به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، حمید رضا مهدیزاده در یادداشتی اختصاصی برای دفاع پرس نوشت: حمله وحشیانه و ناجوانمردانه تروریستها به خان طومان آن هم پس از توافق میان واشنگتن و مسکو بر سر رسیدن به آتش بس در حلب یک بار دیگر نشان داد که آمریکا در زیر دستکش مخملین مذاکره خود دستی آهنین از جنگ و خشونت و توحش پنهان نموده است.
هرچند که هنوز معیار مشخصی برای معرفی گروههای تروریستی وجود ندارد و با فشار عربستان و ترکیه شبه نظامیانی مانند احرار شام که تا گردن غرق در وحشیگری و جنایت بر علیه مردم مظلوم سوریه فرو رفته اند، در لیست معارضان میانه رو قرار دارند ولی برقراری فوری آتش بس به فرض محال اگر صورت گیرد حتمأ میتواند کمک بسیار شایانی به مردم بی پناه و مظلوم سوریه در راستای امداد رسانی پزشکی، دارویی و غذایی به ویژه برای ساکنان حلب، از جانب سازمان ملل متحد نماید.
مسأله لشکرکشی زمینی از سوی عربستان سعودی به سوریه البته با کمک اردوغان شاید در نگاه اول به نظر برساند که سلمان بن عبدالعزیز پس از اعزام پی در پی نیرو به بحرین و یمن و کشتار وحشیانه مردم بی گناه آن دوکشور، حسابی سرمست گشته که این بار هم تصمیم به قشون کشی به سوریه را گرفته است خارج از آنکه به لحاظ توان نظامی آل سعود به یک جوک نه چندان خنده دار شبیه باشد، تداعی کننده انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا برای آنانی است که سیاست را فقط از زاویه صفحات پر زرق و برق روزنامه ها و خبرگزاریهای داخلی و بین المللی معنا نمیکنند.
قضیه کاملأ روشن است جمهوری خواهان همیشه با شعار مشت آهنین و جنگ به جهت تأمین منافع آمریکا با استفاده و یا سوء استفاده از بحرانهای بین المللی به ویژه آنکه یک پای درگیری آمریکا باشد، توانستهاند در انتخابات به پیروزی برسند نظیر حادثه گروگانگیری در لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام که با پالسهای دریافتی از واشنگتن توسط بعضی از سیاستمداران داخلی که در گیر مذاکرات بودند نهایتأ باعث پیروزی ریگان بر جیمی کارتر گشت.
در همین ماجرای اخیر ورود تفنگداران آمریکایی به داخل آبهای سرزمینی کشور عزیزمان نیز به نقل از دبیر شورای عالی امنیت ملی آنان همچنان خواهان کش دار شدن ماجرا تا انتخابات بودند که با درایت مثال زدنی مسئولان تیرشان به سنگ خورد که البته منجر به اجرایی شدن برجام هم شد.
دموکراتها هم استراتژی راهبردیشان در انتخابات طرح شعارهایی است که تأمین منافع کلیدی آمریکا را به روشهای مسالمت آمیز همچون تحریم در تمامی ابعادش حتی شیوههای ناجوانمردانه و کثیفی چون قطع کمکهای دارویی و غذایی، منوط می سازد. به مانند وضعِ تحریمهای به قول خودشان فلج کننده ایران برای دستیابی به توافق اتمی با آمریکا در قالب پنج بعلاوه یک بود که هرچند با موافقت جانانه و شکوهمند مردم ایران در تحمل فشارهای وحشتناک اقتصادی چندان موفق نگشت ولی به قول معروف اگر برایشان آب نداشت، به نان بهره برداری از تبلیغات ریاست جهموری که رسیدند.
یعنی با استفاده از رسانههای قدرتمندشان همچون سی ان ان و نیویورک تایمز به افکار عمومی آمریکا القاء کردند که از طریق توافق اتمی با ایران جهان و به ویژه آمریکا امن تر شده و جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی بدون نیاز به جنگی هولناک، خرج میلیاردها دلار پول و کشته شدن ده ها هزار سرباز، گرفته شد. و البته تا حدود بسیار زیادی هم این سیاست جواب داده و نتایج نظر سنجیهای اخیر نیز حکایت از برتری محسوس کاندیداهای دموکرات به ویژه هیلاری کلینتون بر جمهوری خواهانی مانند ترامپ دیوانه و جنگ طلب را دارد.
بنابراین جمهوری خواهان چارهای ندارند جز اینکه بازی را به زمین سوریه کشانده و مانع از ایجاد آتش بس پایدار شوند که امکان بوجود آوردن صلحی مورد توافق همه گروها و جریانهای میانه رو در سوریه، به همراه دارد را فراهم می سازد.
طبیعی است که رژیم آل سعود هم در قضیه برجام و توافق پنج بعلاوه یک با جمهوری اسلامی ایران احساس حقارت شدید میکند و هم از ناحیه اوباما و دموکراتها به لحاظ اهمیت ندادن به خواستهایش و ترکیه نیز با این که از برجام منافع مالی زیادی نصیبش میشود ولی به لحاظ منطقهای اقتدار جمهوری اسلامی را در سطح جهانی خطری ماهوی برای امنیت خود به حساب میآورد و صد البته که تکلیف نخست وزیر زنجیری رژیم صهیونیستی هم در مخالفت گسترده با شخص اوباما در این میان از همگان روشن تر است.
در چنین فضای مبهمی امکان هر نوع حماقتی از ناحیه سعودیها با تحریکک جمهوری خواهان و ابر شرکتهای اسلحه سازی آمریکا که در هشت سال ریاست جمهوری اوباما نتوانستهاند به دلیل عدم شروع جنگ از ناحیه سران کاخ سفید، فروش چشمگیری داشته باشند وجود دارد.
به ویژه که امروز با گذشت سالیان دراز از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ارتش روسیه حتی با خروج بخشی از نیروهایش از خاک سوریه با اقتدار پشت مرزهای ترکیه به سر می برد و این امر به منزله زنگ خطری جدی برای اروپاییها و ناتو به حساب می آید.
البته رژیم صهیونیستی بیشتر از آنکه نگران ماشین جنگی روسها در منطقه باشد، دلهره دردناک حضور مقتدرانه مستشاری فرماندهان عالی رتبه نظامی جمهوری اسلامی و شیران سرافراز حزب الله لبنان را خصوصأ پشت نوار مرزی بلندیهای جولان، در خود احساس میکند و البته که قدرت نمایی مجاهدان سرافراز عراقی، افغانی، پاکستانی و نیروهای دلیر ارتش سوریه نیز میتواند در فردای ایجاد ثبات در سوریه، پتانسیلی محکم و قابل اتکا به دلیل آبدیدگی در عرصه نبرد میدانی در راستای مقاومت در برابر اشغالگری صهیونیسم را بوجود آورد.
مع الوصف باید چشم به روزهای آینده و حوادث گوار و ناگوار پیش رو دوخت و در این میان بازی سیاسی طرفهای درگیر در زمین سوریه با یکدیگر، خصوصأ دولت جمهوری اسلامی ایران و سران دموکرات کاخ سفید و نیز کنشها و واکنشهای رفتاری میان اوباما و پوتین و همچنین ادامه مقاومت قهرمانانه ارتش و نیروهای مردمی در حلب، لاذقیه، ریف دمشق و... که میتواند نقشی به سزا در ایجاد آتش بس فوری و رسیدن به صلح پایدار در سوریه را ایفا نماید و در غیر این صورت برقراری صلح در سوریه احتمالأ شاید به وقتی دیگر! موکول خواهد شد.