دلنوشته/احمد دواتگر

توهم و بی انصافی هم حد و مرزی دارد!!

مانده ام که در مقابل طعنه ها و توهین هایی که از سوی نمک ریزان مجالس شهدا این روزها می شنوم چه بگویم. طعنه هایی که قلب هر انسان با وجدانی را به درد می آورد وتنها می توانم بگویم توهم و بی انصافی هم حد و مرزی دارد!
کد خبر: ۸۲۶۱۳
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۳ - 15May 2016

توهم و بی انصافی هم حد و مرزی دارد!!

به گزارش دفاع پرس از مازندران، دلنوشته احمد دواتگر از آزادگان هشت سال دفاع مقدس مازندران به مناسبت شهادت 13 مدافع حرم لشکر 25 کربلا که در خان طومان سوریه به آسمان ها پر کشیدند، به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس مازندران ارسال شد که در ادامه می آید:

جنگ عراق علیه ایران که تمام شد یه عده افراد جنگ ندیده یعنی همانهایی که بوی باروت به مشامشان نیز نرسیده بود، می گفتند در سپاه بخور و به خواب است و...  راست می گفتند...

چون صحنه های واقعی جنگ را ندیده بودند و حتی از دیدن فیلم و سریال هایی که در رابطه با جنگ ساخته شده بود، و غالب صحنه هایش هم با واقعیت فاصله زیادی داشته است؛ نیز در هراس بودند تا نکند خدای ناکرده روح لطیف و رمانتیک آنها صدمه ای ببیند.

این در حالی بود که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حتی پس از جنگ نیز در کنار دیگر نیروهای مسلح، خصوصا قهرمانان ارتش جمهوری اسلامی ایران و عزیزان جابرکف نیروی انتظامی مشغول تامین امنیت در مناطق شرق و غرب این کشور بودند.

 وقتی جنگ در سوریه و عراق آغاز شد باز هم سپاه از این تهمت ها در امان نماند.

استنادشان در ابتدا این بود که سوریه و عراق چه ربطی به ما دارد؟ اما هیچ گاه از خودشان نپرسیدند آمریکا که هزاران کیلومتر از این مناطق فاصله دارد، به چه دلیل در این جنگ حضور یافته است؟

و چرا در افزایش این بحران نقش آفرینی می کند؟

 و یا نقشش در شکل گیری این بحران چیست؟

 و از آموزش به نیروهای تکفیری در این جنگ به دنبال چه هدفی می باشد؟

بدتر از همه اینکه این افراد به خودشان زحمت هم ندادند تا برای لحظاتی بنشینند و فکر کنند که چرا گفته

 می شود سوریه و عراق خط مقدم ما می باشد؟ و آیا ممکن است این گروه های از خدا بی خبر به سمت مرزهای ایران به نیت شکل دادن بحرانی عظیم حرکت نمایند؟

راست گفته اند که بچه های بی ادعای سپاه در حال بخور و به خواب هستند، چون هیچ گاه نمی توانند بفهمند که معنای تیر و ترکش خوردن در سوریه و یا عراق یعنی چه؟

می گویند موقع اعزام به سوریه به حساب خانواده هایشان پول های میلیونی واریز کروه و وقتی هم که شهید می شوند باز هم پول های میلیونی !!!!!!

اما بی انصاف ها حتی برای یک لحظه هم که شده، به خودشان اجازه ندادند تا زندگی کسانی که داوطلبانه به سوریه اعزام می شوند و یا آنهایی که به شهادت رسیده اند را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند شهید مدافع حرم که قبل از شهادتش چند مرحله ای به سوریه اعزام شده بود، در خانه اش یک کولر هم نداشته است تا خانواده محترمش در فصل تابستان و در اوج هوای شرجی و رطوبت بسیار بالا در شمال کشور اذیت نشوند.

خیلی جسارت می خواهد که فردی بگوید پول های میلیونی به حساب مدافعان حرم از زمین و هوا به حساب خانواده های این عزیزان سرازیر می شود اما دریغ از این که یک بار هم نشده فرصتی را برای خود فراهم نماید و از زندگی آنها و خانواده هایشان تحقیقی نماید .

اگر می دانست در میان شهدای مدافع حرم شهیدی داریم که مجرد بوده است و پدر پیرش با چند سر عائله در خانه ای که دیوارهای اتاقش در حسرت رنگ و یا کاغذ دیواری مانده است، در سن ۷۰ سالگی برای کسب روزی حلال صبح زود در میدان اصلی شهر رفته تا به عنوان یک کارگر ساده ساختمانی از سوی کارفرمایی به کار گرفته شده تا خرج خانواده اش را تامین نماید؟ چنین جسارتی به خود نمی داد که برای اثبات حرف هایش به دروغ متوسل شود. اگر چه یقین دارم برخی از همین افراد واقعیت ها را می دانند اما قلبهایشان مریض است و دست خودشان هم نیست!!!!!!!! ( امیدواریم که خداوند قلب های مریض آنها را شفا دهد.)

بدتر از همه آنکه اگر در میان این شهدا فردی هم پیدا شود که از تمکن مالی خوبی قبل از ورودش به سپاه برخوردار بوده باشد، از طعنه های نیش دار این افراد کج فهم در امان نخواهد بود.

 جالب است که بدانیم این افراد توهم پرست که کارشان فقط نق زدن است، خودشان را مفسر و تحلیل گر مسائل سیاسی و اقتصادی لقب داده اند، در حالی که نه از سیاست چیزی می فهمند و نه از اقتصاد!!!!!!!!

اما چند پیشنهاد به این افراد نامطلع، نق زن؛ بهانه گیر، ووووو نمی دانم چه و چه........ دارم :

خدایی برای یک بار هم که شده خودشان را برای دقایقی جای این عزیزان قرار دهند و ببینند جرات می کنند از اتاق خانه تا دم درشان برای جنگ در سوریه حرکت نمایند؟

آیا میتوانند از زن و بچه های خود دل بکنند و به سمت کشوری حرکت نمایند که نمی دانند چه سرنوشتی در انتظارشان می باشد؟

آیا می توانند تمام لذت های زندگی خود را بی خیال شده و فقط به نیت ایجاد آرامش و امنیت دیگر همنوعان خود در این جنگ حضور یابند؟ (( یا به قول خودشان برای پول اعزام شوند؟ ))

آیا می توانند این واقعیت را برای خود تفهیم نمایند، زمانی که خبر شهادتش را به خانواده اش می دهند، زن و فرزندانش چه حال و روزی خواهند داشت؟ و در آن لحظات سخت دختر کوچک شهید که بسیار هم بابایی می باشد؟ در غم از دست دادن پدرش که چندان هم متوجه این واقعه نیست؟ چه می کشد؟

 دختری که همچنان منتظر بازگشت جنازه مطهر بابای خود می باشد. آری همان دردانه بابا که قراره سال های بعد یه عده انسان های ازخدا بی خبر با طعنه هایشان نمک بر روی زخمشان ریخته و بگویند : ای بابا شما دیگه چه مشکلی دارید به شما که پول بیت المال، سهمیه دانشگاه؛ امکانات فراوان؛ و... می دهند، مانده ام که در مقابل طعنه ها و توهین هایی که از سوی نمک ریزان مجالس شهدا این روزها می شنوم چه بگویم.

 طعنه هایی که قلب هر انسان با وجدانی را به درد می آورد وتنها می توانم بگویم توهم و بی انصافی هم حد و مرزی دارد!!!!!!!!!!

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار