به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از گلستان، شهید «سید اسماعیل حسینی»، یکم فروردین ۱۳۲۸، در روستای طاویر از توابع شهرستان علی آباد کتول به دنیا آمد. پدرش سید ابراهیم، کشاورز بود و مادرش راضیه نام داشت. طلبه سطح یک علوم دینی و حوزوی بود. سال ۱۳۵۲، ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. پنجم آذر سال ۱۳۵۷، در گرگان توسط عوامل رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت ضربه به سر شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده روستای الازمن تابع شهرستان زادگاهش واقع است.

سال ۱۳۲۸ شمسی است و هنوز خاطرات تلخ حکومت رضا خان و حضور نامیمون بیگانگان در خطه گلستان و سراسر ایران، در اذهان مردم مسلمان باقی است و آن جنایات و ظلمهای بیشمار همچنان در محافل عمومی و خصوصی شهرها و روستاها بین زنان و مردان گفته میشود. سال ۱۳۲۸ در حالی که زمزمههای آزادی خواهی در گوشه و کنار این کشور پهناور و نیز در میان مردم استان گلستان گسترش مییافت، سیدی پا به محفل آزادگان این دیار نهاد که درس عشق حریت را در مکتب امام حسین «ع» آموخت و در دفتر تقدیرش نوشته بودند که چند سال بعد او از شیفتگان نهضت امام خمینی «ره»، خواهد شد و این را تنها ملائک الهی میدانستند.
وقتی در سال ۱۳۳۶ برای فراگیری قرآن، این کلام وحی به روستای چلی سفلی میرفت، کسی تصور نمیکرد که او روزی روحانی باوقار، متواضع، خوش برخورد، آگاه، مبارز و شجاعی شود که، چون جدش امام موسی کاظم «ع» در تلاطم رنجها و شکنجههای سفاکان پهلوی عاشقانه جام شهادت را سر کشد.
او تحصیلات حوزوی خود را با دل و جان ادامه داد به طوری که در سال ۱۳۴۱، در نوده ملک و در سال ۱۳۴۲، در مدرسه میرزا جعفر مشهد و در سال ۱۳۴۷، در حوزه علمیه قم و سپس حوزه نجف اشرف با شور و شوق ادامه داد. اما بیش از همه عشق امام خمینی «ره»، و ۶ ماه کسب فیض از محضر او بود که روح او را به وجد آورد و نهال ستیز با طاغوت و حمایت از نهضت امام را در وجودش نهاد.
چنان که بعد از نجف در آبادان به دست ساواک افتاد و یک ماه زجر و فشار جسمی و روانی را به جان خرید و برای تداوم مبارزه با دستگاه ستم پهلوی مصممتر گشت. به طوری که «پخش رساله امام و اعلامیهها از اولین کارهایش پس از بازگشت از نجف اشرف بود. در سال ۱۳۵۵، با همکاری تنی چند از طلاب جوان اولین سری نوارهای سخنرانی امام خمینی «ره»، را تکثیر کرد، به شهرها فرستاد. در ۱۸ دی ماه ۱۳۵۶، در تظاهرات نخستین و در ۱۹ دی ماه نقش فعالی داشت.» شهید سید اسماعیل حسینی در سال ۱۳۵۱ با بانوی مومنهای وصلت کرد که ثمره آن ۲ فرزند به نام محمد جواد و سمیه میباشد. اما ازدواج هم نه تنها مانعی برای مبارزات اجتماعی او نشد بلکه با همراهی و بردباری همسر فداکارش تلاشهای خالصانه او شدت گرفت.
میدان مبارزه او فقط به قم و علی آباد و فاضل آباد و تنها به خطه گلستان محدود نمیشد بلکه آثار مجاهدتهای او عرصهای به پهنای ایران اسلامی داشت که اهلش میدانستند. او وقتی خبر دردناک حمله دژخیمان شاه به حرم علی بن موسی الرضا «ع» و به دنبال آن اعلام عزای عمومی روز یک شنبه پنجم آذر سال ۱۳۵۷، را از سوی حضرت امام خمینی «ره»، شنید، روحش اوج گرفت و مرغ دلش به سوی شهادت پرکشید.
آن روز به گرگان آمد و فعالیت زیادی در برگزاری و تجمع مردم برای راهپیمایی و بی اعتنایی به تهدیدات ماموران داشت و خود نیز، چون مرد عمل بود، مردانه ایستاد و عاقبت هم تیر زهرآگین دژخیمان خون آشام پهلوی، سرو قامت او را مظلومانه برخاک انداختند. به دنبال آن او ۱۵ روز در بیمارستان بستری شد و مرتب دم از شهادت میزد. اما تقدیر چنین بود که نامش در دفتر حماسه آفرینان نهضت خمینی و پنجم آذر ثبت شود تا آیندگان بیش از پیش پاسدار اسلام و انقلاب شهیدان باشند.
او بالاخره در تاریخ بیستم دی ماه ۱۳۵۷، بر اثر شدت جراحات شربت وصال نوشید. وقتی روز تشییع جنازه او فرا رسید جمعیت زیادی از زن و مرد و پیر و جوان گرد آمدند تا با راه و اندیشه او که همان حفظ احکام دین و آرمانهای خمینی کبیر و ستیز با ظلم بود، تجدید بیعت نمایند ولی ماموران ژاندار مری تهدید به کشتن مردم کردند و لذا آن سید موسوی و روحانی مبارز در کمال مظلومیت که یادآور مظلومیت جدش امام موسی کاظم «ع»، بود در گلزار شهدای روستای الازمن علی آباد کتول به خاک سپرده شد و از آن پس مزار او همچون سایر شهدا برای همیشه میقات آزادگان سرافراز امت مسلمان، در این مرز و بوم گردید. در ادامه اطلاعیه جامعه روحانیت شهرستان علی آباد کتول را که در سالگرد شهادت او منتشر شده است.
انتهای پیام/