وصیت‌های جاودان-21/ شهید مدافع حرم "مصطفی صدرزاده":

مقدمه انجام کار فرهنگی مبارزه با "خود" است

شهید صدرزاده در وصیتی خطاب به دوستانش نگاشته است: وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم.
کد خبر: ۸۰۳۴۸
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۵ - 02May 2016

مقدمه انجام کار فرهنگی مبارزه با

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید مصطفی صدرزاده که نام جهادیاش سید ابراهیم بود در روز تاسوعا با خلق حماسه و جان نثاری در راه اسلام و هدیه کردن خون پاکش در این مسیر به دیدار مولایش شتافت. پیکر این شهید عملیات محرم چند روز پس از شهادت در شهریار به خاک سپرده شد.

در ادامه فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز را میخوانید:

بسم رب الشهدای و الصدیقین

خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.

شکر خدایی را که از میان اینهمه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.

و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.

و شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علی خامنهای را انداختی تا بیاموزد؛ درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند. زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بیتابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشکها و گریههای خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.

پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بنده را ببخشید و از خدا بخواهید بنده را ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ با سختی و مشقت از من نگهداری کردید و بعد از جنگ هم برای درسخواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا میداند که چقدر نگرانتان کردهام، اذیتتان کردهام و شما تحمل کردید زیرا تلاش میکردید تا فرزندتان عاقبت به خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی میخواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش میکنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچکس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان آرزوی بنده بود و فقط خدا میداند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم. ممکن است بعضیها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.

از همسر عزیزم میخواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم میگویم میدانم که بعد از بنده دخترم یتیم میشود و شما اذیت میشوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه، فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان، آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا میکنم بنده حقیر را ببخشد زیرا میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم. چقدر بچههای ما یتیم شدند، زنها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست، دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضیها نگهداشته نشد و برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

بیبی زینب آن زمانی که شما در شام غریب بودید گذشت، دیگر به احدی اجازه نمیدهیم به شما و به سلاله حسین(ع) بیاحترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بیبیجان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. بیبی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن

و منالله توفیق مصطفی صدر زاده

دوستان با معرفت، هم رزمای بسیجیم!

میدونم وقتی این نامه رو براتون میخونن از بنده دلخور میشید و به بنده تک خور و یا ... میگید

چون میدونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، میدونم عاشق شهادتید...

داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم...به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی علیه السلام برسد نام شما را پیش او ببرم...

چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش میکنم:

1- وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم.

2- وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کردهاید که شیطان میگذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز...

3- اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید.

4- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان میدهد.

5- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.

6- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها