به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، همه معادلات دشمنان ایران اسلامی را به هم ریخت؛ دشمنانی که در خیال خام خود، آرزوهای محال می پروراندند.
یکی از همین دشمنان، سازمان مجاهدین یا همان منافقین بود. منافقین بر این باور بودند که ایران، قطعنامه را نخواهد پذیرفت و بر اثر طولانی شدن جنگ و فرسایش نیروها، جنگ را در نهایت خواهد باخت! اما وقتی ایران با تدبیر بین المللی خود و با پیام ماندگار و تاریخی امام عظیم الشأن ملت، قطعنامه را پذیرفت؛ تحلیلهایشان نقش بر آب شد و آرزوهایشان فرو ریخت. تحلیل بعدی منافقین اما این بود که ایران به دلیل ضعف نظامی، قطعنامه را پذیرفته است؛ لذا منافقین تصمیم گرفتند تا عملیاتی به نام فروغ جاویدان را علیه ایران سامان دهند.
هماهنگیهای لازم با رژیم بعث انجام شد تا عملیاتی مشترک علیه ایران ترتیب داده شود.
شاید لازم باشد اکنون کمی به عقب برگردیم و وقایع روزهای پایانی دفاع مقدس ملت ایران را مرور کنیم. ایران در بیست و هفتمین روز از تیر ماه ۱۳۶۷ در حالی قطعنامه را پذیرفت که عراق هنوز آن را نپذیرفته بود.
فشار بینالمللی باعث شد تا عراق هم در ۲۹ تیر ماه همان سال اعلام کند که قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفته است. تنها دو روز کافی بود تا ادعای قبول قطعنامه از سوی عراق، دروغ از آب در آید؛ چراکه عراق در ۳۱ تیر ماه، در جبهه جنوب و با هدف تصرف دوباره خرمشهر، اقدام به پیشروی در خاک ایران کرد. این حمله با پاسخ کوبنده رزمندگان اسلام همراه شد و عراق به سرعت عقب نشینی کرد؛ چراکه هدف اصلی از این حرکت، تمرکز نیروهای ایرانی بر جبهه جنوب و غفلت از جبهه غرب بود.
منافقین بر این اساس و با پشتیبانی عراق، عملیات فروغ جاویدان را در چهارم مرداد ماه و از جبهه غرب کلید زدند. آنان تلاش کرده بودند تا نیروهای خود را تا حداکثر ممکن افزایش دهند؛ لذا حداکثر نیروهای آموزش دیده خود را وارد این عملیات کردند و البته به نیروهای ساکن در اروپا هم برای این عملیات فراخوان دادند.
آنان حتی برای این عملیات، روی اسیران ایرانی خود نیز حساب کرده بودند و تعدادی از آنان را با وعده و وعید، مجاب به حضور در فروغ جاویدان کردند که البته نیت بسیاری از اسرای ایرانی، استفاده از این فرصت برای گریز از اسارت و پیوستن به نیروهای ایرانی بود.
تبلیغات منافقین اینگونه بود که ادعا میکردند به سرعت به کرمانشاه میرسند و دولت موقت خود را اعلام میکنند و سپس طی ۴۸ ساعت، در تهران خواهند بود! حتی مسعود رجوی بهعنوان فرمانده منافقین، از آنان خواسته بود تا دفترش را در تهران برای حضور او آماده کنند و تا ۴۸ ساعت، هر کاری که خواستند در تهران انجام دهند و هرکه را که تمایل داشتند، به قتل برسانند تا او پس از طی این مدت، عفو عمومی اعلام نماید!
میتوان اینگونه بیان کرد که نگاه منافقین در طرح ریزی فروغ جاویدان، بر اساس کنار هم گذاشتن این پنج پیش فرض به عنوان مقدمه ای برای یک هدف (!) بوده است:
۱/ قبول قطعنامه از سوی ایران، نشانه ضعف نظامی ایران است!
۲/ این عملیات، تحلیل نادرست ما درباره نپذیرفتن قطعنامه از سوی ایران را جبران می کند و نیروها را به تداوم حضور در سازمان مجاهدین تشویق خواهد کرد!
۳/ با توجه به استقرار نیروهای نظامی ایران در جبهه جنوب، آنان از جبهه غرب خود غافل هستند!
۴/ ما، موفقیتهایی در عملیات چلچراغ و نفوذ به مهران داشته ایم؛ لذا با توجه به شعار هراسناک ما با عنوان «امروز مهران؛ فردا تهران»، ایران از جنگ با ما ترسیده و به همین دلیل قطعنامه را پذیرفته است!
۵/ مردم ایران از جنگ خسته شده اند؛ بنابراین از حضور ما در کشور استقبال می کنند و به حمایت از ما خواهند شتافت و با این حمایت، کمبودهای نیرو و تجهیزاتمان، رفع خواهد شد!
اینگونه بود که منافقین با کنار هم قرار دادن این جملات، نیروهای خود را به حضور قریب الوقوع در تهران(!) تشویق میکردند. این شد که نیروهای آموزش دیده و آموزش ندیده منافقین در ستونی از وانتهای مجهز به مسلسلهای سنگین و نفربرهای زرهی و البته با پشتیبانی هوانیروز عراق، جاده آسفالت کِرِند و اسلام آباد غرب را در پیش گرفتند تا پس از آن و با تداوم همین مسیر آسفالته، از کرمانشاه و همدان و ساوه، به تهران برسند! آنان اگرچه با غافلگیری اولیه نیروهای اسلام، به سرعت وارد اسلام آباد غرب شدند، اما از آنجا به بعد و در راه رسیدن به کرمانشاه، با عملیاتی طراحی شده از سوی سرداران اسلام و از جمله سرلشکر علی صیاد شیرازی، در تنگه های مسیر و یکی پس از دیگری، زمین گیر شدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.
سخن از «عملیات مرصاد» است که مانند چنین روزی یعنی در پنجمین روز از مرداد ماه سال ۱۳۶۷ در تاریخ دفاع مقدس ایران عزیز اسلامی به ثبت رسید و موجی وسیع از کشته و زخمی و اسیر و انهدام و از دست دادن تجهیزات را بر گردن منافقین تحمیل کرد.
این عملیات، هم رویای رژیم بعث را برای تجاوز نهایی به ایران نقش بر آب ساخت و هم تیر خلاصی بر پیکره منافقین و سازمان مجاهدین بود؛ سازمانی که فرمانده اش پس از این شکست مفتضحانه، خط مشی سازمان را بی عیب می دانست و تقصیر شکست را به گردن نیروها می انداخت و تلاش می کرد تا با تیری در تاریکی و با وعده برنامه ریزی برای انجام خیالی عملیاتی به نام فروغ جاویدان ۲، نیروها را به عدم ترک سازمان فرا خوانَد!
او فراموش کرده بود که سازمان با شعار تو خالیِ «مبارزه برای صلح»، نیروهایی را جذب کرد و همان نیروها در تجاوز به ایران، قطعا این سوال را در ذهن خود مرور می کردند که «اکنون که صلح شده است، پس چرا ما هنوز مبارزه میکنیم!؟ »
و امروز، بیست و هشتمین سالروز عملیات افتخارآفرین مرصاد است؛ مرصادی که برای همیشه یادآور رشادت های رزمندگان اسلام و خواری و زبونی دشمنان اسلام و یادآور آیه شریفه «إنّ ربّک لبالمرصاد» است.
منبع: مهر