به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سالروز فتح خرمشهر؛ روز آزادی، روز پیروزی، روز زندگی زیر پرچم حق و لوای اسلام و سایه ولایت فقیه است. استکبار جهانی، مزدوران و گردن کشان تاریخ، خاطره تلخ شکست خود و پیروزی ایران علیه باطل را در سالروز فتح خرمشهر مرور میکنند. امروز جوانان سرافراز، با اراده و افتخارآفرین میهن، برگهای تاریخ با شکوه پدرانشان را ورق میزنند و با افتخار به این شکوهِ تاریخی، از اوج ایثار و میهن دوستی در خرداد 61 حرف میزنند.
روزی که خرمشهر پیروز شد و مثل همیشه ایرانی، غیرت خود را به جهانیان ثابت کرد و نشان داد که در برابر تجاوز، خاموش نایستاده است؛ به ویژه جوانان که با دیدن فتنهانگیزیهای غرب و شرق علیه میهن خود، چون همیشه هوشیار به پا خاستند و با مشت های گره کرده شعار می دادند: «ای رهبر آزاده، آماده ایم آماده».
به این مناسبت خبرگزاری دفاع مقدس مکالمات بی سیم شهید خرازی و احمد کاظمی با سردار رشید در لحظه آزادی خرمشهر را منتشر کرد.
متن مکالمات به شرح زیر است:
حسین حسین رشید: حسین جان ببین، ببین، شما الان داخل خود شهرید؟
رشید رشید حسین: چی؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟
حسین جان: شما، شما رو میگم خودتون، کجائید الان داخل شهرید؟
رشید رشید حسین: ببین رشید جان ما داریم میریم جلو شما با احمد کاظمی هماهنگ کنید مفهومه؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟
احمد احمد رشید: احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنند و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید شما کجائید الان؟
رشید رشید احمد: آقا جان، ما داخل خود شهریم، و اینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن مفهوم شد!!!
احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل میشه! دوباره بگو؟ چی گفتی؟
رشید رشید احمد: رشید با اون یکی دستگاه صحبت کن مفهوم شد؟
باشه احمد همین الان... همی الان.
رشید رشید احمد: آقا ما تو شهریم بهش بگو، به محسن بگو ما تو شهریم، ما تو شهریم و پنج شش هزار نفرم اومدن پناهنده شدن، ما تو شهریم، ما داریم اونارو تخلیه میکنیم، ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن!!!
رشید رشید احمد: رشید جان مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: قابل فهم نبود! شما کجائید احمد؟!! ببین اگه یه پستی در مسیر راه صدای شمارو رله کنه من صداتونو متوجه میشم و به محسن پیامتونو میگم، به محسن پیامتونو میگم...
رشید رشید احمد: رشید جان میگم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن، مفهوم شد؟
احمد جان! بله بله من فهمیدم چی گفتید میگید من تو شهرم و کلیه نیروها پناهنده شدن!! ببین برادر احمد مراعاتم کنید چوبی، چیزی نخوریدا.
رشید رشید: بابا نترس، نترس الان بیش از شش هزار نفر به ما پناهنده شدن، بیش از شش هزار نفر، مفهوم شد رشید جان؟
احمد جان: چقد؟ نفهمیدم دوباره بگو چند هزار نفر؟
رشید: بابا گفتم بیش از شش هزار نفر شش هزار نفر مفهوم شد؟ و دارن هی زیاد میشن. مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: بیش از شش هزار نفر؟ بله؟ خدا اجرت بده مفهوم شد بله فهمیدم.
رشید رشید احمد: رشید جان بله بله تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود، تظاهرات بود، و کلیه اسرا یا حسین میگفتند والله اکبر و تسلیم میشدن. خوب مفهوم شد؟
احمد جان: این یه قسمت حرفت نامفهوم بود دوباره تکرار کن؟
رشید رشید احمد: میگم تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود و کلیه اسرای عراقی الله اکبر و یا حسین میگفتنو تسلیم میشدن.
احمد احمد رشید: بله بله، مام اینجا فهمیدیم تشکر آقا الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر همه چیو فهمیدیم.
رشید رشید احمد: رشید جان خداوند خرمشهرو آزادش کرد. آزادش کرد....
احمد پیام تو کاملا دریافت شد به امید پیروزی واقعی بر استکبار جهانی.