به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، ابراهیم الامین تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه و سردبیر روزنامه الاخبار لبنان در مقالهای نوشت: ادامه جنگ خاموش و فراگیر بین حزبالله لبنان با دشمن صهیونیستی دیگر در مشورت بین دولتهای مرکزی نظیر رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی دولتهای غربی منتهی نمیشود، بلکه تدریجاً در چارچوب همکاری عملی شامل برخی دولتها و سرویسهای اطلاعاتی عربی نیز میشود. متأسفانه برخی لبنانیها نیز از این داستان مستثنی نیستند.
در این جنگ موضوع منحصر به یک طرف نمیشود، یعنی طرفهایی که فرماندهان جهادی و مقاومت را تروریست میخوانند، بلکه به برنامه فشار گستردهای تبدیل شده که در راستای تخریب چهره عناصر باقی مانده و شهدای مقاومت و تسلیم کردن محیط اجتماعی پیرامون آنها دنبال میشود تا در زمینه مسائلی که در رابطه با آنها گفته شده با روش متفاوتی برخورد کنند، این حجم به صورت ویژه نشان دهنده نقش طرفهای حرفهای است که امکانات گستردهای را در اختیار دارند، اما چیزی خطرناکتر از دشمنی خود را مخفی نگاه میدارند، یعنی نفرتی که منتهی به تعصب کورکورانه میشود.
در این راستا سخنرانی سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان و پرداختن مفصل و به موضوع تصمیم آمریکا یا لیست آمریکایی جدید برای هدف قراردادن تعدادی از فرماندهان جهادی حزبالله یا صدور تحریمهای مالی و مصادره اموال آنها، بخشی از این موضوع بود. در همین راستا طرفهای مذکور از سالها پیش اقدام به نشر اکاذیب در رابطه با فرماندهان و شخصیتها و مسئولین و کادر حزبالله نمودند، به گونهای که هنگامی که دست آنها به ترور شخصی آنها نمیرسد، سعی دارند این افراد را ترور معنوی و شخصیتی کنند. در همین رابطه برخی سایتهای اینترنتی صهیونیستی و سرویسهای اطلاعاتی متخصص در این زمینه تمرکز ویژهای بر روی برادران و فرماندهان و مجاهدین مقاومت انجام داده و اتهاماتی را در ابعاد شخصی، اخلاقی مالی و رفتاری بر ضد آنها مطرح میکنند. ترور شخصیتی عناصر و فرماندهانی که سابقه گسترده فعالیتهای جهادی و جانفشانیها و دستاوردهای گستردهای را دارند، بعد از ناتوانی در ترور جسمی آنها نمونهای از این رفتار است.
شاید پرداختن مستقیم به موضوع در رابطه با یکی از مهمترین عناصری که در این عملیات هدف قرار گرفته بود، یعنی فرمانده جهادی مقاومت مصطفی بدرالدین جدیدترین این موضوعات باشد، کسی که نقش اساسی در مبارزه فراگیر خود با موساد رژیم صهیونیستی و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا عرسال 1982 تاکنون داشت. دشمن بدون توقف همواره به دنبال دستیابی به ذوالفقار بود. وی بلافاصله بعد از خروج از زندان دولت کویت فعالیتهای جهادی خود را در چندین سرویس امنیتی و نظامی حساس در مقاومت از سر گرفت. در همین راستا آمریکاییها و صهیونیستها نیز به تعقیب وی ادامه دادند تا بتوانند او را ترور کرده و از دستش خلاص شوند.
بعد از شهادت حاج عماد مغنیه، دشمن با تمامی زیرشاخههای عبری و عربی و غربی خود تلاش کرد این گونه وانمود کند که در برابر مشکل تازهای قرار گرفته است و هدف جدید آن همان کسی است که از سالها پیش در معرض هدف قرار داشته است. از سالها پیش هجمه مستقیم بر ضد بدرالدین از سر گرفته شد و روز به روز افزایش پیدا کرد. دشمن اسرائیلی وی را عامل انجام بزرگترین عملیات امنیتی مقاومت بر ضد شبکههای جاسوسی اسرائیل و آمریکا در لبنان و سوریه و مناطق دیگر میدانست و معتقد بود اقدامات وی باعث تخریب کامل شبکهها و بازداشت و توقیف دهها تن از مزدوران شده است.
از زمان آغاز بحران در سوریه، صفحه جدیدی در این عرصه باز شد. این صفحه شامل نقش فرماندهی بدرالدین در هدایت گروههای مقاومت مبارز در کنار ارتش سوریه در مناطق مختلف سوریه بود. وی عملیات امنیتی و نظامی را رهبری میکرد که تنها به دنبال به شکست کشاندن طرح و برنامههای دشمنان سنتی سوریه و مقاومت نبود، بلکه میخواست ضربات مستقیمی را به گروههای تکفیری وارد کند.
آنها در ادامه اتهام ترور رفیق حریری را بر ضد وی مطرح کرده و بزرگترین ماشین تبلیغاتی خود را بکار گرفتند تا به صورت رسمی در تمامی دنیا او را یک تروریست تحت تعقیب نشان دهند. آنها از طریق شاهدان دروغین معروف و نشستهای دادگاه بینالمللی که همگی آنها قرار بود محرمانه باشد، تلاش در این مسیر داشتند، شاهدانی که همواره خود را ناشناس معرفی میکردند گزارشها و روایتهایی را مطرح کردند که تنها در چارچوب اتهامزنی به بدرالدین در ماجرای قتل حریری منحصر نمیشد، بلکه سعی داشت او را فردی بی قانون و بی اخلاق معرفی کند. در این زمان سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز همین خط را دنبال میکردند و متأسفانه تیمی از لبنان که برخی از عناصر آن در مواضع رسمی و سیاسی دولت قرار داشتند نیزت پیرو این مسیر بودند.
آنها تمام تلاش خود را به کار گرفته بودند تا بدر الدین را ترور یا اسیر کنند، اما همواره در دستیابی به وی ناکام بودند. آنها با جدیت و پشتکار به شناسایی روشهای کاری و ابزارهای او پرداختند. آنها سعی کردند شبکههای فعال تحت رهبری وی برای مقابله با مزدوران رژیم صهیونیستی یا مبارزه با گروههای تکفیری در لبنان و سوریه و فراتر از این اقدامات را شناسایی و تعقیب کنند.
در برخی مناطق ماشین تبلیغاتی دشمن تنها به دنبال تخریب وجهه این عنصر مقاومت در میان افکار عمومی نبود، بلکه میخواست وی را به سمت چالش یا واکنشهای اشتباه بکشاند، چیزی که هیچ جایگاهی در دیدگاههای فرماندهان جهادی حزبالله از جمله بدر الدین ندارد و آنها با دیدن تمامی این تلاشها شاید غرق در خنده میشوند و هیچ واکنشی نسبت به این شایعات از خود نشان نداده و برنامه کاری آنها هرگز در اثر این مسائل تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
درست است که این مرد کاملاً به دور از رسانهها فعالیت میکرد و هیچ ارتباطی با رسانهها و دنیای مطبوعات نداشت، اما کسانی که با او کار میکردند، میدیدند که همواره میگفت: وظیفه من مبارزه با تمامی این پروژهها است، من هرگز فعالیتهایم در لبنان یا سوریه یا عرصههای دیگر را رها نمیکنم، مگر این که شهید شوم یا پرچم پیروزی را در دست بگیرم.