یادداشت/ حسین رویوران

تأثیر راهپیمایی روز قدس بر معادله رویارویی نهایی با رژیم صهیونیستی

اعلام روز جهانی قدس از سوی امام(ره) و سپس تشکیل سپاه قدس در کنار سایر نیروهای مسلح و در گام بعدی کمک به شکل‌گیری محور مقاومت ضد صهیونیستی، اجزای عملی راهبردی بود که در ذهن رهبران انقلاب برای تغییر معادله فلسطین وجود داشت.
کد خبر: ۸۹۳۶۲
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۰ - 29June 2016

تأثیر راهپیمایی روز قدس بر معادله رویارویی نهایی با رژیم صهیونیستی

به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، حسین رویوران در یادداشتی نوشت: هر ساله مردم شریف ایران و جوامع آزاده جهان به ندای ملکوتی امام خمینی(ره) پاسخ داده و با مشارکت در تظاهرات و احیای روز قدس، یاد و خاطره آرمان آزادسازی فلسطین را از دست اشغالگران صهیونیست زنده می کنند. این سنت سیاسی - عبادی همچنان مورد تاکید همه بزرگان سیاسی و دینی به ویژه مقام معظم رهبری(دام ظله) قرار دارد.

این مساله پرسش هایی را مطرح می کند که چرا باید یاد قدس و فلسطین، گرامی داشته شود؟ و اینکه چرا همه مسلمانان بلکه آزادگان جهان در این باره باید احساس تکلیف کنند؟ و اساسا حضور هرچه بیشتر مردم در راهپیمایی روز قدس در برآیند نهایی چه تاثیری بر معادله رویارویی دارد تا هر ساله تکرار گردد؟

زندگی مسئولانه

آنچه مسلم است هر انسان بر پایه اعتقادات خود تکالیفی عبادی و اخلاقی دارد و انسان مسلمان چنانچه پایبند باشد باید اینگونه تکالیف را رعایت کند. در جامعه شبه جزیره عرب قبل از اسلام یعنی در عصر جاهلی اصل شهروندی و همبستگی اجتماعی بر پایه پیوندهای قبیله ای یا عشیرهای بود و افراد به انتسابهای خونی خود افتخار می کردند؛ ولی با آمدن دین مبین اسلام پایه همبستگی اجتماعی تغییر یافت و دین مهمترین مبنای تنظیم روابط اجتماعی قرار گرفت.

خداوند متعال در قرآن می فرمایند: (وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذکُروا نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَکُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَکُم مِنها ۗ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدونَ) و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.

این آیه نشان می دهد که جامعه قبل اسلام در پرتگاه اختلاف و واگرایی قرار داشت و اسلام، آیین همگرایی و برادری دینی را جایگزین کرد.

خداوند متعال در جای دیگر می فرمایند: (انما المؤمنون اخوه) به راستی که مؤمنین برادر یکدیگر هستند. این مفهوم اخوت اسلامی عملا یک دگرگونی وسیعی در جامعه جاهلی پدید آورد و مناسبات تازهای بین افراد آن برقرار ساخت که بر پایه اسلام – شهروندی (امت شهروندی) استوار بود.

حادثه بزرگ هجرت از شهر مکه به یثرب(مدینه النبی) یکی از مهمترین حوادث صدر اسلام است که مفهوم اخوت اسلامی را مصداق سازی کرد. هر شهروند مسلمان از انصار(اهل مدینه) با یک مهاجر(اهل مکه) عقد اخوت بست و مایملک خود را با او تقسیم کرد.

این رفتار ایثارگرایانه در آغاز هجرت عملی بی سابقه بود و در حوادث بعدی مصادیق بیشتری پیدا کرد. در جنگ بدر که مشرکین قصد نابودی دعوت و جامعه اسلامی را داشتند بسیاری از مسلمان بر پایه اعتقادات اسلامی خود در برابر برادر یا پدر و یا خویشان مشرک خود قرار داشتند و با آنها جنگیدند و نسبهای خونی را کاملا نادیده گرفتند. این حوادث نشان داد مناسبات اجتماعی در جامعه اسلامی با جامعه جاهلی بسیار متفاوت است.

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: (من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم) هرکس شب را به صبح برساند و به امور مسلمین بی تفاوت باشد مسلمان نیست. این نشان از یک رابطه مستحکم دینی است که مسلمانان را نسبت به یکدیگر مسئول می کند و آنان را عضو یک خانواده بزرگ امت اسلامی می شمارد .

امیر مؤمنان علی(ع) در کنار این دایره همبستگی یک دایره دیگر نیز تعریف می کند. ایشان می فرمایند: (... فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی اَلدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ)، مردم دو دسته هستند یا برادر دینی و یا برادر در آفرینش و خلقت). این فرمایش نشان می دهد که برادری انسانی نیز نوع دیگری از همبستگی است که انسان بر پایه آن نمی تواند نسبت به سرنوشت برادر مظلوم خود بی تفاوت باشد.

در این میان حادثه فلسطین واقعا یک بحران بزرگ و تلخ انسانی - اسلامی است که هیچ انسانی نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. جامعه فلسطینی همانند دیگر جوامع جهان در سرزمین خود زندگی می کردند که ناگهان مجموعه ای از مهاجران صهیونیست  اروپایی با کمک قدرتهای استعماری به آنها یورش بردند و سرزمین آنها را غصب کردند. نتیجه این تجاوز این است که نیمی از جامعه فلسطینی در نتیجه کشتارها و ارعاب از سرزمین خود به بیرون رانده شده و از 68 سال پیش تا کنون در اردوگاه در شرایط واقعا غیر انسانی در خارج از سرزمین خود به سر می برند و نیم دیگر این جامعه تحت اشغال و مقررات تبعیض نژادی در سرزمین خود قرار دارند. عجیب اینجاست که علیرغم گذشت هفت دهه از این فاجعه، جامعه بین الملل هیچ کاری برای پایان دادن به این فاجعه انجام نداده و حاضر نیست در جهت احقاق حقوق جامعه فلسطینی گام بردارد.

امروزه جامعه فلسطینی 12 میلیون نفر جمعیت دارد که از سادهترین حقوق انسانی از جمله تعیین حق سرنوشت و داشتن یک کشور مستقل در سرزمین خود محروم هستند. مهمترین ویژگی این نا معادله این است که در یک طرف آن رژیم صهیونیستی با حمایت گسترده همه کشورهای غربی قرار دارند و در طرف مقابل آنها جامعه فلسطینی تک و تنها قرار دارد. این شرایط غیر انسانی ایجاب می کند که مسلمانان وآزادگان جهان با حمایت از جامعه مظلوم فلسطین به این ظلم بزرگ پایان داده و زمینه احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین را فراهم سازند.

مساله فلسطین قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران

بحران فلسطین در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران وارد مرحله حساسی شده بود که اسرائیل آن را مرحله تثبیت موجودیت نامیده بود.

مصر مهمترین کشور عربی هم مرز با فلسطین اشغالی است که رهبری آرمان آزاد سازی فلسطین را بر عهده گرفته بود، با امضای سازش کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی در سال 1358، از معادله رویارویی با دشمن خارج شد و یک خلا بزرگ و جبرانناپذیری را پدید آورد.

هنری کیسنجر وزیر خارجه اسبق امریکا و یکی از نظریه پردازان سیاسی و صهیونیستی  قبل از توافق کمپ دیوید اعلام کرده بود که جنگ بدون مصر ناممکن و صلح بدون سوریه نیز ناممکن است. یکی از روزنامه های رژیم صهیونیستی پس از امضای این توافق بر اساس این مقوله اعلام کرد جنگ با دولت های عربی پایان یافت. دهه های گذشته حقیقت این مدعا را نیز نشان داد؛ چرا که از آن زمان تا کنون جنگی در سطح دولت های عربی و رژیم صهیونیستی رخ نداد و عملا یکی از ارکان مبارزه یعنی ارتش های عربی از معادله خارج شد.

این اتفاق متاسفانه زمانی افتاد که مصر در جنگ 1352 نه تنها موفق به آزاد سازی شبه جزیره سینا نشد؛ بلکه ارتش مصر به علت خیانت ها در مقابل دشمن تا صد کیلومتری قاهره عقبنشینی کرد و انورسادات، رئیس جمهور وقت مصر به این بهانه درخواست آتش بس کرد.

سپس در یک حرکت خیانتآمیز و غافلگیرکننده به فلسطین اشغالی رفت و در کنیست(مجلس) صهیونیستی ظاهر شد و آنها را به صلح با مصر دعوت کرد. اقدام سادات برای توافق جداگانه  بین اسرائیل و مصر و رهاسازی آرمان آزادسازی فلسطین آغاز راهی شد که دیگر دولت های عربی نیز به بهانه منافع ملی اقدام کنند و ملت فلسطین را در مقابل دشمن تنها بگذارند. این تحولات، جوی از نا امیدی در میان جوامع عرب پدید آورد.

پیروزی انقلاب اسلامی وتحول در بحران فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی ایران  در سال 1357 از همان آغاز  تحول بزرگی در این معادله پدید آورد و این صحنه را به  نحوی دگرگون ساخت که استمرار موجودیت رژیم صهیونیستی زیر سئوال رفت. موشه دایان وزیر اسبق جنگ رژیم صهیونیستی پس از اعلام پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت که این انقلاب، زلزله عظیمی است که پسلرزههای آن اسرائیل را ویران خواهد کرد. اینکه چرا سران رژیم صهیونیستی از همان آغاز این انقلاب را تهدیدی برای خود اعلام می کردند، خود سئوال مهمی است که باید به آن پاسخ داد.

یکی از مهمترین ویژگی های انقلاب اسلامی ایران این است که حمایت از فلسطین جزء ویژگی های ذاتی آن بود و نه نتیجه تصمیمات سیاسی بعدی رهبران انقلاب. امام(ره) قبل از پیروزی انقلاب اعلام کرده بود که یکی از علل مبارزه بر ضد رژیم پهلوی، حمایت شاه از اسرائیل بود و این نشان می دهد که چارچوب فکری امام از دیر باز بر پایه تفکر وحدت امت اسلامی شکل گرفته و همانطور که آرمان استقلال ایران برای امام اهمیت داشت، آزادسازی فلسطین نیز در جهان اسلام اولویت دارد. اساسا امام، زمانی که در نجف اشرف تبعید بود فتوای جواز صرف وجوه شرعی برای مبارزه بر ضد شاه و اسرائیل را اعلام کرده بود و بدین ترتیب هر دو  را در اولویت سیاسی قرار داد.

بستن سفارت اسرائیل و تغییر آن به عنوان سفارت فلسطین در همان روزهای آغازین انقلاب و قبل از استقرار نظام سیاسی و روشن شدن جهت گیری های آن،  به ویژگی امتی این انقلاب بر می گردد.

شاید انقلاب اسلامی ایران در آغاز در بسیاری از زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارای برنامه ای کاملا روشن نبود  ولی قطعا در باره فلسطین اهداف روشنی را بر اساس یک راهبرد دنبال می کرد. اعلام روز جهانی قدس از سوی امام در سال 1358 و سپس تشکیل سپاه قدس در کنار نیروهای مسلح زمینی، هوایی و دریایی و در گام بعدی کمک دادن برای شکلگیری نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین  و در نهایت ایجاد محور مقاومت  ضد صهیونیستی در سطح منطقه، اجزای  عملی یک راهبردی بود که در ذهن رهبران انقلاب برای تغییر معادله فلسطین وجود داشت.

راهبردهای رهبران انقلاب برای فلسطین

امام خمینی(ره) از همان آغاز می دانست که در معادله رویارویی با رژیم صهیونیستی، ما صرفا در مقابل یک رژیم اشغالگر در فلسطین به نام اسرائیل، نیستیم، بلکه این رژِیم خاکریز اول قدرت های سلطهگر غربی است که در ایجاد و تجهیز و استمرار آن تاکنون نقش داشتند. لذا امام(ره) و در همان راستا مقام معظم رهبری(دام ظله) در مراحل بعد، در پی ایجاد نوعی هماوردی بودند تا یکسرهسازی در این معادله امکانپذیر باشد.

اعلام روز جهانی قدس  و انتخاب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان  برای آن و دعوت همه مسلمانان برای شرکت در تظاهرات همبستگی با مردم فلسطین، یکی از مهمترین راهبرد های انقلاب، برای بسیج همه جوامع اسلامی و ایجاد یک ارتباط مقدس میان آنها و آرمان آزادسازی فلسطین، مبتنی بر حس تکلیف واخوت اسلامی بود. به عبارت دیگر امام احساس می کرد که یک تحول فرهنگی در جوامع اسلامی از تفکر ملی به امتی مورد نیاز است و اعلام روز جهانی قدس گامی در این جهت تعریف گردید.

امام خمینی(ره)، وظیفه خود را در گوشزد کردن تکلیف  به مسلمانان محدود ندید، بلکه تلاش کرد تا در کنار این روشنگری ها و آگاه سازی ها اقداماتی عملی نیز انجام دهد تا این موج امیدواری به یک سرخوردگی سیاسی تبدیل نشود. ابتکار تشکیل سپاه نیروهای قدس آن هم در جریان جنگ تحمیلی و محدودیت های ناشی از آن، پیام مهمی به همه مسلمانان بود که هیچ بهانهای نباید مانع از توجه به اولویت آرمان آزادسازی فلسطین باشد. ایجاد و پرورش این احساس بر پایه امتی و توجه به مسایل اصلی جهان اسلام تحول بزرگی بود که بعدها تاثیرات آن نمایان گردید.

حماسه دفاع مقدس و آزادسازی فلسطین

پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیت المقدس و آزادسازی شهرخرمشهر در سال 1361 رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخت؛ چرا که او امیدوار بود صدام حسین با جنگ نیابتی خود بتواند این موج را بشکند  و این رژیم را نجات دهد. این رژیم به فاصله چند روز از فتح خرمشهر به لبنان حمله نظامی کرد و تا شهر بیروت پیش رفت تا یکی دیگر از بازیگران ضد صهیونیستی را از صحنه خارج سازد و فضای پیرامونی را برای خود ایمن نماید.

با محاصره بیروت و با تسلیم ساف در برابر خواست صهیونیست ها برای خروج از لبنان وتبعید به تونس، عملا دومین بازیگر ضد صهیونیستی پس از ارتشهای عربی از میدان مبارزه کنار رفت. سازمان آزادیبخش فلسطین که متشکل از حدود پانزده سازمان چریکی فلسطینی بود تا آن زمان مهمترین امید باقیمانده جامعه فلسطینی پس از خروج ارتشهای عربی از معادله رویارویی در برابر دشمن به شمار می رفت. صهیونیست ها تصور می کردند که ساف مهمترین متحد انقلاب اسلامی است و با حذف آن خطر از آنها دور شده است در حالی که امام خمینی(ره)  همواره اعلام کرده بود که یاران او در گهواره هستند و آن ها تغییرات مد نظر را در آینده انجام خواهند داد.

با اشغال لبنان از سوی ارتش صهیونیستی، در ایران برخی از فرماندهان نظامی علیرغم وجود جنگ با رژیم بعثی، شتابزده واحدهای نظامی را به لبنان اعزام کرده و قصد دفاع از ملت مظلوم لبنان را داشتند ولی امام(ره) با فهم خود که دفاع در مقابل رژیم صهیونیستی یک تکلیف همگانی است و ایرانی ولبنانی نمی شناسد، دستور داد نیروهای رزمی ایرانی از لبنان برگردند و بجای آنها نیروهای تبلیغاتی و آموزشی به لبنان اعزام شوند.

این تدبیر امام بر این پایه استوار بود که نوعی تقسیم کار بین ایرانیها و لبنانیها  باید صورت گیرد و نیروهای داوطلب لبنانی در خط مقدم آزادسازی سرزمین خود قرار گیرند و ایران  وظیفه پشتیبانی از آنها  را بر عهده داشته باشد. این الگوی امام  به سرعت کار آمد شد و به فاصله چند ماه، عملیات بر ضد اشغالگران آغاز گردید و دشمن در مقابل این مقاومت دلیرانه مردم لبنان قدم به قدم عقب نشینی کرد و سر انجام در سال 1379 ناگزیر به عقبنشینی کامل از خاک لبنان شد.

پیامدهای سریع آغاز مقاومت ضد صهیونیستی مردم لبنان، تحولات شگرفی در فلسطین پدید آورد. مردم فلسطین که پس از اخراج ساف از لبنان احساس خلا رهبری سیاسی می کردند به سرعت و تحت تاثیر انقلاب عظیم اسلامی انتفاضه نخست را در سال 1366 آغاز کردند تا نقطه عطفی در مبارزات این مردم پدید آورد. حرکت فراگیر مردم کرانه باختری و نوار غزه بر ضد اشغالگران که یاد آور تظاهرات عظیم مردم ایران بود نشان داد که در فلسطین، ملتی زنده و به پا خاسته وجود دارد که بر تحقق آرمان آزادسازی فلسطین اصرار می ورزد. با این حرکت عظیم مردم فلسطین، بسیاری از دروغ های دشمن بر ملا شد.

دشمن مدعی بود که فلسطین سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین است ولی انتفاضه این دروغ بزرگ را آشکار و ثابت کرد که فلسطین هیچگاه بی صاحب نبوده و حتی در زمان خلا رهبری سیاسی( پس از خروج ساف از لبنان)، این ملت به عظیم ترین قیام تاریخ خود دست زد و جبهه رویارویی را از خارج از مرزها به درون انتقال داده که یک تحول راهبردی بزرگی به شمار می آید.

 دشمن صهیونیستی برای دور زدن این انتفاضه که چند سالی ادامه یافت و دشمن را مستاصل کرده بود،  به نیروهای ورشکسته سیاسی فلسطینی خارج، پناه برد که به تونس تبعید شده بودند تا از طریق توافق با آنها  نیروهای مقاومت را محاصره کنند و با ایجاد تضاد میان آنها یک نوع جنگ داخلی در بین فلسطینیان راه بیاندازد. توافق اسلو در سال 1372 میان ساف و تل آویو نقطه تاریک سیاسی بود که جامعه فلسطینی را درگیر دوگانگی کرد.

طبق این توافق قرار بود تا پنج سال دیگر اسرائیل از کرانه باختری و غزه (مناطق اشغالی 1967) عقب نشینی کند و دولت فلسطینی در 6000 کیلومتر مربع از 27000 کیلومترمساحت فلسطین، موجودیت خود را اعلام نماید.

سازمان ساف معتقد بود که از طریق گفتگو اختلاف با اسرائیل قابل حل است. در حالیکه نیروهای انتفاضه معتقد بودند که دشمن تنها در مقابل مقاومت عقب نشینی می کند. این اختلاف نظر موجب شد که هزاران مبارز فلسطینی به علت اعتقاد به راهکار مقاومت راهی زندان های دولت خودگردان فلسطین گردند. سرانجام در سال 1379 و پس از هفت سال گفتگو، رژیم صهیونیستی حتی حاضر به واگذاری یک پنجم  از سرزمین فلسطین نشد و رسما شکست گفتگوها در کمپ دیوید امریکا اعلام گردید.

عقب نشینی نظامی اسرائیل از لبنان تحت فشار عملیات شهادت طلبانه مقاومت حزب الله لبنان در سال 1379 و پیروزی بزرگ مقاومت اسلامی در این کشور که همزمان با شکست مذاکرات میان ساف و رژیم صهیونیستی بود، روح تازه ای را در کالبد مقاومت فلسطین برانگیخت و به فاصله چند روز انتفاضه مسجد الاقصی یا انتفاضه دوم آغاز گردید.

این انتفاضه تحول کیفی در شکل مبارزه پدید آورد و با صدها عملیات شهادت طلبانه، زندگی صهیونیست ها را کاملا نا امن کرد. البته دشمن صهیونیستی در انتقام این عملیات نزدیک به چهار هزار فلسطینی را به شهادت رساند ولی علیرغم این رفتار جنایت کارانه برای اولین بار تعداد کشته های دشمن بالغ بر هزار نفر شد. تناسب تلفات یک به چهار برای اولین بار در معادله رویارویی برقرار شد و هزینه های سیاسی دشمن را بشدت افزایش داد. در اینجا گفتن این حقیقت لازم است که یاسر عرفات پس از شکست مذاکرات هرچند دیرهنگام تلاش کرد تا مقاومین را از زندان بیرون آورد و از فعالیت مقاومتی آنها چشم پوشی نماید که این مساله موجب شد تا دشمن او را ترور کند.

رژیم صهیونیستی برای مهار انتفاضه ناگزیر شد با صرف چند میلیارد دلار دور کرانه باختری دیواری به ارتفاع هشت متر بکشد  و از نوار غزه عقب نشینی کند. رژیم صهیونیستی با ترور عرفات و کمک غیر مستقیم در روی کار آمدن محمود عباس تلاش کرد روند گفتگوی بی حاصل با فلسطینیان را زنده کند بدون اینکه هیچ امتیازی به آن ها بدهد.

هدف از این کار این بود که با اجازه دادن به فعالیت دولت خود گردان فلسطینی نوعی همکاری امنیتی بین آن ها و این رژیم صورت گیرد که متاسفانه این مساله با فشار امریکا  در چارچوب توافق ژنرال دایتون صورت گرفت و جامعه فلسطینی را درگیر دوگانگی قدیم اما به گونه جدیدی کرد که  متاسفانه تا کنون ادامه دارد.

کمتر از یک سال است که انتفاضه دفاع از مسجد الاقصی آغاز شده (10 مهر 1394) و دشمن در برابر آن کاملا مستاصل شده است. رژیم صهیونیستی با همکاری نیروهای عباس  وبا ایجاد دیوار و جداسازی فلسطینیان از یکدیگر، همه ی راه های مبارزه را بسته ولی انتفاضه سوم به گونه فردی- اجتماعی آغاز گردید و دشمن را خلع سلاح کرد. در این انتفاضه افراد، داوطلبانه و غیر سازمانی، دست به عملیات می زنند و به علت اقدام فردی دشمن نمی تواند این اقدام را کشف و مهار کند و به علت حمایت اجتماعی از این قیام، افراد بسیاری هر روزه داوطلب عملیات جدید می شوند.

برجستگی موفقیت الگوی مقاومتی امام که در دوره مقام معظم رهبری استمرار و تکامل یافت در مقابل ناکارآمدی الگوی ارتش های عربی و سازمان های چریکی فلسطینی، اسرائیل را دچار وحشت عظیمی کرد. آغاز جنگ سی و سه روزه در سال 1385بر ضد حزب الله لبنان و تلاش مجدد رژیم صهیونیستی  برای از بین بردن این الگو،  به یک فاجعه عظیم برای این رژیم تبدیل شد . ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در شکست حزب الله و موفقیت مقاومت اسلامی در ایستادگی و گسترش آتشباری به عمق سرزمین های اشغالی و دو سویه کردن معادله تلفات و ویرانی، عملا معادله جدیدی پدید آورد که مبتنی بر موازنه وحشت است. این جنگ نقطه تحول بزرگی در تاریخ جنگ های این رژیم متجاوز بود به گونه ای که تل آویو بلا فاصله پس از آتش بس، گروه وینوگراد را مامور بررسی علل شکست نظامی اسرائیل در این جنگ کرد.

این گروه در گزارش خود اعلام کرد که برتری مطلق اسرائیل در ابعاد نظامی به علت ابتکار حزب الله در الگوی جنگ نامتقارن،  ناکارآمد شده  و اسرائیل باید در اندیشه خروج از موازنه وحشت باشد.

سه جنگ بعدی این رژیم بر ضد مردم فلسطین در نوار غزه در سالهای  1391،1387 ، 1393 به علت ایستادگی مقاومت اسلامی در فلسطین نیز ناکام شد و دشمن علیرغم تفاوت فاحش شرایط مردم غزه نسبت به لبنان، نتوانست پیروز گردد. در جنگ51 روزه سال 1393رژیم متجاوز صهیونیستی بر ضد مردم غزه از حجمی از آتش استفاده کرد که در تاریخ جنگ های گذشته بی سابقه بوده است اما موفق به مهار مقاومت نشد و این مقاومت موفق شد نزدیک به هشتاد در صد از زمین های اشغالی  را زیر آتش خود قرار دهد و تلفات و خسارات قابل توجهی به دشمن وارد کند.

جریان تکفیری سرباز دشمن

همانطور که گفته شد انقلاب اسلامی ایران از هنگام پیروزی تا کنون موضوع فلسطین را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است و همزمان تلاش می کند تا جوامع اسلامی دیگر نیز به تکلیف خود در برابر فلسطین عمل کنند. این تلاش و تحول تا حد زیادی معادله را به نفع جامعه فلسطینی تغییر داده و تک تک افراد این جامعه را به آینده امیدوار ساخته است. همبستگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و دیگر اعضای محور مقاومت وکمک عملی آنان به مقاومت فلسطین در این تغییر مؤثر بوده است که به پیروزی های مقاومت در لبنان و غزه مبدل گردید.

دشمن که خود را از رویارویی مستقیم با مقاومت ناتوان دید به جریانهای منحرف تکفیری پناه برد و با حمایت از آنها قصد کرد اولویت حمایت از آرمان آزادسازی فلسطین را تغییر دهد. نیروهای تکفیری با آغاز پروژه براندازی نظام در سوریه با مطرح کردن دشمن دور و نزدیک و اولویت دشمن نزدیک کاملا در اختیار دشمن قرار گرفتند. تکفیریها با دادن اولویت به جنگ با برادر مسلمان و اعلام خارج ساختن دشمن بعید از تضادهای فعلی، خیال رژیم صهیونیستی را راحت کرد و زمینه های همکاری علنی میان آنان را فراهم ساخت. امروزه کسانی که در جهت همگرایی و یا واگرایی در جهان اسلام عمل می کنند شناخته شده هستند و مردم اهداف آنان را نیز به خوبی می شناسند.

بحران امنیتی اسرائیل

رژیم صهیونیستی از همان آغاز بر پایه الگوی استعمار اسکانی بنا شد مانند ده ها دولتی که در امریکای شمالی و جنوبی و استرالیا شکل گرفتند. استمرار اینگونه ساختارها  معمولا بر دو پایه: جذب مهاجرین از بیرون و یکسره سازی وضعیت جمعیتی به نفع خود و ایجاد یک  نوع برتری نظامی برای حفظ رژیم نوپای خود و مقابله با هرگونه تلاش برای تغییر وضعیت جدید استوار است.

 با تحولاتی که در معادله فلسطین در 38 سال گذشته پس از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است این دو پایه اصلی نظام، وضعیت بحرانی پیدا کرده است. مهاجرت به علت معادله جدید وحشت و ناامنی در سرزمین های اشغالی و آتشباری مقاومت، به صورت معکوس در آمده و در حال حاضر تعداد کسانی که از اسرائیل به خارج مهاجرت می کنند بیش از آنانی است که از بیرون به فلسطین اشغالی مهاجرت می کنند. ریولین رئیس فعلی رژیم صهیونیستی در پانزدهمین اجلاس هرتزیلیا اعلام کرد که در حال حاضر برتری جمعیتی با فلسطینیان است و در سر تا سر فلسطین اشغالی تعداد فلسطینیان 52 %  از جمعیت فعلی است و از مسئولان صهیونیستی خواست تا با این خطر جدی مقابله کنند که موجودیت اسرائیل را با تهدید مواجه ساخته است.

 همچنین برتری نظامی رژیم صهیونیستی با مدل جنگ های نا متقارن مقاومت،  به طور کلی به چالش کشیده شد. در این جنگ ها ، این رژیم علیرغم برتری کامل  قادر به تحقق اهداف خود نبود و به همین دلیل این حربه ناکار آمد شد. البته فرماندهان نظامی این رژیم با کمک امریکا در صدد بودند تا با ایجاد گنبد آهنین بار دیگر این معادله را به نفع خود تغییر دهند اما پیشرفت و نو آوری تسلیحاتی همزمان مقاومت، مانع از تغییر معادله کنونی شده است. این شرایط ، نقش وظیفه ای اسرائیل را  در خدمت به قدرت های سلطه گر جهانی نیز نا کار آمد ساخته و عملا اسرائیل از یک متحد استراتژیک به سربار تغییر وضعیت پیدا کرد. غرب تا کنون با کمک های نظامی و اقتصادی و سیاسی به اسرائیل، انتظار انجام ماموریت های محوله را داشت ولی ناکار آمدی برتری نظامی این رژیم در جنگ های اخیر، انگیزه های غرب در هماهنگی کامل با این رژیم را از بین برد.

همچنین این تحولات، راهبردهای امنیتی این رژیم را تحت تاثیر قرار داده است. رژیم صهیونیستی همواره با داشتن قدرت بازدارندگی متکی به برتری نظامی  با هرگونه خطر احتمالی بالقوه و بالفعل مقابله می کرد. حمله به عراق و انهدام راکتور هسته ای این کشور وحمله به تونس و ترور ابو جهاد نفر دوم ساف و نیز حمله نظامی به سودان و سوریه همگی بر پایه این برتری صورت گرفته است. اما از زمانیکه رژیم صهیونیستی  قدرت بازدارندگی خود را در مقابل مقاومت از دست داده و برتری نظامی آن ناکار آمد گردیده نا گزیر به راهبرد های جدیدی روی آورده است.

  معادله جدید امنیت اسرائیل بر پایه امنیت اسرائیل در نا امنی کشورهای منطقه استوار شده است. این امر نشان از استیصال دشمن است و اینکه دشمن راهی جز یارگیری از جهان اسلام در پیش ندارد. متاسفانه در این معادله جدید بازیگران مزدوری از جهان اسلام  پیمانکار ایجاد نا امنی  دشمن شده اند و در این ماموریت منطقه ای، در خدمت امنیت اسرائیل فعالیت می کنند و نتیجه کار آن ها ناامنی  وسیع در سوریه وعراق و لبنان است. متاسفانه تکفیری ها سربازان اصلی عمل کننده میدان هستند و هرگاه که مجروح شوند اسرائیل احساس مسئولیت می کند تا آن ها را درمان کند و به میدان برگرداند و در سطح منطقه نیز رژیم هایی مانند ترکیه، عربستان، قطر و اردن پیمانکار اسرائیل اند و در گسترش ناامنی در منطقه از همه امکانات و ظرفیت خود بهره  می گیرند.

متاسفانه عربستان سعودی دامنه گسترش ناامنی را تا اشغال بحرین و اعلام جنگ بر ضد  مردم یمن توسعه داده و قطر با مدیریت جنگ داخلی در لیبی دامنه جنگ را تا افریقا گسترش داده است. این حقایق نشان می دهد که رژیم صهیونیستی علت اصلی ناامنی در سطح منطقه است و زمانی مردم منطقه می توانند در صلح و آرامش زندگی کنند که این غده سرطانی  ناامنی و تجاوز را از منطقه ریشه کن کنند و روند استقلال منطقه را  با پاکسازی آن از همپیمانان  این رژِیم متجاوز به اتمام برسانند.

نظر شما
پربیننده ها