روایت سید جواد هاشمی از توسل ژنرال عراقی به شهدای دفاع مقدس

بازیگر سینما و تلویزیون به ذکر خاطره‌ای از توسل یک ژنرال عراقی به شهدای دفاع مقدس در جریان تبادل شهدا پرداخت و گفت: داستان شهدای ما شاید شبیه افسانه باشد، اما واقعیت دارد.  
کد خبر: ۷۹۷۵۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۳ - 04December 2025

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، «سید جواد هاشمی» بازیگر سینما و تلویزیون، صبح امروز در مراسم «تکریم مادران و همسران شهدا» که در باغ کتاب تهران برگزار شد، خاطره‌ای از دوران تبادل شهدا نقل کرد و اظهار داشت: یکی از دوستانم سال‌ها در کمیته تبادل شهدا فعالیت می‌کرد. او تعریف می‌کرد که در هر مراسم تبادل، ژنرال عراقی خاصی حضور داشت که با بی‌احترامی رفتار می‌کرد؛ گاهی با پا تابوت‌ها را جابه‌جا می‌کرد، گاهی تخته تابوت را برمی‌داشت و این رفتار‌ها حال مرا بد می‌کرد. همیشه می‌گفتم اگر یک روز او را تنها گیر بیاورم، یک سیلی محکم به صورتش می‌زنم، هر اتفاقی هم بیفتد، مهم نیست.

روایت سید جواد هاشمی از توسل ژنرال عراقی به شهدای دفاع مقدس در جریان تبادل شهدا 

وی ادامه داد: سال‌ها این وضعیت تکرار شد و من هیچ‌وقت فرصت پیدا نمی‌کردم واکنش نشان بدهم. تا این‌که یک‌باره دیدم دو سال است که آن ژنرال در مراسم‌ها نیست. تعجب کرده بودم. سال آخر خدمتم، ناگهان از دور دیدمش. دوباره در میان تابوت‌های شهدا قدم می‌زد؛ اما این‌بار آرام‌تر. ناگهان نشست روی یکی از تابوت‌ها، تخته را برداشت و پرچم را کنار زد. حالم بد شد و دیگر نفهمیدم چه می‌کنم. دویدم سمتش. نماینده‌های صلیب سرخ جلو آمدند تا مانعم شوند، اما آنها را کنار زدم. سربازان عراقی را هم هُل دادم و خودم را به ژنرال رساندم. یقه‌اش را گرفتم و گفتم: مرد حسابی! ۱۰ سال است که نگاهت می‌کنم. خجالت نمی‌کشی این‌طور به شهدا توهین می‌کنی؟ بی‌جا می‌کنی!

هاشمی افزود: ژنرال به فارسی گفت که آقا! من کاری نکردم. گفتم چطور کاری نکردی؟ همین الان هم تخته تابوت را برداشتی! نگاه کرد، زل زد به چشمم. دیدم چشمانش پر از اشک شد. سکوت کردم. تعجب کرده بودم. گفت آقا، باور کنید کاری نکردم… دو سال است که نیامده‌ام. دختر مریضی دارم. هر پزشکی بردمش نتیجه نگرفتم. شنیدم شهدای شما مستجاب‌الدعوه‌ هستند. آمدم تکه‌ای از پیراهن یک شهید را بردارم و در لباس دخترم بگذارم؛ شاید شفا بگیرد.

این بازیگر اضافه کرد: ژنرال عراقی نشست و سرش را روی تابوت شهید گذاشت. من هم روبه‌رویش نشستم. من و یک افسر عراقی رو‌به‌روی هم گریه می‌کردیم. با خودم گفتم خدایا! ببین دشمن من فهمیده ارزش شهدای ما چیست؛ آیا در سرزمین من هستند کسانی که قدر شهدا را ندانند؟

هاشمی عنوان کرد: شاید این موضوع شبیه افسانه باشد، اما واقعیت دارد. مردان مرد دفاع مقدس این لحظات را دیده و لمس کرده‌اند. درود می‌فرستم به روح بلند شهید زبرجدی؛ شهیدی که خاک مزارش آن‌قدر متبرک است که جمعیت بسیاری را به خود جذب کرده. حتی دختران و پسران جوان قرارهایشان را کنار مزار او می‌گذارند و عقد‌های بسیاری در کنار خاک او جاری می‌شود. این یعنی عزت و کرامت.

وی در پایان خطاب به مادران شهدا گفت: روز محشر که حق از باطل جدا می‌شود، بُرد با خانواده شهداست.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار