تهاجم فرهنگی ایران به شبکه های ماهواره ای

رضوی گفت: شبکه‌های ماهواره سریال شهرزاد را مجانی پخش می‌کنند و این یعنی ما تهاجم فرهنگی کردیم به آنها و کاری کردیم که آن‌ها خلاف قانون کپی‌رایت و بدون اجازه ما سریال را پخش می‌کنند.
کد خبر: ۸۱۶۷۶
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۵ - 09May 2016

تهاجم فرهنگی ایران به شبکه های ماهواره ای

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، چند وقتی است که مجموعه نمایش خانگی شهرزاد در سطح شهر منتشر می شود و آخرین قسمت آن نیز در کشور در روز جاری توزیع گردید. مجموعه ای که توانست اقبال مطلوبی را از نظر میزان مخاطبین در نمایش خانگی ایجاد کند و رکورد جدیدی را در این زمینه از آن خود کند.
سید محمد هادی رضوی سرمایه گذار این مجموعه است که در گفتگویی از فعالیتها، بازخوردها و نواقص و نقاط قوت این مجموعه صحبت کردیم. مجموعه ای که به گفته وی توانست افراد زیادی را از پای ماهواره ها و مجموعه هایی همچون فاطما گل به شبکه خانگی بکشاند.
سید محمد هادی رضوی معتقد است مجموعه اش توانسته است تهاجم فرهنگی را در ماهواره ها ایجاد نماید و آنها به پخش سریال (حتی بدون گرفتن مجوز) در شبکه های خود بپردازند و این را موفقیتی در تولید آثار هنری می داند. وی ضمن قبول کردن برخی نقاط ضعف در این سریال، موضوعاتی همچون حجاب و نکات دیگر را با توجه به شرایط زمانی (تاریخی) مجموعه توجیه می کند و توضیحاتی درباره آثار دیگری که در دست کار دارد می دهد.

سید محمد هادی رضوی تهیه کنندگی اولین جشنواره مدافعین حرم را نیز به عهده دارد و درباره این کار ارزشی عنوان می کند اگر آرامشی نسبی بر جامعه حاکم است و هر دوشنبه مجموعه ای همچون شهرزاد را می بینیم در گرو رشادتهای بزرگمردانی در تاریخ کشور است که نباید از یادها خارج شود.

گفتگوی تفصیلی با سید محمد هادی رضوی تهیه کننده و سرمایه گذار سریال شهرزاد را با  فرهنگ نیوز در ادامه می توانید بخوانید. لازم به ذکر است که مصاحبه در دوبخش جداگانه ارائه خواهد شد:

 
* با نزدیک شدن به پخش قسمت آخر سریال شهرزاد، دلایل موفقیت آن را در چه می دانید؟
به نظر من اولین عامل موفقیت سریال شهرزاد لطف خداست، حتی اگر شما همه عوامل موفقیت یک کار را رعایت کنید اگر خدا نخواهد آن کار موفق نخواهد شد. در درجات بعدی کادر خوبی دورهم جمع شدند که توانستند داستانی که مردمدوست دارند بشنوند، را برای آنها بازتعریف کنند. مردم خارج از فضاهای سیاسی و دعواهای سیاسی و مشکلات زندگیشان دوست دارند داستانهای عاشقانه بشنوند. هرچند اگر در داستان عاشقانه تلخی وجود داشته باشد، آن تلخی به مذاقشان شیرین خواهد بود. شهرزاد مصیبت و تلخیهایی داشت اما در قالبی عاشقانه مطرح میشد و مردم این را دوست داشتند.
 
ما به شبکه های ماهواره ای تهاجم فرهنگی کردیم
 
من در مصاحبههای اولم میگفتم دارم کاری میکنم که جای فاطما گل را بگیریم و موفق شدیم و حداقل 2-3 ساعت در هفته مردم را از ماهواره دور کردیم و این موفقیت است. از سوی دیگر شبکه های ماهواره سریال شهرزاد را مجانی پخش می کنند و این یعنی ما تهاجم فرهنگی کردیم به آنها و کاری کردیم که آنها خلاف قانون کپیرایت و بدون اجازه ما سریال را پخش میکنند و داستان آنقدر محبوب بوده که برای جذب مخاطب این کار را میکنند.
 
عامل دیگر این بود که عوامل کار باهم کنار آمدند، شاید خیلی اختلافنظرها وجود داشت اما ما توانستیم مدیریت روابط داشته باشیم و برای شعور مخاطب ارزش قائل شدیم و توانستیم در عین اختلافسلیقه کار را جمع کنیم.
 
مطلب بعدی بازخورد موسیقیایی کار بود. قبل از انقلاب درجه فیلمسازی ما درجه خاصی بود که من در آن ورود ندارم و موردپسندم هم نیست و بااینکه کارهایی هم ساخته میشد اما در آنها بعضی عوامل جذابیت شیطانی وجود داشت در هر فیلمی اگر لحظات معاشقه آمیز و جنسی وجود داشته باشد جذابیتهای شیطانی دنیایی برای آن ایجاد میکند. اما شهرزاد بدون چنین صحنههایی دارای جذابیت بود. و این هنر است که بتوانی در جمهوری اسلامی فیلمی بسازی بدون صحنههایی که همه دنیا در فیلمهایشان دارند و درعینحال جذب مخاطب هم داشته باشی.
 
به نظر من در 35 سال گذشته شهرزاد یک اتفاق بینظیر بوده که ایرانیان خارج و داخل کشور متفقالقول از این اثر حمایت کردند و این برای ما مهم است. کمتر اثری اینگونه بوده که مردم بابت آن هر هفته هزینه کنند تا کار را ببینند. و دوشنبههای شهرزادی بین مردم مرسوم بشود و این یعنی شکستن امپراتوری رسانه بیگانه و اینکه ما توانایی ساخت چنین اثری در جمهوری اسلامی راداریم.
 
 
شبکه خانگی بهترین مسیر است
* چرا شهرزاد از صداوسیما پخش نشد؟ آیا تلاشی در این خصوص صورت گرفته بود؟
آقای فتحی خودشان گفتند که 8-9 سال پیش این فیلم را برای صداوسیما بردند، و من فکر میکنم صداوسیما یکسری معذوریتهایی دارد که ما در شبکه خانگی و رسانههای دیگر نداشتیم و ازآنجاکه صداوسیما رسانه ملی است و باید برخی موارد را رعایت کند ولی ما در شبکه خانگی میتوانستیم بازتر عمل کنیم که البته این بازتر عمل کردن به معنای رد کردن خطوط قرمز نیست. علاوه بر این بتوانیم با مخاطبین خارج از کشور هم ارتباط برقرار کنیم و از این طریق پول دربیاوریم. آثاری که از صداوسیما توزیع میشود تولیدی است و پولی از آن عاید صداوسیما نمیشود اما در این کار بخش خصوصی واردشده و میخواهد پولش را دربیاورد پس شبکه خانگی بهترین مسیر است.
 
* همانطور که اشاره کردید صداوسیما یکسری خطوط قرمزی دارد که در سینما و شبکههای خانگی وجود ندارد. اما با توجه به شناختی که از شخصیت و سابقه کاری شما داریم، توقع میرفت که ابعاد دینی و مذهبی کار بیشتر باشد. اما یکسری موارد از حجاب و نماز گرفته تا یکسری اشتباهات شرعی که در کار بود این انتظار را برآورده نکرد.
 
ببینید من قطعاً در حوزه نویسندگی و کارگردانی تخصصی ندارم، تخصص من این است که بتوانم کاری بکنم که مردم با جمهوری اسلامی و رسانههای آن آشتی ملی برقرار کنند و این باید در قالب جذب حداکثری ایجاد شود. من میتوانستیم هزینه برگزاری یک کنسرت را بدهم و درآمدی از آن برای من حاصل شود، که اتفاقاً درآمدش هم خیلی خوب است. اما بررسی کردم که چه داستانی میتواند عمومیت جامعه را در بربگیرد؟ چه کارگردانی میتواند این کار را انجام دهد؟ چه بازیگرهایی میتوانند این جذابیت را ایجاد کنند؟
 
 
دیدم بعضی مواقع به رعایت حجاب در این کار ایراد گرفتهاند
بههرحال باید بپذیریم که همه این عزیزان با من همعقیده نخواهند بود، اما توانستیم برندی مثل «شهرزاد» ارائه کنیم و همه مردم جذب آن شوند و از آن بهعنوان یک کار موفق یاد کنند. اگر من شخصیت کارگردان بودم قطعاً بعضی از این خطوط قرمز خیلی بیشتر رعایت میشد. اما در قرارداد این بود که من زیاد در جزئیات دخالت نکنم و هدفمان این بود که مخاطب را جذب کنیم. البته نه به هر قیمتی. دیدم بعضی مواقع به رعایت حجاب در این کار ایراد گرفتهاند، من یک سؤالی از شما دارم، همه ما آقای حاتمی کیا را بهعنوان یک سینماگر ارزشی میشناسیم، آیا شما فیلم «دعوت» ایشان را تماشا دیدهاید؟ ممکن است کسی که نگاه میکند بگوید حاتمی کیا چرا این فیلم را ساخته؟ یا فیلم «گزارش یک جشن» آقای حاتمی کیا. میبینیم که دغدغهای را میخواسته مطرح بکند و برای بیان آن باید چنین قالبی رعایت شود.
 
الآن شما میخواهید سال 1332 را برای مردم بیان کنید، آیا حجاب همه در آن زمان چادر بوده؟ قطعاً خیلیها بیحجاب بودند. آقای فتحی که سالها در صداوسیما کارکرده و آثار مختلفی ارائه کرده و در این کار هم هنرش را ارائه داده و توانسته با رعایت حداکثر خطوط قرمز مخاطب را جذب کند و فیلم هم واقعی جلوه دهد.
 
برای اولین بار در تاریخ سینمای کشور ما یک نقش منفی ارائه دادیم که مردم با او احساس خوبی داشتند
 
به من میگویند چرا صحنههای سیگار زیاد است. جالب است عرض کنم بسیاری از مخاطبین ما کسانی هستند که در سال 1333زندگی و آن زمان را درک کردهاند و در بازخوردها داریم که به خاطر ایجاد این حس نوستالژی از ما تشکر کردهاند. در آن زمان امکانات و تفریحات الآن نبوده تفریحات محدود بوده مثلاً اگر کسی اهل شرابخواری بوده باکسی که اهل مسجد بوده متفاوت بودند. مثلاً بزرگ آقا که نشان میدهیم فرد متدینی که نبوده خلافکار بوده و جالب است عرض کنم برای اولین بار در تاریخ سینمای کشور ما یک نقش منفی ارائه دادیم که مردم با او احساس خوبی داشتند، بزرگ آقایی که نقش منفی دارد ولی مردم با او ارتباط خوبی برقرار کردند، در سینمای ما وقتی میخواهند نقش منفی را نشان دهند آنقدر بد او را نمایش میدهند که تأثیرش هم از بین میرود، ولی ما میخواستیم طوری پردازش کنیم که نشان دهیم آن آدم بد جلوههای خوبی هم دارد طوری که برای مردم ملموس باشد.
 
 
اگر آقای رضوی کارگردان باشد باید همه با چادر باشند
 
شما قطعاً فیلم پدرخوانده را دیدهاید، چرا این فیلم جاودانه ماند؟ چون نشان میدهد یک پدرخواندهای در کنار همه قتل و غارتهایی که انجام میدهد، برای خانوادهاش ارزشهای خاصی قائل است مثلاً دخترش در ایتالیا وقتی با مردمی ارتباط برقرار میکند دستور قتلش را میدهد و این نشان میدهد که او در خانواده چارچوبهایی دارد. بزرگ آقا در زمان پهلوی هم مثل همان پدرخوانده است که با پول و قدرتش هزارتا کار میکند آیا این فرد در زمان پهلوی مشروب نمیخورد؟ سیگار نمیکشد؟ از المانهای تفریحی مردم در آن دوره سیگار بوده است. ما میخواهیم مسیر را واقعی نشان دهیم در آن زمان زنها کاباره داشتند و برهنه بودند، نمیتوانیم که چنین صحنههایی نشان دهیم، پس یک فضای حداقلی برای مردم باید ایجاد کنیم که باورپذیر باشد.
 
حرف شما درست است اگر آقای رضوی کارگردان باشد باید همه با چادر باشند ولی من این را سپردم به هنر آقای فتحی و بازخورد کاراینگونه است که حداقل 80 درصد مخاطبین ما راضیاند. این اثر کار آقای فتحی است و ما به کار ایشان احترام میگذاریم.
 
اما من قطعاً دنبال این مسیر هستم که کارهای ارزشی ارائه شود. ولی کار ارزشی وقتی ارائه میدهیم که اطمینانی برای مردم ایجاد کنیم. و من الآن جشنواره مدافعان حرم رادارم برگزار میکنم.
 
* آقای رضوی با شهرزاد برندی برای خود ایجاد کردند و حالا مردم را کشاندند به سمت جشنواره مدافعان حرم و این بازده بسیار خوبی در بردارد.
 
خیلی از هنرمندان و پولدارهای کشور ما جرأت این کارها را ندارند. نمیدانم چه اتفاقی افتاده در فضای مذهبیهای ما که وقتی میخواهید خود را روشنفکر نشان دهند از اعتقادهای خودشان عقب میروند. یکدفعه میبینند کاری مثل شهرزاد گرفته، خوب من سابقهام مشخص است.
 
من نامه عذرخواهی به حسین شریعتمداری نوشتم و در جامعه یک بازخوردی داشت، من اعتقادم را گفتم. کمتر کسی با این برندی که از شهرزاد میساخت اگر می خواست محبوبیتی کسب کند، حداقل در فضای جامعه میتوانست بازی دیگری هم انجام دهد. حالا شهرزاد را ساختیم و درست است که برخی مشکلات وجود دارد و برخی انتقادها به آن وارد است ولی همهچیز را که نمیشود صددرصدی داشت. 80 درصدش را توانستیم و کسب کردیم.
 
من باافتخار عرض میکنم خارج کشور که میروم برخی از ایرانیانی که واقعاً اعتقادی بهنظام هم ندارند وقتی میفهمند من سازنده شهرزاد هستم، دوست دارند با من عکس بگیرند. من در یک فروشگاه در آلمان داشتم خرید میکردم عزیزی گفت ایشان سازنده شهرزاد است و جالب است نزدیک 4-5 میلیون خرید ما و چندنفری که باهم بودیم را میگفت مجانی و مهمان من باشید. یعنی ما در جمهوری اسلامی کاری کردیم که مردم میتوانند با آن همزادپنداری کنند و این زیباست که ما بیاییم چهره رحمانی اسلام را نشان دهیم و من چهکاری میتوانست انجام دهم که نشان دهم در نظام پهلوی چه کسانی قدرت داشتند؟
 
 
 جشنواره مدافعین حرم برای چیست؟ آنکه شهرزاد نیست تا از طریق آن پول دربیاوریم
 
کودتای 28 مرداد را چه کسانی انجام دادند؟ حالا بپذیریم که نمیشود عقاید آقای رضوی را صد در صد در آن مسیر قرارداد. قطعاً اگر صد در صد عقاید من را میگذاشتند این جذابیت در شهزاد ایجاد نمیشد. قطعاً باید با یک درایتی وقتی میخواهید جذب مخاطب بکنید، عمل کنید. حتی اوایل پخش شهرزاد به این متهم شدم که این فیلم دارد در مسیری ضد رسانه ملی و ضد نظام حرکت میکند و بهمرور فهماندم که این فکر اشتباه است و نظام هم متوجه شد که کار قشنگی دارد ارائه میشود و بسیاری از مسئولین تماس داشتند و از بابت ساخت این کار تشکر کردند.
 
جشنواره مدافعین حرم برای چیست؟ آنکه شهرزاد نیست تا از طریق آن پول دربیاوریم. من با این جشنواره یکچیزی میخواستیم بگویم و آن اینکه اگر شهرزادی دارد تولید میشود، و اگر دوشنبه به دوشنبه به دست مردم میرسد، و اگر این هنرمندان در کنار هم میتوانند 9 ماه شهرزاد را ارائه بکنند، اگر مردم یک آرامش نسبی در جامعه دارند و شببهشب میتوانند در کنار هم جمع شوند و شهرزاد ببینند، مدیونی کار کسانی هستیم، مدیون خون افرادی هستیم. آیا این ارتباط در ظاهر بیربط را باهم برقرار کردن قشنگ نیست؟
 
متأسفانه وقتی به برخی از هنرمندان می گویی از مدافعان حرم حرف بزن می گویند برایمان بد می شود
 
جالب بعضی ها می گویند اینها می خواستند برای کار بعدی شان چیزی درست کنند و پروژه ای در نظام انجام دهند تا بتوانند کاری بعدیشان را انجام دهند. اشکال ندارد؛ هر قطاری که حرکت می کند سنگش را میخورد. اما همان فکرهای بدی که شما در حق رضوی می کنید اصلا درست است، ولی یک مطلب بگویم همین که آقای بازیگر، آقای هنرمند، آقای سیاستمدار داری دست تکان می دهی برای طرفدارانت در جامعه، این امنیت را چه کسی برای تو برقرار کرده؟
 
آقای رضوی که از بابت ساخت شهرزاد پول در آوردی و سفرهای داخلی و خارجی می روی، چه کسی این شرایط را برایت فراهم کرده؟ آقای رضوی که بچه 8 ماهت را بغل می کنی و لذت وجودت بچه ات را می بری کی این را آماده کرده؟ هزاران نفر از بچه 6 ماهه و 8 ماهه شان گذشتند. این را محکم و در حضور همه هنرمندان می گویم که خجالت می کشم بگویم به برخی از هنرمندان و سیاستمداران و بزرگان می گوییم درباره مدافعان حرم صحبت بکنید می گویند برای ما در میان مردم بد می شود.
 
 
* از لحاظ مالی و اینکه کپی رایت خیلی در کشور ما رعایت نمی شود، آیا آنقدر که فکر می کردید فروش داشتید؟
 
قطعا خیلی بیشتر از آنکه فکر می کردیم فروش داشتیم. یعنی ما موفقیتمان جوری بوده که انگیزه ایجاد کرد و من به شما قول میدهم که امسال حداقل یک تا دو کار در حد شهرزاد ارائه خواهم کرد که مردم با همین اشتیاق به سمت آن بیایند و ان شاالله به لطف خدا انجام شود
 
 تمامی هنرمندان لطفا مرد باشید و وقتی اشتباه می کنید هزینه اش را بپردازید
 
* یکسری اشتباهات تاریخی که در کار بود، مانند داستان آقای شریعتمداری که اشاره کردید و یا داستان ترور آقای مصدق، آیا اینها اشتباهات فیلمنامه ای بود؟
در هر کاری قطعا یک اشتباهاتی به وجود می آید و این اشتباهات عمدی نیست و سهوی است. اما ما باید یک فرهنگی به اسم عذرخواهی در جامعه داشته باشیم. حتی اگر کار بدی نسبت به کسی که فکر میکردیم در جامعه مقبولیت ندارد صورت گرفت ما باید عذرخواهی کنیم اگر آن کار بد را در حق یک آدم محبوب کردیم هم باید عذرخواهی کنیم و به نسبت خطایی که کردی باید عذرخواهی ات هم عمیق تر باشد. به عنوان مثال از کنار کسی رد می شوی دستت به او میخورد می گویی آقا عذرخواهی می کنم یک موقع یکی را هل می دهی و او در جوب می افتد باید بایستی و دستش را بگیری و خیلی عذرخواهی کنی، موقعی به واسطه حرکت شما طرف سرش می شکند شما باید او را به بیمارستان ببری و هزینه درمانش را هم بپردازی. بعضی اشتباهات هزینه دارد و باید مرد باشید و هزینه اش را هم بپردازید.
 
 تمامی هنرمندان لطفا مرد باشید و وقتی اشتباه می کنید هزینه اش را بپردازید. اگر به یک قومیتی بی احترامی می کنید عذرخواهی بکنید. اگر حالا این عکس حسین شریتمداری نبود و فلان آقا بود که طرفداران دیگری در جامعه داشت آیا بقیه می گفتند آقای رضوی عذرخواهی کردی یا نه؟ مثال میزنم مثلا اگر این عکس، عکس آقای عارف بود آیا اگر من از آقای عارف عذرخواهی می کردم مردم می گفتند چرا عذرخواهی کردی؟ خوب عکس عارف را سهوا در میان توده ای ها زده ایم و حالا باید عذرخواهی کنیم.
 
به لحاظ تاریخی بعضی اشتباهات انجام شده و در همان ابتدای کار ما اشاره کردیم که فیلم تاریخی نیست و در تیپ داستانی است و در داستان یک مقدار بالا و پایین هم میتوانی بکنی و چون مستند نیست کسی نمیتواند خیلی خرده بگیرد. اما درمورد فیلمی مثل معمای شاه که دارد تاریخ را روایت می کند حرف شما درست است ولی در یک داستان که حالا یک روایت سیاسی نیز در بر دارد زیاد به آن نمی توان خرده گرفت.
 
یک مطلبی هم در مورد مسائل مذهبی گفته بودند که آقای قباد آمد دست مادرزنش را ببوسد و آن خانم گفت دیگه محرم نامحرمیم. این را من مستند به شما عزیزان عرض می کنم و بسیاری از تهرانی های قدیم می دانند که وقتی کسی طلاق می گرفت به لحاظ سنتی (و نه از لحاظ شرعی) می گفتند بین داماد و مادرزن سابقش محرم و نامحرم رعایت شود و جالب است که در آن زمان بعضی وقت ها مادر بزرگ از نوه اش هم رو می گرفت یا خاله از خواهرزاده اش رو می گرفت. و در تهران قدیم این اشتباه نبوده و اتفاقا سنتی بوده که در خانواده های قدیمی که چادری بودند و یا عرق مذهبی داشتند این سنتها دیده می شده است. و این اشتباه فیلم نبوده بلکه روایت درستی از سنت مردم آن زمان بوده است.
 
 
مسأله قطع همکاری با پور عرب و جمشید هاشم پور صحت ندارد/برای لو دادن داستان شهرزاد توسط یکی از عوامل پیش خدا شکایت کردم
 
* اختلافات هرچند جزیی که بین عوامل کار دیده می شد مثل لو دادن آخر کار توسط یکی از بازیگران و گمانه زنی هایی که درمورد حذف آقای ابولفضل پور عرب از کار رخ داد، دلایل این اتفاقات چه بود؟
 
 ما افتخار می کنیم که آقای ابوالفضل پورعرب بعد از آن دوران بیماری با پروژه ما همکاری کرد و همچنین باعث افتخار است که بسیاری از هنرمندان با ما همکاری کردند، آقای جمشید هاشم پور برای اولین بود که در سریالی حضور پیدا میکردند و چقدر این افراد انسانهای شریف و مودب و متینی هستند. و مسئله قطع همکاری ایشان صحت ندارد. داستان اولیه آقای فتحی این نبوده و در آن تغییراتی ایجاد شده ولی اینطور نبوده که آقای پورعرب به خاطر این مسئله حذف شده باشد. و شما در سیزن 2 قطعا مشاهده خواهید کرد که نقش آدمها مشخص است پس قرار بوده این هنر پیشه نباشد و هنر پیشه دیگری باشد و پردازش ها جور دیگری است و آقای پورعرب که واقعا لذت بردم و من توفیق نداشتم از نزدیک در خدمتشان باشم ولی لذت بردم که توفیق همکاری با ایشان را داشتیم. و قطعا دوست نداریم قطع همکاری به خاطر یک اتفاقی رخ دهد.
 
 در زمینه لو دادن داستان برخی به من انتقاد می کنند که شما پس از لو دادن داستان گفتید این پایانی که مطرح شده اشتباه است، من نگفتم اشتباه است گفتم صبر کنید شاید اتفاق دیگری بیافتد. عزیزی به من گفت که اگر من می دانستم آخر داستان این است پول نمی دادم. من یک سوالی می کنم شما که کلا 30 قسمت 4000 تومانی در مجموع 120 هزار تومان هزینه کردید و وقتی آخر داستان لو رفت ناراحتید منی که میلیاردی هزینه کردم و یکی آمده آخر داستان را لو داده نباید ناراحت باشم؟ نباید به گونه ای مدیریت کنم که مردم تا آخر داستان را ببینند.ای کاش مردم خودشان را جای ما بگذارند.
 
شاید اولین بار بود که در پروژه ای شما می دیدید هنرمندان اعتراض نکردند که اینها پول ما را ندادند. خوب یکی از عوامل موفقیت همین خوش حسابی است حداقل اگر خوش حسابی نکردیم خیلی بد حسابی هم نکردیم. عزیزی که داستان را به نظر خودش لو داده حالا اینور و آنور بگوید من نگفتم وقتی صدایت را فلان خبرگزاری ضبط کرده کتمان آن عذر بدتر از گناه است. ما که از این خانم هنر پیشه شکایتی نکردیم. درحالی که معمول این بود که حداقل برخوردی با ایشان بشود. و این باعث می شود هیچ سرمایه گذاری اگر بداند هنر پیشه ها می خواهند اذیتش کنند در این کارها سرمایه گذاری نکند.
 
اما سوال من این است که آیا واقعا این توهین به شعور مخاطب نیست که بیست و چند قسمت دارد با تو همراهی می کند؟ آیا مردم نمی گویند اقا/خانم فلانی چقدر زرنگی کردی و همین نگاهی که مردم به او می کنند برای او کافی است؟ ما نه تماسی با این خانم گرفتیم و من شخصا حتی مصاحبه ای هم نکردم فقط پیش خدا گلایه کردم که این همه آدم از قبل شهرزاد نان خوردند و هرهفته بابت پخش آن برای نزدیک به 500-600 نفر آدم اشتغال ایجاد کردیم و برای تولید کار به مدت یک سال 400-500 نفر درگیر بودند. خانم/ آقای محترم یک کاری بکن که اگر قرار باشد پروژه ادامه دار شود سرمایه گذارهای دیگری رغبت کنند وارد این عرصه شوند.
 
 
* برای آینده کاری خودشان هم مشکل ایجاد می شود.
قطعا همین است و مطمئن باشید در آینده کاری این خانم تاثیر گذار خواهد بود. کسانی که بخواهند سرمایه گذاری کنند می گویند نه این خانم کار را لو می دهد. ببینید شخصیت آدمها زیر سوال می رود. اجازه دهید یک فضای اطمینانی ایجاد شود و یک قانون کپی رایت هم در دهان خودمان داشته باشیم. آقای بازیگر که در فلان پروژه شرکت می کنی تو باید امانتدار پروژه باشی، تو گاوصندوق آن پروژه  هستی و وقتی تو قانون کپی رایت را رعایت نکنی از بقیه چه توقعی داری؟
 
* بخش دوم شهرزاد چه زمانی استارت می خورد؟
آنطور که البته آقای امامی بیشتر در جریان هستند، سیزن 2 روند نگارش فیلمنامه را طی می کند تا کاری با کیفیت تر از شهرزاد 1 ارائه شود. و من به شما نوید دیگری بدهم که غیر از شهرزاد 2 ما در امسال کارهای خوبتری ارائه خواهیم کرد و بدون شک قطعا کارهای بعدی ما کارهای بهتر از شهرزاد 1 خواهد بود.

منبع: فرهنگ نیوز

نظر شما
پربیننده ها