به گزارش دفاع پرس از مرکزی، چند روزی بود که قاصدک خبر از حضور کاروان سرزمین خورشید را میداد و تمامی کائنات چشمها و گوشهایشان را برای استقبال از خادمان رضوی آماده کرده بودند.
بالاخره روز موعود فرا رسید و پرچمی سبز رنگ با عطر حضور علی ابن موسی الرضا(ع) در میان کاروان هویدا شد.
پیراهن یوسفی که قرار بود جانها را تازگی بخشیده و نور شفاعت را به چشمانی بتابد که سالهای سال در انتظار خورشیدی درخشان نشستهاند.
موسیقی نقارهخوانهای حرم امروز تا به استان مرکزی شنیده میشدند و در هر کوچه و خیابان میتوانستی به وضوح هرچه تمام گنبد طلایی رنگ ضامن آهو را ببینی؛ اینجا بود که چشمانت را اگر میبستی دستانت را در میان پیچ و تاب پنجره فولاد مییافتی.
خادمانش با همان لباس همیشگی که در حرم میچرخند به شهر خمینی آمدند و از میان سوغاتیها لبخند هشتمین گل از بوستان امامت را آورده بودند.
نخستین مقصد قافله عشق و دلدادگی خانه آرام و ابدی پرستوهای سبکبال و عاشق شد که، با شاخههای گل به دست، به احترام آمده بودند.
فضای یادمان شهدا امروز میزبان کاروانی از سرزمین خورشید بود و شهدا نیز هرکدامشان مخفی از چشمهای دنیوی مشغول دلدادگی با علی ابن موسی الرضا(ع) بودند؛ چرا که آنان تنها چشمانی بودند که حضور هشتمین ستاره آسمان ولایت را با وضوح هرچه تمام میدیدند.
مادری با چادر سیاه در کنار قبر فرزندش که شهید مدافع حرم است نشسته بود. با آمدن کاروان از جای برمیخیزد و آماده استقبال از خادمان رضوی میشود.
در میان اشکهای غلطان برروی گونه چروکخوردهاش احساس رضایتمندی از صمیم قلبش دیده میشود؛ چرا که با افتخار هرچه تمام ایستاده بر سر مزاری است که مهر شهید مدافع حرم به آن خورده و او که مادر این فرزند است سربلند از تربیت چنین فرزانهای است.
کاروان آیاتی از کلام الله مجید را هدیه به روح بلند و ملکوتی تمامی شهدای راه حق میکند و پس از آن با حضور خادمان هدیهای به خانوادههای شهدای مدافع حرم اهدا میشود.
* فصل دوم
کاروان خورشید راهی عیادت از بیماران میشود
پس از حضور کاروان در بهشت زهرای اراک مقصد بعدی کاروان، نوبت عیادت از بیماران چشمانتظار در بیمارستانهای اراک میشود.
تمام بیماران آماده میزبانی از کاروان بودند که با هماهنگی مسئولان بیمارستان خادمان همراه با پرچم سبز رضوی وارد فضای بیمارستان شدند و با ورود به اتاقهای بیمارستان نسیم حضور علی ابن موسی رضا(ع) را در فضا پخش کردند.
بیماران با سرمهای در دست و کپسولهای اکسیژن پرچم را به روی صورت خود تبرک کرده و از هشتمین امام شفای خود و دیگر بیماران را طلب میکردند.
پرچم سبز رنگی که با خطی طلایی رنگ نام مقدس " علی ابن موسی الرضا" بر روی آن حک شده بود، امروز قویترین مسکن برای بیماران بود؛ به گونهای که وقتی آن را بر روی صورتهایشان میکشیدند نسیمی از آرامش بر گونههاشان هویدا میشد.
البته این تنها بیماران نبودند که خیل عظیمی از اشک امانشان نمیداد، کمی آن طرفتر در ایستگاه پرستاری نیز سفیدپوشانی را میدیدی که دائم چشمهایشان نمناک از حضور کاروان بود و زیر لب آهسته ذکر "علی ابن موسی الرضا" را بر لبهایشان جاری کرده بودند.
در همان ایستگاه پرستاری یکی از کارکنان این بخش درحالیکه بغض در گلویش نشسته بود، گفت: نمیدانید با ورود این کاروان به فضای بیمارستان چه امیدها که در دل زنده نمیشود.
وی افزود: در میان بیماران ما عدهای هستند که نامیدی در آنها سبب میشود که نسبت به درمانشان مایوس شده و تسلیم بیماری شوند؛ اما حضور این کاروان و همان پرچم سبز رنگ در واقع کپسولی قوی از انرژی و امید به حیات در بیماران است.
پرچم در میان فضای بیمارستان میچرخد و تمامی اهالی بیمارستان امیرکبیر اراک از این نسیم رضوی بهرهمند میشوند.
کاروان با همراهی دیگر مسئولان راهی دومین لوکشین از فیلم عشقبازی بیماران و پرچم سبز رنگ امام هشتم میشود.
بیمارستان خوانساری اراک و یا ایستگاهی که شاید برای بسیاری از بیماران سرطانی ایستگاه آخر باشد. کاروان با پرچم وارد راهروی اصلی میشود که با همراهی مسئولان و پرسنل بیمارستان به اتاقهای مختلف راهنمایی میشوند.
لبخند شادی بر چهره همه بیماران نشسته است؛ گویی که در میان جمعیت خود آقا را نظاره میکنند؛ البته باران اشک آنقدر صورتهایشان را آبیاری کرده که شاید قدرت دیدن پرچم آن هم به وضوح کامل را ندارند و این صحنه برای تمامی عکاسان طلاییترین وقت برای ثبت عکسشان است؛ چرا که بیشک دست مهربان و پرعتوفت "علی ابن موسی الرضا" را در قاب دوربین جای داده میشود که مشغول پاک کردن اشک از چهرههای زرد و بی رنگ و روی بیماران است.
تنها آروزیم شفای زهرا از مادرم فاطمه(س) است
در یکی از اتاقهای بیمارستان زهرای 9 ساله را میبینی که شلنگ باریک اکسیژن بر روی گردنش نقش گردنبد دخترانه را ایفا میکند.
بر روی انگشتان ظریف و نهیفش که با شلنگ سرم و چسب پزشکی تزئین شده عروسکی با موهای پریشان خودنمایی میکند که با صدای آهسته برایش لالایی میخواند.
مادر که بیتاب دخترش است درحالی که با تسبیح در دستانش مشغول ذکر است، میگوید: مدتی است که دخترم دچار سرطان شده و امیدی برای بهبودش نیست اما من سید هستم و با تمام وجود شفای زهرا را از مادرم خانم فاطمه زهرا(س) میخواهم.
حضور کاروان خورشید برای مادر زهرا میتواند بارقهای از امید را در دلش زنده کند و ته دلش را گرم کند که هشتمین فرزند فاطمه(س) دستان شفاگرش را بر صورت زرد رنگ زهرا کشیده و جانی تازه بر وجود او بدمد.
مرکز درمانی ولیعصر(عج) اراک و بیمارستان امام خمینی(ره) نیز از دیگر برنامههای سفر کاروان رضوی به استان مرکزی بودند که پس از حضور در دو بیمارستان امیر کبیر و خوانساری اراک انجام شد.
یا " علی ابن موسی الرضا "؛ فرستادگان تو با پرچم سبز رنگ میان دستانشان به سرزمین روح الله آمدند و کتاب عشق و دلدادگی میان تو و عاشقانت را نگاشتند. ای هشتمین ستاره آسمان ولایت؛ تو درمانگر زخم دلها و قلبهای زنگار گرفتهمان باش .
گزارش از: مهری کارخانه
انتهای پیام/