به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) بنا به اتفاق نظر اکثر مورخین معتبر در شب نیمه ماه مبارک رمضان سوم هجرت در مدینه متولد شدند. پس از ولادت قنداقه او را به دست پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم) دادند، ایشان اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او خواندند و نام او را حَسَن نهاده و فرمودند برای او عقیقه کشتند و موهای سرش را زدند و به وزن آن نقره صدقه دادند و این سنت درعقیقه و صدقه به وزن موی سر در شریعت اسلام باقی ماند.
مورخین انساب می نویسند: در جاهلیت کلمه (حسن) شناخته نمیشود، و امام حسن اولین نام حسنی است که در اسلام معروف گردید. امام حسن(علیه السلام) اولین اولاد پسر از دختر پیغمبر است و شبیهترین افراد به رسول خدا بود. نشانههای پیغمبر و علی و فاطمه در امام حسن(علیهالسلام) کاملاً محسوس و هویدا بود، صورت او چون جدش و سیرت او چون پدرش و در عصمت و عفّت چون مادرش بود.
از انس بن مالک پرسیدند حسن بن علی دارای چه شمائلی بوده؟ می گوید: «شبیهترین مردان عصر به رسول خدا، حسن بن علی بود که سفید رخسار مایل به سرخی، گلگونچهره، دارای چشمان سیاه، گونههای پهن، محاسن انبوه، پُر مو، گردنش مانند نقره خام بوده، دارای مفصلهای بزرگ و بین دو کتفش فاصله داشت، قامتش نه بلند بوده و نه کوتاه، صورتش ماننده ماه درخشان بوده و محاسن را به رنگ خضاب می کرد، و موهای مجعدش چون رنگ می گرفت یک جلوه زیبائی داشت، بدنش متناسب و ملیح بوده».
بنابراین در خاندانی که نور عظمت و عصمت و طهارت و علم و دانش تابیدن گرفته، مولودی قدم به عرصه جهان گذاشت که پرتو انوار وجودش سبب انبساط و شادمانی آن خاندان و همه مسلمانان گردید، و در خاندانی که نور امامت برای رقاء و رفعت نام حق بر انگیخته شده بود مولودی به جهان آمد که میوه کامبخش شجره طیبه نبوت و ولایت بوده و او بود که به محض تولد چون به دست پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) دادند فرمود: «خداوند به دست این مولود مسعود بین دو طایفه بزرگ فتنه ای را می خواباند و با صلح و سازش از آتش انقلاب جلوگیری می کند.»
برکت وجود امام حسن مجتبی(علیه السلام) از ماه تولدش که ماه رمضان و ماه برکت و شهر فضیلت و شهر الله بوده پیداست؛ پس برکات وجود امام حسن را می توان از برکات شهر الله مقایسه نموده و به تجلیل و تبجیل آن پرداخت.
درباره پدر و مادر حضرت مجتبی(علیه السلام) هیچ بشری نیست که بتواند در پایه نسبت و شرافت أبوینی و خاندان به این پایه شرافت و عظمت برسد. این نسبت در عین حال که بسیار کوتاه است بسیار بلندپایه و عظیم و شریف است؛ زیرا جدّ و پدر مادری به این مقام در میان بشر، خلق نشده، پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم) و علی(علیهالسلام) نور واحد و روح واحد در دو کالبد بوده و عقل کل و اشرف رسل و سرحلقه ولایت مطلقه به دست آنها بوده است و در مقام عصمت و عفت و مجد و عظمت نظیری نداشته اند.
امیرالمومنین علی(علیهالسلام) مقداری زیاد خرما گرفت و صدقه داد برای سلامتی طفلش و او را به تربیت و آداب دینی و علم و تقوی و فضیلت ادب و نشو و نما می داد و لذا امام حسن در خَلق و خُلق و اخلاق و سجایا چون جدّش پیغمبر و مادرش زهرا و پدرش علی(علیهالسلام) بوده، مجسمه وقار و فضیلت و منبع حلم و سخاوت و شهامت بود.
امام حسن به جهات عدیده مورد توجه پیغمبر و امیرالمومنین و مادرش قرار گرفته که اول پسر دختر پیغمبر بود، تربیت شده مهد نبوت و آغوش ولایت و پستان عصمت بود. اصحاب و رجال اسلام از مهاجر و انصار به حضرت مجتبی(علیهالسلام) به دیده احترام و علاقه و دوستی می نگریستند و میزان علاقه پیغمبر را به او می دیدند، بیشتر ابراز علاقه می کردند، خاصه که امام حسن بسیار شبیه به رسول خدا و صبیحالمنظر و خوشسیما و باوقار بود، این کودک هفت ساله جلب توجه تمام افراد قریش و رجال اسلام و صحابه را نموده بود، ادب و ابراز لیاقت و فصاحت و بلاغت و کمال فضیلت او از کودکی آشکار و هویدا بود.
براء بن عازب گفت: دیدم پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دست حسن بن علی را گرفته فرمود: «اللهم انّی اُحبّه فأحبّه». ابو حاتم و اسامه بن زید و بخاری و احمد بن حنبل روایت کرده اند که پیغمبر فرمود: پروردگارا! این فرزند من است، دوست دار آنکه او را دوست دارد، آنگاه اضافه می کند که: حاضرین به غائبین رسانند.
وقتی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند که کدام یک فرزندانت را بیشتر دوست داری؟ فرمودند: حسن و حسین را؛ و اکثر به فاطمه می فرمود حسنین را نزد من بیاور. آنها را می بوسید و نوازش می کرد و می گفت: خداوندا! هر کسی این فرزندان را با پدر و مادرشان را دوست دارد، روز قیامت با من محشور فرما.
زید بن ارقم گفت: «دیدم فاطمه با حسنین وارد به مسجد شد، پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) به من فرمودند: هر کسی اینها را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که اینها را دشمن دارد مرا دشمن داشته.
یک روز حسن و حسین(علیهما السلام) وارد مسجد شدند، یکی از آنها پایش به دامنش پیچید، به زمین خورد، پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بی اختیار خطبه را قطع کرد و از بالای منبر فرود آمد، آنها را بغل گرفت و این آیه را خواند:«انّما أموالکم و أولادکم فتنه».
امام حسن چون به یاد مرگ می افتاد بلندبلند گریه می کرد و چون از قبر سخن می گفتند اشک می ریخت و در یاد بعث و حشر و نشور که از مراحل غیر قابل انکار است گریان می شد، از صراط و قیامت سخن می گفت و می گریست، چون به نماز می ایستاد از خود بیخود میشد، چون از بهشت و دوزخ سخن به میان می آمد پناه به خدا می برد، وقتی قرآن می خواند و به این آیه می رسید «یا أیّهاالذّین آمنوا» می گفت: «اللهّم لبّیک لبّیک» و از خود بی اختیار می شد.
علامه مجلسی در مناقب امام حسن مجتبی(علیهالسلام) می نویسد: مردی که نامش «نجیح» بود گفت: دیدم امام حسن را که طعام میل میفرمود؛ سگی آمد در پیش روی او، امام هر لقمه که خود می خورد لقمه ای هم به سگ می داد، من گفتم: یابن رسول الله! اجازه می دهی سگ را دور کنم؟ فرمودند: نه، چرا که من دوست ندارم حیوان زنده ای به من نگاه کند که غذا می خورم و به او ندهم، هر وقت سیر شد خودش می رود.
در اخبار متواتر است که صحیفه مشحون بر دوازده نام پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آمد که به ائمه اثنی عشر بدهد و هر یک نام خود را با وظایف خاصی که در پیشرفت دین دارند، بردارند و بدان عمل کنند. برجسته ترین وظیفه امام حسن در دوران امامتش، صلح با معاویه بهمنظور تأمین و تضمین خون مردم بود؛ که هدف مقدسش از این صلح، حفظ دین بوده است و این سطور برجسته منشأ یک سلسله حوادث تاریخی و منبع اخبار و احادیث متواتر گردیده است.