گروه بینالملل دفاع پرس- امیر حمزهنژاد: "ترامپ بهتر است یا کلینتون" این سؤالی است که با هر چه داغتر شدن رقابت ریاست جمهوری آمریکا ممکن است در ذهن هر کسی متبادر شود. رسانههای داخلی کشورمان نیز ضمن پوششدهی اخبار رقابت این دو نامزد آمریکایی گمانهزنیهایی نیز در مورد روش و منش سیاسی این دو کاندیدای مطرح آمریکایی ارائه میدهند و در صدد پاسخگویی به این سئوال هستند.
البته بررسی این موضوع با توجه به اینکه کشورمان در حوزههای مختلف با آمریکا درگیر است نیز میتواند مفید فایده باشد. ترامپ که خود را یک آنارشیسم فاشیست تا به امروز معرفی کرده، شخصیت جنجالی از خود به نمایش گذاشته است.
موضعگیریهای دیوانهوار وی تا جایی پیش رفته که برخی بیان داشتهاند که وی شخصیت ریاست جمهوری ندارد، اما به هر حال او محبوب عده خاصی از مردم آمریکاست. از سوی دیگر ترامپ تاجری است که بسیاری میگویند اهل معامله است و به این جهت حضور وی را مثبت قلمداد میکنند؛ چراکه گفته میشود همیشه با یک تاجر میتوان کنار آمد، اما از سوی دیگر شخصیت دیوانهای که وی از خود به نمایش گذاشته منافات زیادی با یک تاجر دارد که تنها بر اساس سود و زیان خود تصمیمگیری میکند.
ترامپ حتی نماینده مجلس نمایندگان آمریکا هم نبوده، به تبع آن سناتور هم نبوده، فرماندار هم نبوده است اگر او پیروز شود یعنی رئیس جمهور آمریکا کسی شده است که اساس سیستم انتخاباتی آمریکا را قبول ندارد. منتقد جدی تفکرات لیبرالیستی حقوق اقلیتهاست. او حتی سوپر دلیگیتهایی را که قرار است در ماه آینده به او رای بدهند قبول ندارد! از این رو شخصیت ترامپ دارای پیچیدگی خاصی است که وی را به فردی غیرقابل اعتماد بدل میسازد. البته هر چه وجه دیوانهوار وی کمتر میشود آرای بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
از سوی دیگر هیلاری کلینتون زنی است که سخت امتیاز میدهد و به سیاستمدار سرسخت معروف است. از همین رو بوده که وی از کابینه باراک اوباما که زمانی وزیر خارجه دولت او بود جدا شد. کلینتون رابطه بسیار خوبی با تلآویو دارد و از طرف دیگر با اعراب نیز رابطه مناسبی دارد و حتی در یکی از آخرین جدالهای لفظی ترامپ و کلینتون ترامپ وی را متهم به باج گرفتن از عربستان کرده و او را نامزد عربها در آمریکا اعلام کرده است.
برخی از کارشناسان حدس میزنند که با روی کار آمدن کلینتون که تا به اینجای کار در نظرسنجیها بیشتر از ترامپ آرا را به خود اختصاص داده، ممکن است محمد بن نایف جایگزین سلمان در عربستان شود و تغییرات اساسی در نظم غرب آسیا بوجود آید.
این گمانهزنیهایی است که در خصوص دو نامزد مطرح ریاست جمهوری آمریکا ابراز میشود. اما سؤال اساسی دیگر این است که با تغییر رؤسای جمهور آمریکا سیاستهای کلان این کشور تغییر خواهند کرد؟ بر اساس تجربهای که از سیاست آمریکا در چند دهه گذشته به دست آمده میتوان به خوبی حدس زد که رئیس جمهورهای آمریکا بیشتر اجراکننده این سیاستها هستند تا اینکه بر روی آن تاثیرات عمدهای بگذارند.
نکته دیگر این است که روسای جمهور آمریکا طی چند دهه اخیر سیاستمدار نبودهاند. بیشتر بهطور سمبلیک عهده دار امور سیاست خارجی و داخلی بودهاند.
از 200 سال گذشته کشورهای آمریکا و انگلیس همراه با صهیونیزم بینالملل گامهای بلندی در راستای فرسایش قدرتهای شرق و غرب و افزایش قدرت و نفوذ و سلطه جهانی خویش با هدف ایجاد نظم بینالملل جدید بر اساس منافع خود برداشتند.
از سوی دیگر کاخ سفید و دولت آمریکا را نباید تنها بازیگر تاثیرگذار آمریکا قلمداد کرد. در این زمینه نفوذ لابیها و متعاقب آن فعالیت کنگره آمریکا که قدرت متوازنی با دولت این کشور دارد و اغلب فشارهای کنگره سبب تصمیمگیری خاص رئیس جمهور آمریکا میشود.
حداقل در عصر حاضر شاهد این تحولات در سیاست خارجی آمریکا و انگلیس و صهیونیزم بودهایم؛ به عنوان مثال اگر برای عملکرد دولت بوش در طول هشت سال ریاست جمهوری وی بخواهیم یک مبنای فکری و تئوریک قائل شویم، باید از یک جریان فکری و سیاسی تحت عنوان نومحافظهکاری آمریکایی سخن به میان آوریم و اگر قرار باشد اندیشه نومحافظهکاری را مورد بحث و بررسی دقیقی قرار دهیم باید سالها به عقب بازگردیم و از یک انجمن علوم سیاسی که در دهههای میانی قرن بیستم در شیکاگو تشکیل شد سخن به میان آوریم و اگر بخواهیم بر تاثیراتی که این انجمن علوم سیاسی بر فضای سیاسی آمریکا از خود بر جای گذاشت، توجه کنیم، باید بر روی افکار و اندیشههای یک فیلسوف سیاسی که گفته میشود موسس فکری و ایدئولوگ اصلی مشرب نومحافظه کاری آمریکایی به شمار می رود، متمرکز شویم.
با این شرایط همانطور که در دنیا معمول است بایستی برای دولت آمریکا بهعنوان یک قوه مجریه که اجرای امور را بر عهده دارد وجهه قائل شویم نه سیاستگذاری که قرار است بر اساس تصمیمات صرف خود عمل کند. در بسیاری از نقاط جهان دولتها یک وجه مستقلی برای خود دارند، اما در آمریکا این وجه مستقل با توجه به نفوذ قدرتهای مختلف از جمله لابیهای یهودی و ثروتمندان و شرکتهای غول آمریکایی بسیار کمرنگ است.