و نیروهای آنان در سراسر منطقه در معرض نابودی قرار میگیرد.
چنین درگیریای برخلاف تصور دشمنان، بهسرعت از کنترل آنان خارج خواهد شد و در نهایت به نقطهای ختم میشود که:
رژیم اشغالگر و منحوس اسرائیل بهطور کامل از صحنه جغرافیای تهدید در غرب آسیا حذف خواهد شد و ساختار سیاسی - نظامی آن بهصورت برگشتناپذیر فروخواهد پاشید.
این یک تهدید نیست؛ یک واقعیت قطعیِ مبتنی بر توان ایران، ظرفیت جبهه مقاومت وماهیت ناتوانی ذاتی رژیم صهیونیستی است.
انتهای پیام/ ۱۳۴