گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- حسین نوری؛ زندگی روزمره، ما را از پرداختن به بسیاری از مسائل و تفکر من باب خیلی از موارد در عالم هستی و پیرامون خودمان بازداشته است، قرض و بدهکاری، اجاره نشینی و عیال باری، ازدواج و بیکاری همه از جمله مسائلی هستند که جلوی نگاه ما را به پیرامون گرفته اند. چه رسد به تفکر من باب اینکه حقیقت این عالم چیست؟ برای چه آفریده شده؟ به کجا رهسپار است؟ و گاه در لابلای جمعیت در حال گذر از خیابان و یا وقتی کیف یا کفشمان زیر درب بی آر تی گیر می کند و یا وقتی دندانپزشک در حال کشیدن دندان مان است به یاد می آوریم که راستی منجی ما کِی خواهد آمد؟ راستی چقدر ما با موعود فاصله گرفته ایم؟ و اینکه چقدر دردها و نگفته ها با ایشان داریم؛ اما چون آن موقع وقت مناسبی نیست به زمانی دیگر موکول می کنیم و دوباره برای مدت ها فراموش می کنیم.
در مساجد، تکایا و مجالس وعظ، روضه و مداحی همه اول دعایمان این است: " اللهم عجل لولیک الفرج" ولی کمتر کسی توجه می کند که این دعا را برای چه کسی می خواند؟ اکنون او کجاست؟ چه می کند؟ چرا که اگر به این موارد فکر کنیم دعاهایی که برای خودمان داریم را فراموش می کنیم پس بلافاصله برای خودمان دعا می کنیم و این بار وقتی می گوییم " خدایا هر چه مریض است شفا بده" مریض خود را متصور می شویم، حال او را مجسم می کنیم و تمامی دردهای او را ضمیمه ی دعا خود می کنیم و بلند می گوییم: "آمین".
گاهی در جلسه ی اخلاقی شرکت می کنیم و یا پای منبر عالمی وارسته می نشینیم و حسابی به فکر فرو می رویم که عجب! چقدر از امام خود غافل شده ایم! چقدر ایشان غریب هستند! "الغوث و الأمان"می گوییم، "المستغاثُ بک یا صاحب الزمان" می خوانیم؛ و این بار با حضور قلب با یاد ایشان بدون توجه به هیچ دعای دیگری می خواهیم دعا بخوانیم، این بار سخنران به جای اینکه دعای عجل لولیک بخواند می گوید: "خدا دیگر، ظهور امام عصر( عجل الله تعالی فرجه الشریف) را برسان" ولی قرار نبود که واعظ این دعا را بخواند، در این صورت که ... اگر همین هفته ایشان ظهور کنند چه؟ من تازه رفته ام خواستگاری و هنوز جواب نگرفته ام، قرار است برای دخترم خواستگاربیاید، شنبه قرار است که با یک شرکت خارجی معامله ای انجام دهم، تازه قرار شده از اول هفته ی بعد سرکارگر شوم، شنبه تودیع مدیر قبلی و معارفه ی من است، من که هنوز از آن گناه توبه نکرده ام و... نه... هنوز زود است... من کلی آرزوی دست نیافته دارم، کلی تجربه که باید کسب کنم، اصلا من میخواهم وقتی ایشان آمد به من افتخار کند و من هنوز آماده نیستم............ فلذا خیلی آرام می گوید "آمین".
با توجه به کارهای وا مانده از ما و عدم آمادگی ما و یا صریح تر اگر باشیم به خاطر "عدم خواست ما" فعلا بهتر است که ظهورشان به تاخیر بیافتد.
اما براستی قرار است موقع ظهور چه اتفاقی رخ دهد؟، براستی قرار است امام زمان(عج) چه کند؟ اگر قرار است که هفته ی دیگر من سرکارگر شوم؛ با ظهور حضرت چه اتفاقی می افتد؟ اگر هفته ی آینده زمان عروسی دو جوان باشد چه؟ اگر امام زمان(عج) بیایند تکلیف عروسی آنها چه می شود؟ براستی وقتی ظهور اتفاق می افتد... چه می شود؟
در روایات و احادیث آمده است که ایشان یک ظهور دارند و یک قیام. یعنی در وهله ی اول ایشان ظهور کرده و در کنار خانه ی کعبه ندای أنا المهدی سر می دهند و پس از مدتی -که مدت آن در روایات متفاوت است- ایشان اعلان قیام می کنند و پرچم برقراری عدل در جهان را به دست می گیرند.
آنچه امروز در تفکر ما جاخوش کرده است و نظر قطعی ما نسبت به مقوله ی ظهور است، اشتباه است! قرار نیست با ظهور ایشان همه ی کارها درهم آمیزد و مدیر میز خود را، جوان دختر مورد علاقه ی خود را، دختر دانشگاه مورد نظر خود را و مردم کار مورد پسند خودشان را از دست بدهند. این به دور از هدف ظهور ایشان است، خداوند در قرآن کریم می فرماید: " و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین"آیه 5 سوره مبارکه قصص. هدف ایشان برپایی عدالت است و برهم خوردن کارها و گرفتن علایق صحیح مردمان از آنها خلاف عدالت.
ایشان در وهله ی دوم ظهورشان قرار است قیام کنند آن هم نه علیه مردم بلکه علیه دولت ها و حکومت های فاسق و فاجر و ظالم و ایشان از مردم می خواهند تا به قسط و عدل رفتار کنند و حقوق مظلومان را بپردازند، این تفکر غلط است که ایشان همه را از دم تیغ خواهد گذراند، این خلاف آیات و روایات است؛ ایشان بخش اعظمی از وقت خود را صرف دعوت مردم به سوی حق و عدل خواهند کرد و بسیاری از مردمان هم دعوت ایشان را لبیک خواهند گفت و حتی در روایات آمده است که بسیاری از پیروان حضرت از دین مسیحیت به ایشان ملحق می شوند. تنها عده ای تحت حکومت طاغوت باقی می مانند و به روی ایشان شمشیر می کشند و امام هم چاره ای به جز جنگ نمی بینند.
فرض کنیم که این هفته ساعت 2 بعدازظهر جمعه، آقای حیاتی پشت تریبون خبر شبکه یک سیما بیاید و اعلام کند به خبری که هم اکنون به دست من رسیده؛ توجه کنید: «بالاخره انتظار به سر آمد؛ منجی عالم، یاور مظلومان، داد خواه مستضعفان، امام زمان(علیه السلام) ظهور کردند. ایشان هم اکنون در کنار خانه ی خدا کعبه مشغول طواف هستند، ایشان...».
تا به حال به این لحظه اندیشیده اید؟ آن لحظه سوای شور و شعف و هیجانی که در ما پدید خواهد آمد، چه باید کرد؟ فردای آن روز مدارس باز است؟ آیا کارگران باید بروند سرکار؟ جلسه ی نمایندگان مجلس تشکیل بشود؟ قرار بود که فردا به خواستگارش جواب بدهد، چه کند؟ کلاس های دانشگاه تشکیل خواهند شد؟ قرارداد چند ده میلیون تومانی را امضا کند؟
ایشان ظهور می کنند تا همه ی چیز را درجای خودش قرار دهند، پس چرا باید همه چیز تعطیل شود؟ فردای آن روز باید دانش آموزان به مدارس بروند، معلم ها امتحان بگیرند، کارگرها کار کنند، کارمندان به ادارات بروند و حتی اضافه کاری هم بمانند، خانواده ها برای خرید جهاز به بازار بروند و همه ی کارها باید روال طبیعی خودش را ادامه دهد. البته قطعا قلب ما و ذهن ما و همه ی حواس ما متوجه حضرت خواهد بود و آرزوی رفتن به ملاقات ایشان را داریم اما تا از کار مرخصی نگیریم تا از مدرسه اجازه نگیریم و تا رضایت پدر و مادر را جلب نکنیم، نمی توانیم به ملاقات ایشان برویم. ایشان می آیند که هر چیزی را سر جای خودش قرار دهند.
پس من در هر مقطعی از زندگی که باشم چرا نباید از عمق جان بخواهم که ایشان ظهور کنند؟ اگر دانشجو هستم چه بهتر؛ که در دوران ظهور ایشان درس بخوانم، اگر استاد دانشگاهم چه بهتر؛ که در دوران ظهور و قیام ایشان تدریس کنم، اگر زنی خانه دار هستم چه با فضیلت تر؛ که در دوران ظهور و حکومت ایشان خانه دار همسر و فرزندانم باشم.
نگاه ما به ظهور و حکومت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نیازمند تغییر و ترمیم است. بهتر است روزی پنج دقیقه با حضرتش خلوت کنیم برای ایشان از مشکلات مان بگوییم و در آخر، ظهورشان را طلب کنیم، و چه خوب است که ما عاشق شویم... تا هنگامه ی ظهور لحظه ی وصال عاشق و معشوق باشد.