به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، سعداله زارعی کارشناس ارشد مسائل سیاسی، معتقد است که تحولات منطقه از آغاز انقلاب اسلامی ایران به گونهای پیش رفتهاست که بر دامنه اثرگذاری ایران افزودهاست و بحرانها که عمدتا با هدف مهار انقلاب اسلامی به راه افتادهاند در نهایت راه را برای اثرگذاری بیشتر جمهوری اسلامی ایران گشودهاند.
بر اساس گزارش پایگاه خبری- تحلیلی الوقت، زارعی که در یک نشست مجازی در بین اعضای فعال حوزه فلسطین و مقاومت پاسخگوی کاربران گروه تلگرامی به رنگ غزه بود، پیرامون وضعیت بیداری اسلامی و جایگاه آتی جمهوری اسلامی ایران توضیحاتی ارائه کرد که مشروح این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
سوال: در ابتدای جنبش بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا جنابعالی تحلیلی داشتید (نقل به مضمون) مبنی بر اینکه این انقلابها پاتک ملتهای اسلامی به تک دنیای غرب علیه ملتهای مسلمان بوده که در سنوات گذشته علیه دنیای اسلام صورت گرفته بود. با توجه به گذشت بیش از 5 سال از این رویداد عظیم آیا همچنان قائل به این تحلیل هستید؟
زارعی: همانطور که دوستان میدانند غربیها با شناخت عمیق بیداری اسلامی و با شناخت نقطه ضعفهای آن که عمدتا در نقطه رهبری هدف گذاری داشت، تلاش کردند انقلابها را به ضد خود تبدیل کنند و موفق شدند و بعضی جاها موفق نشدند و این جنبشها در راه رسیدن به مقصود هستند. به عنوان مثال جنبش مردم یمن، جنبش انقلابی مردم لیبی همچنان ادامه دارد و به سرانجام نرسیدهاست. بعضی از این جنبشها پرقدرت هستند که امید پیروزی آنها بسیار زیاد است در مورد بحرین هم این نکته وجود دارد. رژیم آل خلیفه و آل سعود هنوز نتوانستند این جنبش را سرکوب کنند. این امر نشان میدهد جنبشهایی که رهبری قویتر و ایدئولوژیهای بالایی داشتند موفقیت بیشتری داشتند.
من معتقدم منطقه در انتظار موج جدید بیداری اسلامی است. این موج پس از شکست جنبش تروریسم که به نام اسلام سنی و در واقع برای ایجاد انحراف در مسیر ملتهای مسلمان پدید آمده و دست سرویسهای غرب در آن پیداست، بار دیگر به وسط میدان باز میگردد.
سوال: برخی از کارشناسان معتقد بودند که جنبش بیداری اسلامی تهدید اصلی برای رژیم غاصب صهیونیستی بود. این جنبش چه تهدیدی میتواند برای این رژیم داشته باشد در حالیکه همچنان از حمایتهای غرب بهره میبرد؟
زارعی: کاملا واضح است که رژیم صهیونیستی از جانب دولتهای عربی احساس تهدید نمیکند. هم اینک این رژیم با اکثر دولتهای عربی بخصوص دولتهای عرب آسیای غربی روابط رسمی یا پنهانی دارد. با این وصف نهاد نا آرام اسرائیل بیانگر آن است که آنان از ناحیه ملتها بشدت تهدید میشوند.
سوال: مسالهای که در ادامه میشود مطرح کرد، این است که پس از گذشت پنج سال از وقوع بیداری اسلامی در منطقه و با توجه به فعل و انفعالاتی که در ترکیب محور مقاومت بوجود آمد وضعیت فلسطینیان را در معادله رویارویی با رژیم اشغالگر قدس را چگونه میبیند؟
زارعی: وضعیت فلسطینیها در منطقه ما در حال حاضر وضعیت مناسبی نیست. فلسطینیها احساس میکنند که بزرگترین بازنده تحولات منطقه طی 5 تا 6 سال گذشته هستند از این جهت که منطقه عربی و اسلامی درگیر بحرانهای نزدیکتری شدند. کشورهای عربی بیش از آنچه از اسرائیل احساس تهدید کنند از ناحیه پدیده تروریسم در کشور خودشان احساس تهدید میکنند. به همین جهت میبینیم طی سالهای اخیر توجه به مسئله فلسطین و کمک به فلسطینیها کاهش پیدا کرده اما این نکته را باید در نظر داشت که بین آنچه در منطقه ما میگذرد و فهمی که از این وقایع وجود دارد، تفاوت زیادی هست بسیاری گمان میکنند که اوضاع منطقه خاورمیانه به همین صورت باقی میماند و کشورهای اسلامی بیش از پیش درگیر میشوند و آشوب به صورت مدت طولانی همه کشورها را فرا میگیرد و اما این تصویر دقیق و دارای اسناد مهمی نیست و اتفاقات زیادی در منطقه ما افتادهاست. موجهای زیادی و موجهای کمونیستی، ناسیونالیستی و کاپیتالیستی در منطقه ما فعال بودهاند اما همه این امواج دورانی داشتهاند بنابراین میتوان این مسئله را مطرح کرد که وضع فعلی منطقه به انزوا رفتن فلسطین است اما وضع آینده منطقه با توجه به جنبشهای انحرافی از جمله جنبشهای تکفیری و تروریستی در حال افول هستند و آن طور که در عراق و سوریه مشاهده میکنند نشان میدهد ملتهای مسلمان متوجه آزادسازی سرزمین فلسطینی شدهاند.
آنچه اسرائیل را شکست میدهد ارتشها نیستند، تلاش زیادی کردند که بتوانند بر آن غالب بیایند. اسرائیلیها دارای ارتش بزرگ داخلی هستند که بیش از آنچه برای جنگهای بزرگ تربیت شده باشند برای مدیریت بحرانهای کوچک تربیت شدند موجی که میتواند اسرائیل را به حاشیه ببرد موج مردمی است. و این موج مردمی منطقه را فرا گرفته و آن ظرفیتی که میتواند اسرائیل را محو کند به آرامی در حال به وجود آمدن است.
سوال: با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران طی 5 سال گذشته به تحولات منطقه ورود کرده معنای این ورودها چیست؟
زارعی: سوال بسیار مهمی است اگر به کشورهای منطقه نگاه بیندازیم و به طور خاص به کشورهای که درگیرها و تحولات در آن رشد بیشتری دارد مثل یمن، عراق و سوریه متوجه میشویم که حجم نیروهایی که از ایران اعزام شدند برای اینکه به مهار تروریسم دست پیدا کنند حجم بالایی نیست به عنوان مثال در عراق سهم جمهوری اسلامی به لحاظ عدد نیروی انسانی به یک درصد سهم عراقیها نمیرسد کما اینکه در سوریه هم همینطور است و در یمن در حد صفر است در یمن هیچ نیروی نظامی نداریم این در حالی است که این کشورها جولانگاه نیروهای سازمان یافتهای هستند که به طور تقریبا آشکار و مرتب طی 5 سال گذشته به سوریه، عراق و یمن وارد شدند.
همین الان نیروهای غیر سعودی که به نام آل سعود و با پول آل سعود وارد شدند تا در یمن انصارالله را شکست بدهند از چند هزار نفر بیشتر است. اینها نتوانستند بیش از نقش یک نیروی اجیر را بازی کنند به این معنا که نیروهای روز مزد و حقوق بگیر نیامدند جانشان را به خطر بیندازند بلکه آمدند از این نمد کلاهی ببافند همین طور از نظر حجم تجهیزات و هزینهای که جمهوری اسلامی در این کشورها به خصوص سوریه و عراق و به نفع مردم و ثبات هزینه میکنند اساسا ناچیز است و نمیتوان با ارقام سعودی و قطریها و بعضی کشورها مقایسه کرد. خود سعودیها اقرار کردند در سوریه بیش از 200 هزار دلار هزینه کردند این سوال است ایران چنین پولی دارد که با عربستان مقابله کند؟ پاسخ روشن است. بنابراین ایران نیروی انسانی به کار میگیرد و همه آن مشروح است و در ارتباط تنگاتنگ با دولتها این همکاری صورت میگیرد و کاملا واضح است.
این در حالی است که نیروهایی که بنوعی از سوی ایران به کمک دولتها رفتند اینقدر کارآمدی داشتند که توانستند سهم را به نفع بغداد سنگین کردند. معنای ورود به این کشورها معنای حمایتی دارد ایران به هیچ وجه کشوری را اشغال نکرده و در اشغال هیچ کشوری مشارکت نداشته و همه کشورها میدانند نیروهایی که از ایران به کمک سوریه و عراق میروند با دستاوردهای بزرگی مواجه هستند.
سوال: با توجه به پاسخ سوالات مطرح شده تحلیل شما در خصوص جایگاه آتی جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت منطقهای با علم به تحولات جاری منطقه چیست؟
زارعی: هنر جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه این بوده که به یک محور کمک و مساعدت تبدیل شدهاست. مسلما کشوری که در شرایط بحرانی به کمک یک ملت میرود و دولتی را در تامین امنیت کمک میکند بعد از استقرار امنیت در این کشورها به کانون توجه دولتها و ملتها قرار خواهد گرفت. امروز بعد از 5 سال این اعتراف فراوان شنیده میشود که جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای جمهوری اسلامی نبود بیشتر کشورهای عربی در کام تروریسم هضم شده بودند و داعش امروز بخش وسیعی از جهان عرب را در سیطره خود داشت. این مسئله شخصیت و ظرفیتی را پدید میآورد که میتواند در آینده از آن استفاده شود. مثلا ما در عراق به کمک آنها آمدیم و عراقیها توانستند به کمک ایران به یک حکومت و ساز و کار سیاسی مبتنی بر مشارکت همه طوائف دست پیدا کنند. بعد از این استقرار روابط سیاسی و تجاری کشورما بخصوص با عراق گسترده شد تا جایی ک در سال 1393 حجم مبادلات ارزی ایران و عراق به بیش از 8.5 میلیارد دلار رسید که این رقم پولی بود که عراقیها بابت خرید کالاهای ایران در حوزه راه و کشاورزی و امور امنیتی پرداخت کردند. بنابراین اگر تجربه عراق را به عنوان راهنما برای شرایط آینده در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم وقتی که بحران تروریسم در منطقه فروکش کند، کشوری که نقش اول کمک را داشته از اعتماد بیشتری برخوردار خواهد بود. من گمان میکنم تحولات منطقه در نهایت موقعیت جمهوری اسلامی را به موقعیت اول تبدیل میکند.
انتهای پیام/ 411