در دیدار با خانواده شهید ارغوانی مطرح شد

عاشق همسرم بودم اما با اطمینان و رضایت کامل راهیش کردم

همسر شهید"تقی ارغوانی" گفت: خواب دیدم که حرم حضرت زینب(س) از همه طرف در حال خراب شدن است و من هم گریه و ناله می کنم، در همین حال حضرت زینب(س) آمدند و گفتند اگر می خواهید که حرم ما اهل بیت سرپا بماند در این راه باید خون و جان بدهید.
کد خبر: ۸۸۵۰۰
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۴ - 22June 2016

عاشق همسرم بودم اما با اطمینان و رضایت کامل راهیش کردم

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، همزمان با سالروز میلاد کریم اهل بیت امام حسن(ع)، مسئولین سازمان بسیج رسانه به همراه جمعی از اصحاب سازمان فرهنگی شهرداری با خانواده شهید تقی ارغوانی دیدار کردند.

شهید تقی ارغوانی  متولد سال 1353 یکی از کارمندان روابط عمومی شهرداری منطقه 21 تهران بود که برای دفاع از حریم اهل بیت(ع)، سال گذشته داوطلبانه عازم سوریه شد و توسط نیروهای تروریستی - تکفیری در 22 بهمن به شهادت رسید.

شهید ارغوانی اولین شهید مدافع حرم شهرداری و یکی از عکاسان خبری بود که به صورت افتخاری با خبرگزاریهای کشور در موضوعات مختلف همکاری داشت. از شهید ارغوانی یک پسر 12 ساله به یادگار مانده است.

همسر شهید در این دیدار به ذکر خاطراتی از رفتن این شهید به سوریه پرداخت و گفت: اولین بار که شهید عزم رفتن کرد زمانی بود که تصاویری از حضرت زینب(س) را دید و چون علاقه بسیاری به من و فرزندم داشت از من کسب اجازه کرد که  بنده هم با کمال میل موافقت کردم. مدت اولین  ماموریت به 43 روز رسید و ایشان  به سلامت برگشتند.

وی ادامه داد: اما زمانی که این بزرگوار برای بار دوم تصمیم به رفتن گرفت بنده راضی نبودم و دلشوره عجیبی داشتم، به او گفتم شما که ادای دین خود را یک بار انجام دادهاید؛ من راضی نیستم.

آن شب با هم خیلی در این رابطه صحبت کردیم و شهید گفت هر چه شما بگویید چون راضی نیستی من هم دیگه در این رابطه صحبت نمی کنم.

همسر شهید ارغوانی در حالی که بغض خود را پنهان می کرد، گفت: همان شب خواب دیدم که حرم حضرت زینب(س) از همه طرف در حال خراب شدن است  و بنده هم در آن حالت به گریه و ناله می پردازم، در همین حال حضرت زینب(س) آمدند و گفتند اگر می خواهید که حرم ما اهل بیت سرپا بماند در این راه باید خون و جان بدهید که در این لحظه از خواب بیدار شدم و شهید هم از بیدار شدن من بیدار شد و من در همان لحظه خوابم را تعریف کردم و گفتم که من مخالفتی با رفتن شما به سوریه ندارم.

همسر این شهید بزرگوار اظهار داشت: بنده همسرم  را برای بار دوم با ایمان قاطع فرستادم و زمانی که رفت مطمئن بودم که برنمیگردد به همین دلیل از او خواستم که یک بار تمام خانه را دور بزند و تا جایی هم که می توانستم اورا برای رفتن همراهی کردم.

وی در ادامه با گلایه ازدیدگاه  برخی نسبت به  این موضوع که "شهدای مدافع حرم" برای پول به سوریه می روند، گفت: این افراد کسانی هستند که نسبت به شهدا و خانواده آن ها کم لطفی می کنند؛ مگر می شود کسی به خاطر مال دنیا از خانواده و همسر و فرزندش دل بکند؟!

کسی که همه می دانند چقدر به فرزندش وابسته بود در حالی که ما اصلا به لحاظ مالی  هیچ نیازی نداشتیم چرا که  شهید بزرگوار کارمند رسمی سازمان شهرداری بودند و او حتی یک لحظه هم حاضر نبود به خاطر مال دنیا از ما دل بکند، با میل خودش به عنوان یک بسیجی از سوی پایگاه منطقه و با اصرار زیاد این کار را به نتیجه رساند حتی برای راضی کردن مسئولین در خانه فرمانده لشکر27 نشت تا او را به سوریه فرستادند.

همسر این شهید بزرگوار افزود: در ایام سخت تنهایی که من و پسرم داریم، تنها دلخوشیمان این است  که نسبت به اهلبیت(ع) ذره ای ادای دین کرده ایم، ان شالله در روز قیامت هم حضرت زینب(س) ما را شفاعت کنند.

پسر این شهید بزرگوار در جمله ای کوتاه گفت: در آن روز که پدرم به شهادت رسید همزمان 16نفر دیگر به درجه شهادت نائل آمدند که تنها از بین این تعداد تنها پیکر پدرم بازگشت.

در این دیدار آقای هاشمی مشاور رییس فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی سازمان فرهنگی شهرداری تهران با ابراز خرسندی از حضور خود در این جمع گفت: صبوری و آرامش احساسات و نوع صحبت کردن شما مثال زدنی است و اعتقاد قلبی شما خانواده شهدا می تواند برای جوانان بهترین الگو باشد.

منبع: بسیج رسانه

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار