به گزارش دفاع پرس از زنجان، عملیات بیت المقدس به روایت جانشین فرمانده گردان، بعد از تثبیت مرحله دوم عملیات، نیروها برای بازسازی و سازماندهی مجدد به اهواز برگشتند تا خود را برای مرحلهی سوم عملیات آماده سازند که این بازسازی و سازماندهی یک هفته طول کشید. بعد از یک هفته اعلام شد که نیروها آماده باشند. فرماندهان گردانها و گروهانها برای مرحله سوم عملیات بیت المقدس توجیه شدند. دو گردان شهید چمران و شهید مطهری از نیروهای زنجان هم در این مرحله حضور داشتند و در تیپ 8 نجف اشرف سازماندهی شده بودند.
مرحله سوم عملیات بیتالمقدس حساسترین وسختترین مرحله بود و به خاطر روحیهی بالای نیروهای زنجان، مأموریت خطشکنی را به گردان شهید چمران واگذار کردند. فرماندهی گردان را در این مرحله شهید حمید باکری برعهده داشت.
با ابلاغ مأموریت، کلیهی گردانها به سمت منطقه عملیات در شمال خرمشهر حرکت کردند. شب کلیه گردانها در پشت خاکریز خودی نماز را اقامه کردند و آماده حرکت شدند. نیروها از خط خودی عبور کرده و به سمت میدان مین حرکت کردند. اولین گردان که باید خط را میشکست گردان شهید چمران بود و در پشت میدان مین موضع گرفت تا رمز عملیات اعلام شود. متوجه شدیم که تخریبچیها نتوانستند در بخشی از میدان مین معبر باز کنند. در همین زمان بود که یگانهای جانبی ما عملیات را آغاز کردند و دشمن متوجه عملیات رزمندگان اسلام شد. بارانی از گلولهی توپ و خمپاره و سلاحهای نیمه سنگین و سبک به طرف نیروهای ما سرازیر شد. چند صد متر با خاکریز دشمن فاصله داشتیم. اگر گردان ما سریعاً وارد عمل نمیشد گردانهای پشتسر و یگانهایی که در جناحین ما عمل کرده بودند آسیب میدیدند و لذا دستور پیشروی گردان صادرشد.
گروهان یکم وارد میدان مین شد، آتش دشمن بسیار شدید بود و پیشروی برای نیروها خیلی سخت شده بود، اینجا لازم بود که تعدادی از نیروها نهایت ایثار خود را نشان دهند تا این مشکل در این مرحله حل شود. تعدادی از برادران بسیجی با مین برخورد کرده مجروح و یا شهید شدند. در همین زمان تعدادی از نیروها بلند شدند و با صدای تکبیر و تیراندازی به سمت دشمن حرکت کردند و بقیهی نیروها هم از حرکت آنها روحیه گرفتند و با صدای تکبیر به سمت خاک ریز دشمن روانه شدند. دشمن با دیدن این صحنه مقاومت را بیفایده دید و فرار را بر قرار ترجیح داد. گردان ما توانست خط دشمن را بشکند و راه را برای گردانهای بعدی باز کند. درگیری و پیشروی تا صبح ادامه داشت و نزدیک اذان صبح بود که ما به خاکریز دو جدارهای که یک سمت آن به پل نو و سمت دیگرش به جاده اهواز خرمشهر وصل میشد، رسیدیم. با این حرکت سایر یگانها هم به اهداف خود رسیدند و خرمشهر به محاصرهی رزمندگان اسلام درآمد.
با روشن شدن هوا، نیروهای محاصره شدهی دشمن در خرمشهر و اطراف آن اقدام به پاتک سنگین علیه رزمندگان اسلام کردند تا محاصره را بشکنند بطوری که در بعضی جاها فاصلهی نیروهای ما با دشمن فقط عرض یک جاده بود. درگیری بین نیروهای خودی و دشمن تا بعدظهر ادامه داشت. در پاتک سنگین دشمن روی جاده اهواز - خرمشهر گردانهای زنجان حماسه آفریدند و با مقاومت مثال زدنی توانستند دشمن را در این منطقه وادار به تلفات سنگین نمایند و تعداد زیادی از نفرات دشمن را به اسارت خود درآورند.
وقتی که دشمن از پاتکهای متعدد خود نتیجه نگرفت در داخل شهر خرمشهر موضع گرفت. نیروها آماده شدند تا حمله به داخل خرمشهر را آغاز کنند. نیروها حال و هوای دیگری داشتند و همهی نیروها لحظه شماری میکردند که شهر خرمشهر را که ماهها در اشغال مزدوران بعثی بود را هرچه زودتر از لوث وجود عراقیها پاک کنند و خرمشهر را به آغوش میهن اسلامی برگردانند. روز سوم خرداد نزدیک ظهر، یگانهای خودی به سمت شهر حرکت کردند و با صدای تکبیر رزمندگان اسلام چنان لرزهای به اندام دشمن زبون افتاده بود که مقاومت را بیفایده دیده و فوج فوج به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. کلیهی تجهیزات و ادوات دشمن که بیشمار بود، به دست رزمندگان اسلام افتاد. با این پیروزی غیر قابل باور خداوند متعال نصرتش را شامل حال کسانی که فقط برای رضای او میجنگیدند کرد و در اینجا بود که حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و همهی کسانی که در خرمشهر میجنگیدند به چشم خود دیدند که "خرمشهر را خدا آزاد کرد."
این پیروزی و این افتخار و عزت نبود مگر به برکت عنایات خداوند متعال و خون مطهر شهدای گرانقدر این عملیات. درود خدا بر شهدا و ارواح طیبهی شهدای این عملیات غرورآفرین، یادشان گرامی باد.