به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، به نقل از شبکه «الوحدة»، هنگامی که آمریکا اعلام کرد قصد آزادسازی الرقه از کنترل داعش را دارد و در این زمینه از نیروهای کُرد استفاده کرد، سوالهای بسیاری درباره سازگاری ابزارها با جدیت آمریکا در ماموریت آزادسازی الرقه مطرح شد. با وجود این عبارتهایی که توسط مقامهای آمریکا بهکار گرفته شد با اوضاع سازگاری ندارد. زیرا این اقدام آمریکا یک دشمن را جایگزین دشمن دیگر در رقه میکند. چرا که آزادی واقعی تنها به وسیله ارتش سوریه و همپیمانان آن صورت میگیرد؛ همانطوری که در تدمر رخ داد. از این رو میتوان ماموریت آمریکا در رقه را جنگ علیه این شهر و نه تلاش برای آزادی آن قلمداد کرد.
پس از این مساله به اصل موضوع توجه می شود و روند عملیاتی که آمریکا در رقه آن را دنبال می کند، بررسی میشود. این سوال مطرح می شود که آیا این عملیات به خروج واقعی داعش از رقه و جایگزین شدن کردها با نظارت آمریکا در این شهر منجر خواهد شد؟ چرا آمریکا برای جایگزین کردن تلاش میکند و سابقه رفتار آمریکا در این مساله با توجه به اینکه خود آمریکا بهوجود آورنده داعش است و با وجود همه ادعا با ریشهکن کردن این گروه مخالف است، چیست؟
چهار مساله اساسی نشان دهنده طرح آمریکا در الرقه است. این مسائل عبارتند از:
1: مساله نخست مربوط به هدف آشکار آمریکا است که تلاش میکند داعش را زیر فشار قرار دهد تا به سمت شمال و بهویژه حلب عقبنشینی کند تا اقدامهای لازم را در پیش گیرد و از ورود ارتش سوریه که خود را برای نبرد حلب آماده میکند به این شهر جلوگیری کند. زیرا اگر این شهر به دست دولت قانونی سوریه آزاد شود سرنوشت جنگ سوریه مشخص خواهد شد و امور در مسیری پیش میرود که دیگر آمریکا هیچ برگ برندهای در اختیار ندارد تا در مذاکرات آینده در راستای تحکیم منافع خود در سوریه از آن استفاده کند.
2: دوم اینکه این اقدام به رویکرد جدی بودن طرح تجزیه و فدرالی شدن سوریه مربوط میشود که آمریکا و روسیه درباره آن صحبت کردهاند. در این مساله آمریکا همزمان به دو هدف دست خواهد یافت. در یک طرف به رویاهای کردها برای برپایی دولت خودمختار و رسیدن به استقلال جامه عمل پوشیده میشود. در نتیجه، این اقدام باعث میشود کردها زیر فرمان آمریکا در آیند و برپایه خواسته های واشنگتن عمل کنند.
هدف دوم هم مربوط به دولت سوریه است که در نتیجه این مساله در موضوع حساسی به نام همگرایی کشور و قدرت مرکزی زیر فشار قرار خواهد گرفت.
3: سوم مربوط به میدان های نبرد سوریه است. بهطوری که در این صورت آمریکا در جایگاه تحریک کننده قرار میگیرد و سبب می شود تا دولت سوریه برای کاهش قدرت مانور آمریکا به سوی الرقه پیشروی کند. در این مساله 2 زیان برای دولت سوریه و در راستای منافع آمریکا نهفته است.
نخستین مساله منفی برای دولت سوریه آن است که احتمال دارد که ارتش سوریه برای گشایش جبهه الرقه آمادگی نداشته باشد. این به مفهوم آن است که ارتش مجبور به تن دادن به نبردی مجبور میشود که به اندازه کافی آمادگی ندارد. در نتیجه در اینصورت فرصت نبرد حلب را از دست میدهد و احتمال دارد دستاورد آن در تدمر هم تهدید و در رقه هم شکست بخورد و یا اینکه رو به فرسایش رود.
دوم اینکه احتمال دارد میان ارتش سوریه و همپیمانان آن و نیروهای کرد درگیری رخ دهد و این مساله سبب خواهد شد که در پایان کردها به آغوش آمریکا برگردند و با دولت مرکزی دمشق سر دشمنی داشته باشند. این اقدام در خدمت منافع آمریکا است تا زمینه را برای تجزیه سوریه و جلوگیری از همگرایی آن فراهم کند.
4: چهارم اینکه میتوان گفت آمریکا قصد دارد ترکیه را زیر فشار قرار دهد تا با درخواست های آمریکا درباره داعش و کردها نرمتر رفتار کند و منافع آمریکا را در این زمینه در نظر داشته باشد.
اکنون کسی که تحولات میدان های نبرد سوریه را پیگیری کند در می یابد که طوفان های تروریستی که در این میدان از شمال الرقه تا اعزار و عفرین میوزد، بیشتر در جهت منافع آمریکا است. در اینجا به چند مورد اشاره می شود.
پیشروی داعش به سوی مارع و اعزاز و به کنترل در آوردن این مناطق و بیرون راندن جبهه النصره، دیگر گروههای تروریستی و شهروندان از این مناطق تاکنون دستاوردی برای داعش است که در خدمت منافع آمریکا است. این مساله حضور داعش را در شمال حلب تقویت خواهد کرد و آمریکا به اطمینان بیشتری دست می یابد که نبرد حلب برای ارتش سوریه سختتر و پیچیدهتر خواهد شد.
تحرک نظامی ترکیه به سوی عفرین پس از افزایش نگرانیهای آن از تحرک کردها، این کشور را وادار کرد نیروهای نظامی خود را بهطور مستقیم به داخل سوریه وارد کند و بر مرزهایی با عمق 700 کیلومتری تمرکز کند. ترکیه خواسته است با این اقدام سه پیام به آمریکا، کردها و سوریه بفرستد.
ترکیه با این اقدام از حمایت آمریکا از کردها اعتراض می کند. این اعتراض به حدی رسید که «چاووش اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه آمریکا را به دو رویی و نفاق متهم کرد. همچنین ترکیه با این اقدام خواسته است به کردها بگوید که با رویاهای آن در سوریه همسو نیست و به آنان اجازه نخواهد داد منطقه عفرین در غرب مناطق کردنشین را به کوبانی متصل کنند. همچنین ترکیه خواسته است به دولت سوریه این پیام را برساند که آنچه در شمال سوریه رخ می دهد بخشی از امنیت ملی ترکیه است و در اینباره جدی است. این رفتار ترکیه با وجود تناقض ظاهری آن با موضع آمریکا اما بازهم در پایان در خدمت منافع واشنگتن است. زیرا مسائل را پیچیدهتر می کند و در خدمت اندیشه جنگ فرسایشی است که آمریکا در سوریه آن را به کار گرفته است.
بغرنج کردن وضعیت کردها، ناآرام کردن اوضاع و ترساندن از موضعگیری همراه با احساس ناتوانی و خطرهای که از پیشروی در ماموریت ورود به رقه به بار میآید. این مساله کردها را در موضع سختی قرار خواهد داد. اگر کردها به دقت موضعگیریها را ارزیابی کنند آنان به این مساله پی میبرند که امکان عملی کردن این ماموریت را ندارند؛ زیرا یک هزار سرباز و افسر آمریکایی آماده شدهاند بهطور آشکار شعار حمایت از یگانهای کرد را بر سینه بزنند؛ اما هرگز در کنار آنان نخواهند جنگید.
بلکه در پشت خطها خواهند ایستاد؛ زیرا آمریکا آماده نیست که از تابوت قربانیان خود در نبرد الرقه استقبال کند. همچنین واشنگتن قصد پایان نبرد را ندارد. همچنین مزاج عمومی در رقه آمادگی این را ندارد که شهرشان توسط کردها اشغال شود و یک اشغالگر خارج و گروه دیگری جایگزین آن شوند. کردها هم به این مساله پی بردهاند و گفتهاند در الرقه حکومت نخواهند کرد.
بلکه امور این شهر را به ساکنان شهر واگذار خواهند کرد. این موضعگیری دارای پیامهای آشکاری است. بر این پایه آنچه درباره نبرد آزادسازی رقه گفته میشود مانوری بیش نیست که هدف از آن انتقال داعش از یک مکان به مکان دیگری است که آمریکا در طرحهای خود به آن نیاز دارد. هدف از این اقدام خدمت به طرح شومی است که آمریکا می خواهد از راهبرد آن به جنگ فرسایشی دامن زند و ارتش سوریه را زمینگیر کند و در مسیر پیشرویها و پیروزیهای آن سنگاندازی کند؛ تا دیگر ارتش سوریه دست برتر را نداشته باشد.
همچنین این اقدام بهانهای برای به تعویق انداختن گفتوگوهای صلح سوریه است. زیرا آمریکا برای پیش بردن روند سیاسی به سود خود برگ برندهای در اختیار ندارد. اما ارتش سوریه در رویارویی با این طرح شوم به راه خود در دفاع از کشور ادامه خواهد داد. ارتش عربی سوریه و همپیمانان آن در محور مقاومت، راهبردهایی را وضع کرده اند که با تحولات جدید هماهنگ است. این راهبرد بر سه اصل استوار است. نخست رصد هرگونه حمله از طرف دشمنان و گروه های تروریستی به پایگاه های خود و به شکست کشاندن آن. حمله پیشتازانه کارامد به هر نیروی هجومی که دشمن برای آن آماده میشود و گسترش میدانهای امنیتی در شهرها و مناطق نظامی در حد توان و تلاش برای رهایی از افتادن در دام ها. راهبرد ارتش سوریه به موفقیت هایی دست یافته که نشان می دهد طرح های آمریکا در رقه تحقق نخواهد یافت.