خبرگزاری دفاع مقدس: سهشنبه دهم دیماه، سالروز رحلت پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمد(ص) و امام حسن مجتبی(ع) است و تقویم میگوید این روز تعطیل است. در این 10 روزی که از شروع زمستان گذشته، سردی هوا حسابی خودش را نشان داده است. شاید عدهای ترجیح دهند برای عزاداری در این روز تعطیل و هوای سرد، از خواب صبحگاهیشان نزنند و بعد از ظهر به حسینه و هیاتی بروند و زیر یک سقف و در فضایی گرم به سوگواری بپردازند.
اما جمعیت عظیمی از ساعتهای ابتدایی صبح، مقابل حسینیهی حضرت فاطمهالزهرا(س) در میدان سپاه جمع شدهاند تا پیکر پنج شهید گمنام را تشییع نمایند. پیر و جوان، زن و مرد و چادری و مانتویی آمدهاند تا مهمانان تازه از سفر برگشتهای را که روزگار زیادی از رفتنشان میگذرد، بدرقهی خانهی ابدیشان کنند.
مراسم آغاز میشود و نوای «کجایید ای شهیدان خدایی...» دم میگیرد. بعضها شکسته و اشکها آرام آرام از گوشهی چشمها روان شده است.
محرم و صفر با نام حضرت اباعبدالله(ع) گره خورده است و روزهای آخر ماه صفر هم سالروز رحلت خاتمالمرسلین(ص) است. مردی که میکروفون به دست دارد نیز پس از مدتی شعارهای "لبیک یارسوال الله(ص)" و "لبیک یا حسین(ع)" سر میدهد و انبوه جمعیت او را همراهی میکنند.
اهالی مسیر تشییع پیکر شهدا، از پشت پنجره یا کنار خیابان، نظارهگر تابوتهای پیچیده شده در پرچم سهرنگ وطن و خیل جمعیت هستند. گهگاهی نیز اشکی از گوشهی چشمشان پایین میلغزد.
جمعیت همراهی کنندهی پیکر مطهر شهدا در طول مسیر خود را به خودروهای حامل تابوت این شهدا میرسانند تا دستان خود را متبرک کنند. عدهای نیز با خودکار و ماژیک روی تابوت چیزی مینویسند و از شهدا طلب شفاعت میکنند.
مرد میکروفون به دست اینبار با فریادهای حماسی شعارهای "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر اسرائیل"، "مرگ بر صهیونیت" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه" سر میدهد و مردم نیز بلندتر از قبل و برخی با مشتهای گره کرده این شعارها را تکرار میکنند. شعارهای "حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست" و "این گل پر پر ماست، هدیه به رهبر ماست" شوری دیگر به جمعیت میدهد.
مقصد، میدان امام حسین(ع) است و جمعیت زیادی ـ شاید بیشتر از آنچه در طول مسیر پیکر شهدا را همراهی میکردند ـ تجمع کردهاند. کاروان به میدان امام حسین(ع) میرسد و تابوتها بر فراز دست هزاران عزادار تهرانی حمل میشوند. عشق و شور مردم وصف شدنی نیست. پیرمردی که سربند سبزی را به پیشانی بسته است به سمت یکی از تابوتها میرود و درحالی که میدید انبوه جمعیت اجازهی نزدیک شدن او به تابوت شهید را نمیدهد، اما باز هم دست از تلاش نکشید.
مادران و پدران شهدا هنوز چشم بهراه فرزندانشان، عکسهای آنان را در آغوش گرفتهاند و نرم نرم اشک میریزند. کسی چه میداند، شاید یکی از این پنج شهید، فرزند همین پدر و مادر چشمانتظار باشد.
طنین سنج و دمام یکی از هیاتهای عزاداری شور و حال دیگری به جمعیت داده است. پیکر مطهر شهدای گمنام، بر بالای سکویی که روبهروی جایگاه تعبیه شده، قرار میگیرند. مدیحهسرایی مداحان شروع میشود و ذکر مصیبت اهل بیت(ع) در کنار پیکر مطهر رهروان راستین ایشان، داغی تازه در دل عاشقان میریزد.
حجتالاسلام ابوترابی سخنران مراسم است و از ایثار و صبر پدران و مادران شهید میگوید. در طول سخنرانی عدهای از پشت جایگاه به سمت تابوت شهدا میروند و با متبرک کردن دستان خود، آرام اشک میریزند و درددل میکنند.
جانباز قطع نخاعی سوار بر ویلچر خود را به تابوتها که در ارتفاع حدودا دو متری قرار دارند نزدیک میکند، خودش را از ویلچر جدا میکند و با دست میلههای داربست جایگاه را گرفته و آرام خود را بالا میکشد؛ آنقدر که بتواند آن تابوتها را ببوسد. درد جا ماندن از رفقای قدیمی چه زمانی التیام خواهد یافت؟
در گوشهای از میدان، طومار بلندی خطاب به رییس قوهی قضاییه امضا میشود که از ایشان خواسته شده است در اسرع وقت عاملان اصلی فتهی 88 را محاکمه نمایند. چقدر این 8 ماه خون به دل پدر و مادر شهدا شد.
انتظارها به پایان رسیده و زمان به خاک سپردن پیکر این پنج شهید عاشورایی فرا میرسد. دوباره تابوتها بر فراز دست عاشقان به حرکت در میآیند. از گوشهی میدان تا وسط میدان که محل دفن شهداست، راهی نیست، ولی عشق و ارادت خیل جمعیت برای آخرین وداع با مهمانان گلگونکفن، اجازهی نمیداد تابوتها مستقیم به محل مورد نظر برسند. پیکر مطهر شهدا دست به دست میچرخد، همهی دوست دارند در آخرین وداع شرکت داشته باشند.
بالاخره تابوتها به محل مورد نظر میرسد و پیکر 5 شهید گمنام دفن میشوند. حالا شرق تهران مهمانانی عزیز را در آغوش خود گرفته است. میدان از تکاپو میافتد. هوا ابری است و اشکها همچنان میبارد...