به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، محمد بدرلو شاعر کشورمان درباره جانبازان شعری سروده است؛ که در زیر میخوانید.
* اتل متل یه جانباز
اتل متل یه بابا - که اسم اون احمده
نمره جانبازیهاش - هفتاد و پنج در صده
اون که دلاوریهاش - تو جبهه غوغا کرده
حالا بیاین ببینین - کلکسیون درده
اون که تو میدون مین - هزار تا معبر زده
حالا توی رختخواب - افتاده حالش بده!
بابام یادگاری از - خون و جنگ و آتیشه
با یاد اون زمونا - ذره ذره آب میشه
آهای آهای گوش کنید - درد دل بابا رو
می خواد بگه چه جوری - کشتند بچهها رو
هیچ میدونی یعنی چه - زخمیها رو بیاری
یکی یکی و با زور - تو آمبولانس بذاری
درست جلوی چشمات - همینطوری که میره
با شلیک مستقیم - ماشین الو بگیره
همینجوری که می گفت - چشماشو به دیوار دوخت
انگار با این خاطره - بابام الو گرفت، سوخت
گفتن این خاطره - بد جوری میسوزوندش
با بغض و ناله میگفت - کاشکی که پر نبودش
آی قصه قصه قصه - نون و پنیر و پسه
هیچ تا حالا شنیدی - تانکها بشن قناصه؟
میدونی بعضی وقتا - تانکا قناصه بودن
تا سری رو میدیدند - اون سرو می پرندون
سه راه شهادت کجاست؟ - میدونی دوشکا چیه؟
میدونی تانک چیه؟ - یا آر. پی. جی زن کیه؟
آر. پی. جی زن بلند شد - "و ما رمیت" رو خوند
تانک اونو، زودتر زدش - یه جفت پوتین ازش موند
یه بچه بسیجی - اونور میدون مین
زیر شنیهای تانک - له شده بود رو زمین
خودم تو دیدهبانی - با دوربین قرارگاه
رفیقمو میدیدم - تو گودی قتلگاه
آر. پی. جی تو سرش خورد - سرش که از تن پرید
خودم دیدم چند قدم - بدون سر می دوید
هیچ میدونی یه گردان - که اسمش الحدیده
هنوز که هنوزه - گم شده ناپدیده
اتل متل توتوله - چشم تو چشم گلوله
اگر پاهات نلرزید - نترسیدی، قبوله
دیدم که یک بسیجی - نلرزید اصلاً پاهش
جلو گلوله واستاد - زل زده بود تو چشاش
گلوله هم اومد و - از دو چشم مردونه
گذشت و یک بوسه زد - بوسه ای عاشقونه
عاشقی یعنی این که - چشمهایی که تا دیروز
هزار تا مشتری داشت - چندش میاره امروز
اما غمی نداره - چون عاشق خداشه
به جای مردم، خدا - مشتری چشاشه
یه شب کنار سنگر - زیر سقف آسمون
میای پیش رفیقت - تو اون گلوله بارون
با اینکه زخمی شده - برات خالی می بنده
میگه من که چیزم نیست - درد میکشه می خنده
چفیه رو ور می داری - زخم اونو می بندی
با چشمای پر از اشک - تو هم به اون می خندی
انگاری که، می دونی - دیگه داره می پره
دلت می گه که گلچین - داره اونو می بره
زل می زنی تو چشماش - با سوز و آه و با شرم
بهش میگی داداش جون - فدات بشم، دمت گرم
میزنی زیر گریه - اونم تو آغوشته
تو حلقه دستاته - سرش روی دوشته
چون اجل معلق - یه دفعه یک خمپاره
هزار تا بذر ترکش - توی تنش میکاره
یهو جلو چشماتو - شره خون می گیره
برادر صیغه ایت - تو بغلت می میره
هیچ میدونی چه جوری - یواش یواش و کم کم
راوی یک خبرشی - یک خبر پر از غم؟
به همسر رفیقت - که صاحب پسر شد
بری بگی که بچه - یتیم و بی پدر شد
اول میگی نترسین - پاهاش گلوله خورده
چند روز بستریه - زخمی شده، نمرده
زل میزنه تو چشمات - قبلتو می سوزونه
یتیمی بچه شو - از تو چشات می خونه
درست سال شصت و دو - لحظه تحویل سال
رفته بودیم تو سنگر - رفته بودیم عشق و حال
تو اون شلوغ پلوغی - همه چشا رو بستیم
دستها توی دست هم - دوره سفره نشستیم
مقلب القوب رو - با همدیگه که خوندیم
زورکی نقل نبات - تو کام هم چپوندیم
همدیگر و بوسیدیم - قربون هم رفتیم
بعدش برا همدیگه - جشن پتو گرفتیم
علی بود و عقیلی - من بودم و مرتضی
سید بود اباالفضل - امیر حسین و رضا
حالا از اون بچه ها - فقط مرتضی مونده
همون که گاز خردل - صورتشو سوزونده
آهای آهای بچه ها - مگه قرار نذاشتیم
همیشه با هم باشیم - نداشتیما، نداشتیم
بیاین واسه مرتضی - که شیمیایی شده
جشن پتو بگیریم - خیلی هوایی شده
می سوزه و می خنده - خیلی خیلی آرومه
به من میگه داداش جون - کار منم تمومه
مرتضی منم ببر - یا نرو، پیشم بمون
میزنه تو صورتش - داد می زنه مامان جون!
مامان میاد و دست - بابا جونو میگیره
بابام با این خاطرات - روزی یه بار میمیره
فقط خاطره نیست که - قلب او نو سوزونده
مصلحت بعضی ها - پشت او نو شکونده
برا بعضی آدما - بنده های آب و نون
قبول کنین به خدا - بابام شده نردبون
همونهایی که راه - دزدی رو خوب می دونن
ما خون دادیم و اونها - عین زالو می مونن
دشمنای انقلاب - ترسوهای بی پدر
آهای غنیمت خورا - هش بابا، یواش تر
ای که به این انقلاب - چسبیدی عین کنه
خط و نشون می کشی - النگوهات نشکنه
فکر نکن علی رو - ماها تنها می ذاریم
ما اهل کوفه نیستیم - دخلتونو میاریم